مينا ابراهيميبسابي
جامعه شناس
ما در اجتماعي زندگي ميکنيم که رفتارهايي نظير حرص، حسد، خشونت، تخلفات رانندگي، جرم و جنايت، خيانت، فحاشي، خودکشي، رشوه، قانونگريزي، افزايش زدوخورد، دروغگويي، کلاهبرداري، رانت و مفاسد اقتصادي، عدم اعتماد و اطمينان نسبت به يکديگر و ... را شاهديم که از جنبههاي گوناگون اقتصادي، فرهنگي،، سياسي، اجتماعي ميتواند موردبررسي قرار گيرد. در تماميموارد مشکل اساسي و مهم در برقراري ارتباطات انساني در شرايط مختلف هست هرچند که پيشرفتهاي مادي و فناوري امروزه تغييرات مثبت را در سبک و الگوي زندگي افراد انساني به وجود آورده است. اما در راستاي آن معضلات رفتاري را افزايش داده که ميتوان مهمترين دلايل آن را ارزشي شدن پول و ماديات و هويت اقتصادي از يکسو و فقر و احساس نارضايتي از وضع زندگي و درگيري فراوان براي رفع نيازهاي ضروري و اساسي از سوي ديگر دانست. که تماميمحاسبات، گفتارها، و رفتارهاي افراد را تحت تأثير قرار داده است در اين ميان علاقه و گرايش به فنّاوري مدرن و مدرنيته شدن نيز موجب دور شدن از رفتارهاي به هنجار و بحران اخلاقي گرديده است همچنين تقليد کورکورانه از ديگران بهوسيله گسترش ارتباطات بدون مرز و چهارچوب و انتقال اطلاعات آزاد در فضاهاي مجازي که تعامل ديداري و شنيداري را کمتر و موجبات رشد برخي از رفتارهاي هنجارشکن به شکل هنجار را فراهم نموده و بسياري از اخلاقيات در اجتماع ناپيدا و به فراموشي سپردهشده است.
در برخي موارد ما خودمان را بهشدت اخلاقي و منطقي ميدانيم زيرا جامعه و رسانهها بر اخلاق فردي و خلق قهرمانها و پهلوانان تأکيد دارند و کمتر با طرح رفتارهاي غلط و نادرست خود را زير سؤال ميبريم همچنين وجود اختلالات شخصيتي نظير خودشيفتگي، وابستگي مکاني و پايين بودن آستانه صبر و تحمل و تابآوري، پذيرش، مشارکت و پيوند اجتماعي و...... در تعاملات انساني سبب گرديده تا سريعاً عصباني و پرخاشگري کنيم و به نظر ميرسد که از سلامت رواني -اجتماعي کمتري برخورداريم.
شکلگيري برخي ارتباطات بين افراد بر اساس نارضايتي، زور، اجبار، احساس تبعيض است که درنتيجه بياعتنايي نسبت به معضلات رفتاري و ناتواني در حلوفصل آنها را به وجود آورده است.
در برخي موارد مفهوم آزادي در رفتار را خارج از چهارچوب و اصول قانوني تصور ميکنيم و يا اينکه آگاهي و دانش اخلاقي را نداريم و نميدانيم کدام رفتار صحيح و قابلاجراست بنابراين خود را موظف به رعايت آن نميدانيم و يا اينکه در اين زمينه آموزش و تمرين بهصورت جدي انجام نگرفته است و چون دايره مفاهيم اخلاقي فراتر از قانون هست و در بسياري موارد براي آن ضمانت اجرايي وجود ندارد پس ميتوان غيراخلاقي و نا به هنجار رفتار نمود.
گاهي اوقات سياستهاي غلط و نا بهجا در حوزههاي گوناگون نظير اقتصاد، آموزش، علم، قوانين، فعاليتهاي فرهنگي و خدماتي و ........ سبب رفتارهاي نا به هنجار خواهد شد
در جامعه حضور متوليان دين و مذهب درصحنه زندگي اجتماعي مردم کمرنگ شده و تنها به گفتار و سخنراني مسائل فقهي و شرعي خصوصاً از طريق رسانهها ميپردازند و کمتر بااخلاق و رفتار کريمه و ديني در زندگي اجتماعي مشاهده ميگردند و نيز نهادها و سازمانها و ارگانهايي که مسئوليت ارائه الگوي عملي و عيني درزمينهٔ اخلاق رادارند به علت پرداختن به مسائل مادي در انجاموظيفه خود دچار ضعف و ناتواني و کوتاهي ميباشند.
ازآنجاييکه اخلاق پايه و مبناي تعاملات انساني و ضامن امنيت جامعه است پس نيازمنديم که از مهمترين و مؤثرترين روش يعني آموزش و تمرين بر مبناي مهر و محبت و دوستي از دوران کودکي در خانواده، نظام آموزشوپرورش و سطوح بالاتر با ارائه الگوي عملي زمينه تقويت و رشد اخلاق را در حوزهها و شرايط مختلف فراهم کنيم
با استفاده از رسانهها، مطبوعات، انتشار کتب، فضلا، علما، خطبا، و دانشمندان علوم ديني ميتوان زمينه بحث و بررسي و گفت گو و طرح ديدگاههاي مثبت و منفي و تعيين اصول و چهارچوبهاي اخلاقي را فراهم نمود و در اين خصوص از دين و مذهب به علت توانايي در کنترل رفتار و شيوه و سيره ائمه معصومين و متوليان دين و شخصيتهاي موردپسند جامعه ميتوان استفاده کرد
ريشه آسيبهاي اجتماعي جامعه امروزي گزارهها و اعمال غيراخلاقي است پس ميبايد به گفتار، اعمال و رفتار خود در شرايط مختلف دقت و حساسيت بيشتري داشت زيرا تماميافراد انساني متولي و مسئول اخلاق در جامعه ميباشند.
به اميد فردايي بهتر