خليل آهنگرکارشناس مديريت
اوقات فراغت يکي از مهمترين زمانهايي است که همه انسانها از آن برخوردار هستند و قدر آن را نميدانند. برخي صاحب نظران اوقات فراغت را فعاليت براي خود و يا زمان آزاد و فروخته نشدهاي ميدانند كه متعلق به فرد است که ميتواند مطابق با ميل خود از آن استفاده کند. عدهاي ديگر معتقدند اوقات فراغت مجموعه فعاليتي است كه شخص پس از آزادي از فعاليتها و تعهدات و تكاليف شغلي و اجتماعي و خانوادگي با ميل و اشتياق شخصي بدان ميپردازد و هدف از آن ميتواند ( استراحت ، تفريح ، توسعه دانش و سلامت به كمال رساندن شخصيت خويش و يا به ظهور رساندن استعدادها و خلاقيتهاي فردي و اجتماعي ) باشد. برخي ديگر اوقات فراغت را زمانهايي ميدانند كه فرد وراي وظايف فردي و اجتماعي خود ميتواند آن را با ميل شخصي در امور مختلف مصروف دارد و البته بسته به اينكه چگونه از آن استفاده کند، ميتواند مفيدترين و شوق انگيزترين لحظات و يا تلخترين و حتي مفسده انگيزترين دقايق زندگي وي را شكل دهد. تاگور ( Tagor ) انديشمند هندي ميگويد که تمدن بشري محصول استفاده درست و مناسب انسانها از اوقات فراغت و هديهاي است كه به ما عطا كردهاند اما اغلب شيوه استفاده از آن را نميدانيم. اکنون اين سوال مطرح است که با اوقات فراغتمان چه ميكنيم؟ آيا مطالعه ميکنيم يا ورزش، مجالست، همدلي، تشريك مساعي با اعضاي خانواده و زن و فرزند، مهماني يا غرق شدن در فضاي مجازي اوقاتمان را ميگذرانيم؟ امان از دست فضاي مجازي كه بي مهابا تماميساعات عمرمان ( نه فقط اوقات فراغت كه زمان خواب، استراحت، اوقات از قبل فروخته شده و حتي اراده و تفكراتمان را به استخدام خود در آورده است . هيچ دقت كردهايم زماني كه با خانواده در منزل، مهمانيها ،گردهماييهاي خانوادگي كه بعضاً با كلي هزينه ، صرف وقت و انرژي ، معضل ترافيك ترتيب دادهايم تا شايد دقايقي هر چند محدود در كنار هم باشيم ، از اوضاع خانوادگيمان مطلع باشيم ولي در همان زمان محدود نيز از يكديگر فاصله داريم و با هم نيستيم. بعضاً آنچنان از جمعمان فاصله داريم كه حتي متوجه حضور و يا غيبت تعدادي از اعضاي خانواده خود در آن مهماني نميشويم. به راستي كجا ميرويم؟ به علت استفاده منفعلانه از فضاي مجازي، در معرض دنيايي از اخبار و اطلاعات منفي، غير مفيد و مايوس كننده قرار داريم كه اغلب از صحت و سقم آن اطلاع درستي نداريم و در انتخاب آن نيز مخير نيستيم ، ولي دانسته يا نادانسته، خواسته يا ناخواسته هزينه مخرب اين امواج منفي را به تمام و كمال ميپردازيم. افسردگي، اضطراب، ياس و نااميدي، ترس از آينده خود و فرزندانمان، ناتواني در ارزيابي توانمنديها و داشتههايمان و در نهايت خود ياختگي، جملگي محصول و ره آورد استفاده منفعلانه از فضاي مجازي است . ناليدنهاي مداوم و آزار دهنده، طلبكار بودن از زمين و زمان و در مقابل خود را مبرا انگاشتن، كم كم بخشي از شخصيت ما شده به گونهاي كه اگر در محفلي( صف نانوايي، تاكسي، اتوبوس و ... ) از همه چيز نناليم ، نگرانيم. نگران از اينكه ديگران به دانستهها و درايتهايمان شك كنند. بد ميگوييم تا بگوييم هستيم، زندهايم و ميفهميم! هيچ توجه داريم كه ديگر قادر به فرستادن انرژي مثبت به ديگران نيستيم؟ تفكر و نگاه مثبت به مسائل از يادمان رفته، اعتياد به نق زدن حتي توانايي سكوت را نيز از ما گرفته و بي مهابا همديگر را در معرض استرس، اخبار منفي، بدبيني و فرسايش روحي و رواني قرار ميدهيم و متاسفانه بر ادامه آن اصرار داريم و از عوارض آن غافليم. گويا خنديدن واقعي و شاد زيستن نيز از يادمان رفته است. براي خنديدن به جوك گويي و تمسخر اين و آن روي ميآوريم و خنديدن مصنوعي و بي رمق را مزه مزه ميكنيم. البته همه چيز گل و بلبل نيست، بلکه بايد بايد به خودمان بياييم. اگر نميتوانيم محيط پيرامونمان را عوض كنيم ( كه احتمالاً نميتوانيم ) به خود و خانواده مان رحم كنيم. از تخريب سقفي كه در بن آن نشستهايم پرهيز كنيم . با مثبت انديشي و توجه به نيمه پر ليوان، زندگي و لذت بردن از داشتههايمان ( هر قدر كه محدود باشد ) را دوباره مشق كنيم. اگر چنين شود، اولين برنده خودمانيم . اگر عينك نگاهمان را اصلاح كنيم، بهانههاي زيادي براي شاد زيستن داريم . بايد كور رنگي ناتواني در ديدن زيباييها ، مقدورات و داشتههايمان را در خودمان درمان كنيم . اين كاملاً شدنيست. تنها كافيست بخواهيم و تمرين كنيم.