هفتهنامه «تجارت فردا» در شماره 175 خود در پروندهای مفصل به مساله اقتصاد ونزوئلا و سیاستهای پوپولیستی نفتی پرداخت که اقتصاد این کشور را زمینگیر کرده است. در این پرونده به تورم 720 درصدی، رشد اقتصادی منفی و بیکاری 18 درصدی و بدهیهای خارجی این کشور در پرداخته شد و این سوال پرسیده شد که آیا ایران با تدوام سیاستهای اقتصادی محمود احمدینژاد میتوانست ونزوئلای دوم شود؟
این شماره نشریه که در تاریخ 18 اردیبهشت ماه منتشر شده، به تازگی با واکنش معاون وزیر اقتصاد محمود احمدینژاد مواجه شده و وی ادعا کرده «اتاق فکر دولت تدبیر چند هفتهای است شبیهسازی سیاستهای اقتصادی دولتهای نهم و دهم را با چاوز و اقتصاد ونزوئلا کلید زده است، دراین میان رسانههای تحت مدیریت رئیسدفتر روحانی و مشاور اقتصادی او سردمدار این حرکت هستند.»
فرزین دراین گفتوگو گفته: ممکن است روابط سیاسی نزدیک ایران و ونزوئلا بخصوص در دوران احمدی نژاد و یا حتی مواضع سیاسی نزدیک این دو کشور در برابر غرب و حتی نفتی بودن هر دو کشور بتواند دلایلی برای این شبیه سازی باشد اما مسیر اقتصادی دو کشور کاملا متفاوت از یکدیگر بوده و مقایسه آنها درست نیست.
وی خصوصیسازی، آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و پرداخت یارانهها از این محل و ایجاد صندوق توسعه ملی را از جمله اقداماتی دانسته که سیاستهای اقتصادی احمدینژاد را از چاوز متمایز میکند.
پیشتر، حسین عباسی، اقتصاددان در گفتوگو با هفتهنامه «تجارت فردا» گفته بود: اگر همچنان مقرر بود برای پروژههای بیفایدهای مانند مسکن مهر از طریق چاپ پول، تامین مالی صورت گیرد، یا اگرتصمیم این بود که به میزان یارانهای که به همگان پرداخت میشود، اضافه شود و قید همگان همچنان همگان باقی بماند، شک ندارم همین بحرانها در ایران نیز رخ میداد. وی میگوید حداقل فایده گردش قدرت در ایران این بود که پس از دوره آقای احمدینژاد که سیاستهای عوامگرایانهای بر کشور حاکم شده بود، مردم انتخاب دیگری کردند و کشور را از گزند نتایج تداوم این سیاستها نجات دادند.
اما فرزین وجود این شباهتها را به کل منکر شده و میگوید: اولین و مهمترین مبانی ایدئولوژیک چاویسم در ونزوئلا سوسیالیسم و عمومیسازی اقتصاد بود. به این ترتیب که چاوز کارخانهها و اموال تجاری آنها را میخرید و عمومی اعلام میکرد. با این کار هم باعث کاهش قدرت اقتصادی مخالفین میشد و هم سازگار با دیدگاههای ایدئولوژیک وی بود.
فرزین تاکید میکند که: «اما در ایران با تصویب اصل 44 قانون اساسی کاملاً بهدنبال خصوصیسازی و مردمی کردن اقتصاد بودیم و این کار در دولت آقای دکتر احمدی نژاد با شدت و قوت دنبال شد و حتی با ایجاد سهام عدالت الگوی جدیدی برای سهامدار کردن تودههای مردمی بوجود آمد. »
وی افزایش حجم بازار سرمایه را دلیل دیگری بر مدعای خود برای موفقیت خصوصیسازی در دولت احمدینژاد میداند و میگوید: طی سالهای 92-84 حدود 3 میلیون نفر به سهامداران بورس اضافه شد و شاخص بورس حدوداً 4 برابر و ارزش بازار نزدیک به 7 برابر شد.
اما حسین عباسی به تفاوتهای اقتصادی ایران و ونزوئلا پرداخته و با اشاره به سیاستهای پوپولیستی و کوتاه مدت دولت احمدینژاد میگوید: فایده گردش قدرت در ایران این بود که پس از دوره آقای احمدینژاد که سیاستهای عوامگرایانهای بر کشور حاکم شده بود، مردم انتخاب دیگری کردند و کشور را از گزند نتایج تداوم این سیاستها نجات دادند.
فرزین در ادامه به مقایسه دیگر مشابهتهای اقتصادی دو کشور میپردازد. یکی مساله وابستگی نفتی است که وی میگوید: 96 درصد صادرات و 25 درصد GDP ونزوئلا مستقیماً به نفت وابسته است. اما وابستگی ایران به نفت کمتر است و بین کشورهای نفتی خاورمیانه درحال حاضر ما کمترین وابستگی را داریم. دومین مساله هم بدهی خارجی است که فرزین میگوید میزان بدهی خارجی ما از سال 84 که تقریباً 21.5 میلیارد دلار بود در سال 92 به 6.7 میلیارد دلار کاهش یافت. بطوریکه درحال حاضر سهم بدهی خارجی ما به GDP حدوداً 4 درصد است یعنی یکی از پایین ترین نسبتهای کشورهای جهان. فرزین نقش صندوق توسعه ملی برای ذخیزه درآمدهای سرشار نفتی را هم از دستاوردهای دولت دهم میداند و آن را یکی از اقدامات اساسی کشور در دوران وفور درآمدها میداند.
همچنین فرزین در بخش دیگری از گفتوگوی خود به مساله تشابه پرداختهای اجتماعی دولت محمود احمدینژاد و چاوز میپردازد. وی میگوید: در این مورد شباهتهایی وجود دارد. چاوز مبتنی بر دیدگاههای سوسیالیستی علاقمند به ارائه خدمات اجتماعی مجانی به طبقات فقیر بود. برای مثال پزشکانی از کوبا به ونزوئلا آمدند و خدمات پزشکی مجانی به فقرا ارائه می کردند. آقای دکتر احمدی نژاد هم به پرداخت در طبقات فقیر علاقه زیادی داشت. اما به عقیده فرزین تفاوت اساسی این دو برنامه این بود که خدمات اجتماعی چاوز توسط درآمد نفت صادراتی تأمین مالی میشد و یارانهها از محل اصلاح قیمت فروش حاملهای انرژی به مردم تأمین مالی شد. یعنی دولت چاور از محل فروش نفت به مردم خحدمات رایگان میداد و دولت احمدینژاد از محل ایجاد درآمدهای جدید. فرایند تأمین مالی نیز کاملاً بر پایه الگوی بازار بود. تفاوت اساسی بین این دو الگو وجود دارد.