سعيد قليچي
روزنامهنگار
Saeedg6@gmail.com
از نيمه دوم قرن بيستم تاکنون الگوهاي متفاوتي از رشد و توسعه صنعتي در کشورهاي جهان تجربه شده است. از جمله يکي از اين الگوها، بنگاههاي کوچک و متوسط صنعتي است. بنگاههاي کوچک و متوسط، در بيشتر کشورها به عنوان عناصر مهم در پيشرفتهاي اقتصادي- اجتماعي شناخته شدهاند. اين بنگاهها در ايجاد فرصتهاي شغلي با سرمايهگذاريهاي پايين، توسعههاي منطقهاي، توسعههاي سازماني...شرکتهاي متکي بر اصول فناوري، نوآوري محصولات و ايجاد روشهاي نوين، اهميت بسزايي دارند.در حال حاضر صنايع کوچک و متوسط به واسطه اينکه حجم بالايي از بخش صنعت استانها را به خود اختصاص دادهاند، محرک اصلي رشد اقتصادي کشور به شمار ميروند. در اين ميان کارآفريني در صنايع کوچک و متوسط، داراي اهميت فراوان است چراکه با راهاندازي هر واحد توليدي کوچک، ميتوان با کوچکترين ايدهاي، به دنبال کارآفريني بود. حمايت از صنعت و ايجاد اشتغال از آسيبهاي اجتماعي جلوگيري ميکند و باعث ايجاد سلامت روحي و رواني جامعه شود. بايد در نظر داشت که صنايع کوچک و متوسط، محرک اصلي اشتغال و رشد اقتصادي هستند که با رونقبخشي فعاليتهاي اين صنايع، ميتوان پويايي جامعه را شاهد بود. بنابراين تعامل و همکاري واحدهاي صنعتي کوچک و متوسط با هم و در جهت رونق توليد، فروش و کمک به بازاريابي، ميتواند در افزايش توليد و اشتغال، نقشآفريني مثبتي داشته باشد.
صنايع کوچک به دليل ويژگيهايي که دارد به عنوان موتور تحول و توسعه کشور به شمار ميرود. در ايران صنايع کوچک دو کارکرد بسيار مهم دارند؛ نخست نياز مردم را در کشور برطرف ميکنند و اينکه نقش بسيار زيادي در اشتغالزايي دارند زيرا محدوديتهاي صنايع بزرگ را ندارند. اين بخش از صنعت در همه کشورهاي پيشرفته دنيا به عنوان موتور تحول و توسعه کشور به شمار ميرود چراکه صنايع کوچک براي رفع نيازهاي اقتصادي و اجتماعي جوامع کارکردهاي خيلي خوبي دارد. در شرايط فعلي اقتصاد کشور و با توجه به تحريمهايي که ايجاد شده بود، اهميت صنايع کوچک را بيشتر درک ميکنيم که اکنون بايد چه کار کنيم تا بر مسائل و مشکلاتي که از قبل پيش آمده پيروز شويم و کشور را به سمت توسعه ببريم. بحث توليد و اشتغال يکي از مهمترين اولويتها در سياستهاي اقتصاد مقاومتي است و به همين دليل براي استفاده از توان و انرژي جوانان بايد از صنايع کوچک بهره گرفت. سالهاست که کارشناسان و مسئولان ميگويند بزرگترين مشکل اقتصادي کشور ايجاد اشتغال است. از اين رو سرمايهگذاري صنايع کوچک و تامين مالي صنعت داراي اهميت بالايي است. در اين ميان يکي از مهمترين مشکلاتي که زمينه رونق و بهبود وضعيت صنايع کوچک و متوسط مطرح است، امکان استفاده آنها از تسهيلات بانکي براي تامين نقدينگي و سرمايه مورد نياز است. در حالي که در دستورالعملهاي مختلف همواره پرداخت تسهيلات بهعنوان وظيفه اصلي شبکه بانکي در نظر گرفته ميشود، اما شاهد اين موضوع هستيم که بانکها در عمل به جاي اينکه به واحدهاي توليدي تسهيلات بپردازند، وام در اختيار آنها قرار داده و با کمترين تاخير در پرداخت اقساط اين وامها به سراغ واحدهاي توليدي ميروند و به اين ترتيب فشار بيشتري بر بنگاههاي توليدي کوچک وارد ميشود.