اصغر نعمتي
مدير مسئول
ناگهان اعلام ميشود يک سوم ايران در خطر فرونشست زمين قرار دارد ؟! جدا از درستي و يا نادرستي اين خبر پرسشي بلافاصله به ذهن خطور ميکند مبني بر اينكه اين آمارها بر مبناي کدام پژوهش ميداني و نمونه برداريهاي دقيق اعلام شده است . متاسفانه طي سالهاي اخير همه ما با اين گونهآمارها برخورد كردهايم. در ميزان اعتياد ، طلاق، نرخ بيکاري و تورم ، ولي هيچکس از مباني که اين آمارها جمع آوري شدهاند سخني به ميان نميآورد و آنقدر اين آمارها تکرار ميشود که سطح حساسيت جامعه نسبت به آن کاهش مييابد و گاهي به صفر ميرسد . اين معضل نشان ميدهد كهامارها در كشور ما جايگاه درست و تعريف شده اي براي خود پيدا نکرده است و به همين دليل آمارهاي متناقض و آشفته اي در مسايل مختلف ارائه ميشود که هيچ کمکي به عملکرد نهادهاي مختلف نميکند.همه ميدانند كهامارها يكي از ملزومات مراكز تصميم ساز و تصميم گير كشور به شمار ميروند و اين در حاليست كه در بسياري موارد شواهد تجربي کافي در اختيار تصميم سازان و تصميم گيران قرار ندارد . به طور مثال وقتي شهرداري ميخواهد مجوز ساخت و ساز را صادر کند به طور دقيق بايد بداند ميزان کف و سقف آب رساني به شهر چقدر است تا بر اساس آن مجوز بدهد. حتي در گسترش فضاي سبز هم بايد اين اطلاعات در دسترس باشد . هر چند اگر آمار و ارقام صحيح هم وجود داشت چون نهادها بخشي نگاه ميکنند و تنها به منابع مالي خود ميانديشند بدون توجه بهامکانات مجوز صادر كرده و بحران را بر شانههاي نهادهاي ديگر مياندازند.براي اينکه نظام جامعهاماري جامع ، کاربردي و موثر باشد قبل از هر چيز بايد فرهنگ بهره گيري از آمار نهادينه شود و به صورت غريزه اي و بدون دانستن صورتهاي مختلف واقعيت هيچ تصميميگرفته نخواهد شد و از سوي ديگر دادن آمار غلط و سر دستي عمل خلاف عرف تلقي شود و با آن بايد برخورد شود . در اين صورت تازه ما به مرحله چگونگي شکل دادن به نظام آماري ميرسيم که گرفتاريهاي جامعه را از طريق آن حل کنيم. مثلا اگر ما بدانيم در نسخهها چقدر آنتي بيوتيک تجويز و يا خودسرانه مصرف ميشود در مييابيم سلامت جامعه در مخاطره است و به مرور باکتريها در برابر آنها مقاوم ميشود و بر اساس نحوه نسخه نويسي و مصرف اين محصول را کاهش ميدهيم و در منابع کشور با حفظ سلامت مردم كلي صرفه جويي ميکنيم.