مارک گولدرينگ
مديراجرايي آکسفم
آمار آکسفم باورنکردني است. نابرابري در ثروت بزرگترين تهديد براي اقتصاد جهاني است که هر روز بدتر ميشود. امروز ، هشت نفر ثروتي برابر با نيمياز فقراي جهان را دارند اين موضوعي تکان دهنده است. سال گذشته داراييهاي 62 نفر برابر با 3.6 ميليارد جمعيت فقير جهان بود. در سال 2017 اين آمار به هشت نفر رسيده است.امروز نزديک به 800 ميليون نفر در سراسر جهان گرسنه ميخوابند يا سوتغذيه دارند. هشت مرد و ميلياردرهاي ديگر حتي زماني که خواب هستند ثروتمندتر شدهاند. اين امر ساده است که هريک از اين هشت نفر را به عنوان سمبلي در رشد شکاف ثروتمندان و فقرا نشان داد. اين هشت نفر از جمله بيل گيتس و وارن بافت هستند که خود درباره رشد نابرابري ثروت درجهان صحبت کردهاند. اين هشت نفر به صورت فردي مسئول فقر در جهان نيستند اما آنها نمايندگان مهم قدرتمند سيستم اقتصادي هستند که ثروت بيشتر متعلق به ثروتمندان است و ثروت به معني قدرت و تاثيرگذاري است که درمقابل باعث اعمال قوانيني براي کمک به ثروتمند شدن بيشتر است.اين مقاله درباره اين هشت نفر نيست بلکه درباره اقتصاد شکسته است. کاهش شکاف ميان ثروتمندان و فقرا بسيار چالش برانگيزتر از تغيير رفتار اين هشت نفر است.اين امر نيازمند آن است که ما اقتصادي انساني تر داشته باشيم.
اقتصادي که منجر به ثروت 1 درصد جمعيت جهان از 99 درصد ديگر نشود. اقتصادي که به اختراع و نو آوري تشويق کند و پاداش دهد.اقتصادي که بدون توجه به پشتوانه فرهنگي به همه فرصتي يکسان دهد. اقتصاد ما اغلب رويکرد تشويق و پاداش را پيش ميگيرد تا تقبح رفتار بد. خودداري از پرداخت ماليات به کشورهاي فقير سالانه بيش از 100 ميليارد دلار ضرر ميزند که به جاي آن ميتواند در ارائه آب سالم، دارو و تحصيل استفاده شود.کشورهاي ثروتند از اين طريق ميلياردها دلار را از دست ميدهند ولي دولتمردان به دنبال دفاع از بخشهاي مرتبط به خود و منافع ملي هستند که در فرار مالياتي از پرداخت ماليات خودداري کردند.
دراين ميان افرادي که قدرت اقتصادي ندارند احساس درد ميکنند. کشورهاي درحال توسعه ، کارگران با حقوقهاي پايين با فشار هزينهها روبرو هستند.براساس نظرسنجي از 700 کارشناس، نابرابري ثروت اولين تهديد براي اقتصاد جهاني در سال جاري است. همچنين عواملي چون فقر بيش از اندازه، نا امني سياسي ، خشونت و قطبي شدن جوامع دراين تهديد نقش دارند.ما نيازمند آن هستيم که تشخيص دهيم رشد اقتصادي و توليد ثروت بهاندازه خود کافي نيستند تا باعث اطمينان از کرامت همگاني شوند. اقتصاد کاربردي نيازمند آن است که تماميشرکتها خود را به عنوان کمک کنندگان به جامعه ببينند و نه وسيله اي براي کسب ثروت. اين امر نيازمند ايجاد توازن محرکها براي پس انداز، سرمايه گذاري و اشتغالزايي با تقسيم سود بين همه کشورها و بخشهاي عمومياست.
ترجمه : فاطمه مهتدي