مینا ابراهیمی بسابی
جامعه شناس
در روزگاری نهچندان دور، با دستان پرمهر مادران، دعای خیر پدران، آرامش نگاههای آشنا، سادهزیستی و همدلی در کوچهها و خیابانهای کار و زندگی قدم می گذاشتیم آن دوران، با همهی سادگیاش، سرشار از محبت، صداقت و پیوندهای انسانی بود. اما امروز، قصهی زندگی رنگ دیگری به خود گرفته است؛ دنیای پرشتاب پیشرفتهای علمی و فناوری، ما را در دل هیاهویی بیپایان فرو برده است.
انبوه جمعیت، تابلوهای تبلیغاتی درخشان، ترافیکهای فرساینده و وابستگی شدید به تلفنهای همراه، آرامش را از ما گرفتهاند. اعلانهای مکرر اطلاعات و ارتباطات مجازی، جای گفتوگوهای چهرهبهچهره و صمیمانه را گرفتهاند. روابط انسانی سطحیتر و سردتر شدهاند، و ترس از آینده و عقبماندن از رقبا ذهنها را مشغول کرده است.
در این میان، مهربانی، بخشش و نوعدوستی اغلب زیر چرخهای عجله و بیحوصلگیهای روزمره له میشوند. کودکانی هستند که در گوشهوکنار، چشمانتظار نگاهی گرم یا لبخندی کوچکاند؛ کودکانی که در غیاب حامی و پشتیبان، با فقر دستوپنجه نرم میکنند و تلخی روزگار را تجربه میکنند. در قاب دیگری، نانآورانی را میبینیم که در بنبست نیاز و بیصدایی، رنجی عمیق از مشکلات معیشتی را در دل دارند.
بی شک برای روشن نگهداشتن شعلهی امید در دل این گروهها، باید سفرهی نیکوکاری و بخشش را در کوچهپسکوچههای زندگی پهن کنیم. در این مسیرسبزنهادها و سازمانهای خیریه نقش کلیدی وپررنگی دارند. آنها میتوانند زمینهساز روشنایی دوبارهی دلهایی باشند که در تاریکیِ محرومیت گرفتارند. با این حال، در سالهای اخیر، سیاسی شدن برخی از این نهادها، استفادهی ابزاری از جایگاهشان، ورود به رقابتهای جناحی، تبلیغات غیرضروری و همچنین نبود شفافیت مالی و مدیریتی، اعتماد عمومی به فعالیتهای نیکوکارانه را خدشهدار کرده است.
لذاشاه کلید بازسازی این اعتماد عمومی، شفافسازی ساختارهای قانونی و مالی، حسابرسی دقیق هزینهکردها و ارائهی گزارشهای عمومی منظم است. باید از طریق پایگاههای اطلاعاتی، کارشناسیهای میدانی و سامانههای ثبتنام، نیازمندان واقعی را شناسایی و به کنشگران نیکوکاری متصل کرد. همچنین تنوع در روشهای پرداخت و تسهیل فرآیند انفاق، میتواند این جریان را همیشگی و در دسترس نگه دارد.
فراتر از کمک مالی، میتوان با آموزش مهارتهای کاربردی و ارائه وامهای اشتغالزایی، نیازمندان امروز را به کارآفرینان و کمکدهندگان فردا تبدیل کرد. این رویکرد نهتنها وابستگی را از میان برمیدارد، بلکه آنها را در مسیر رشد اقتصادی و شکوفایی فردی قرار میدهد.
از سوی دیگر، رسانهها بهویژه صداوسیما، میتوانند با تولید محتوای آگاهانه، گزارشهای مستند و پوشش دستاوردهای نهادهای خیریه، نقش مهمی در فرهنگسازی، شفافسازی و تشویق جامعه به مشارکت بیچشمداشت ایفا کنند. این اقدام میتواند زنگ بیدارباشی برای پذیرش اجتماعی، جلب اعتماد و گسترش حلقهی مشارکت همگانی باشد.
افزون براین نظام آموزشی و متولیان فرهنگی نیز میتوانند با گنجاندن مفاهیم نوعدوستی و مسئولیت اجتماعی در قالب برنامههای فوقبرنامه، جشنوارههای خیریه، پروژههای مدرسهای و دانشگاهی و حتی محتوای درسی، در تربیت نسل مسئول، آگاه و پرسشگر نقشآفرینی کنند.
در روزگاری که فناوری فاصلهها را کوتاه اما دلها را دور کرده است، بازگشت به مهربانی، همدلی و نوعدوستی وکمک های مالی ومعنوی نه فقط یک ضرورت انسانی، بلکه مسیری طلایی است برای ساختن جامعهای شادابتر، آگاهتر و آیندهای روشنتر برای همگان.