احسان سلطانی
کارشناس اقتصادی
افزایش بهای نان متوقف شد اما روشن نشد در شرایطی که همه هزینه ها بالا رفته چطور یک نانوا که خود یک کارگر است و نان سفره مردم را می دهد؛ باید سفره اش کوچکتر شود؛ اين يک وجه قضيه است. از سوي ديگر نان قوت غالب عامه مردم است و حتي تامين کننده پروتئين مورد نياز. دولت خود بهتر ميداند که عامه مردم در چه اوضاع کم و بيش اسفناکي به سر ميبرند و چگونه رکود شديد و بيکاري امان مردم را بريده است و در نتيجه افزايش نان در اين شرايط عمل پر مخاطرهاي است. دولت با فشار بر قشر نانوا، در واقع دارد وظيفه حاکميتي خود را به او منتقل ميکند. آن هم دولتي که در مبارزه با فساد اقدامينميکند، از بذل انواع و اقسام رانتها به بنگاههاي تحت اداره خودش ابايي ندارد و حتي در اين شرايط ابعاد و ميزان آنها را گسترش هم داده است. در کشوري که سالانه بيش از ۶۰ ميليارد دلار نفت و گاز و مشتقات آنها را صادر ميکند، براي عامه مردم، فقيران و حاشيهنشينان قابل درک و قبول نيست که سطح نابرابريها به جايي برسد که حتي نان براي خوردن نداشته باشد؛ نانوا چه ميتواند بکند؟ در جايي کهامکانش هست. قيمت را بالا ميبرد يا اگر نتواند قيمت را بالا ببرد، کيفيت نان را پايين ميآورد. دولت چگونه قيمت آرد را کنترل ميکند؟ با مخلوط کردن انواع گندم اعم از مرغوب يا نامرغوب و چيزهاي ديگر، آردي بيکيفيت را تحويل نانواييها ميدهد. در سطح جامعه چه اتفاق ميافتد؟ نانوايي آزادپز رواج پيدا ميکند... در بالاي شهر نان سفيد و مرغوب و با پخت خوب به مردم عرضه ميشود و در جنوب شهر ناني تيره رنگ و نامرغوب و با پخت متوسط يا بد که به جاي مخمر يا مايه خمير (چون قرار است سريع تر و ارزانتر تهيه شود) با جوش شيرين پخته شده است. مسئولين از تدبير خود راضي هستند، با کاهش کيفيت آرد و اجبار نانوا ... بهاي نان را کنترل کردهاند، از سوي ديگر هر چه گندم نامرغوب داخلي بوده، براي اينکه شعار خودکفايي بدهند، با گندم مرغوب داخلي مخلوط کردهاند. در عمل چه اتفاق ميافتد، ضايعات نان نامرغوب به شدت بالا ميرود و به تبع آن مصرف گندم کشور افزايش پيدا ميکند. دولتمردان در تلويزيون حاضر ميشوند، مردم را مقصر ميدانند که چرا اسراف ميکنند و نان را دور ميريزند و چرا نانوا نان خوب نميپزد. دولتمردان يعني نميدانند که از آرد نامرغوب، نان خوب عمل نميآيد و با اجبار نانوا به کاهش دستمزد حقيقي نان مرغوب از تنور بيرون نميآيد؟ دولت پوپوليست به حساب خود سياست به خرج داده و زرنگي کرده است؛ بهاي نان را کنترل و با تثبيت آن بر سر عامه مردم منت گذاشته است که نرخ تورم را کنترل کردهام و هنوز يک رقمياست. اما آن چه در متن ماجرا ميگذرد، اين است که اتلاف نان زياد ميشود و در مجموع نابرابريها تشديد شده و به اقتصاد ايران زيان وارد ميشود و عامه مردم از خوردن نان خوب محروم ميشوند. در نهايت دولت هم با توجه به هزينههاي يارانه آرد و سوخت و ....، بازنده است. آيا بهتر نبود که گندم نامرغوب صرف مثلا خوراک دام شود و کمبود گندم از طريق واردات تامين ميشد؟ آيا بهتر نبود حداقل در خصوص اين موضوع دولت با تدبير بيشتري عمل کند. نان يک مثال است از اقتصاد امروز ايران و وسع فکري و اقتصادي بعضي از مسئولين کشور.