مينا ابراهيميبسابي
جامعه شناس
جهان ما دائما در حال تغيير و تحول است و رشد روز افزون علم و تکنولوژي و فناوري نياز انسان به سواد زندگي و دريافت اطلاعات و معلومات و آموزش را افزايش داده و در تماميعمر مشغول ياد گيري هستيم.در اين ميان روزهاي مدرسه يادآور خاطراتي است که از ابتداي روز تا پايان آن کاملا برايمان مشخص و برنامهريزي شده بود وقتي به آن زمان بر ميگرديم فقط کافي بود حافظه خوبي داشته باشيم و تنها کتابهاي درسي را بخوانيم...و حفظ کنيم تا عينا مطالب را روي کاغذ بياوريم و درسهاي بي فايذه را با کسب نمرات قبولي پاس کنيم و به کلاس بالاتر برويم.حتي گاهي اوقات هم علاقهاي به يادگيري و خواندن نداشتيم اما به اين وضعيت خسته کننده و يکنواخت عادت کرده بوديم حال که بزرگتر شدهايم آنچه خواندهايم به دردمان وکارمان نميخورد و به جز چند مهارت محدود خواندن ،نوشتن ، حل برخي مسائل رياضي ، فيزيک وامثالهم چيز ديگري ياد نگرفتهايم و بسياري از اين مطالب را هم از ياد بردهايم .اکنون براي زندگي کردن که اصليترين و صحيحترين عملکرد انسان در جامعه است نيازمند تواناييهايي ميباشيم که بتوانيم زندگي توام با خوشبختي و موفقيت را براي ما رقم بزند تا از پس زندگي فردي و اجتماعي برآييم.تواناييهايي همچون مسئوليت پذيري ، کنجکاوي ، دوستي با يکديگر و تمرين صبر و گذشت و ارامش ، مقابله با مشکلات و چالشهاي زندگي ، تحقيق و پژوهش ، انتخاب همسر ، تنظيم وقت و زمان و نيز برنامهريزي براي اينده ، انتخاب شغل و کار ، نه گفتن به کارهاي بيهوده و ... اما هم اکنون ميان آنچه که در مدارس ياد داده ميشود با آموزش بسياري از مهارتهاي زندگي فاصله زيادي وجود دارد و رويکرد سيستم آموزشي صرفا به حافظه محوري ، در يافت نمره و معدل ، يادگيري طوطي وار و پر کردن اذهان دانش اموزان از مطالب کتب درسي و در نهايت ورود به دانشگاه متمرکز است. اين رويه نقش اندکي در پرورش همه جانبه افراد که لازمه تغيير در اموزش و نهادينه کردن مهارتهاي اساسي که ضرورت زندگي اجتماعي ميباشند ايفا ميکند بنابراين اگر قرار است چيزهايي که در سيستم اموزشي يادمان ميدهند عملا در زندگي کاربرد داشته باشد بايد تحولي در رويکرد و نگرش سکانداران نظام اموزش و پرورش و برنامهريزي و ارزيابي و محتواي کتب درسي ايجاد گردد تا امروز دانش اموزان با ديروزشان متفاوت شود و ايندهاي درخشان ، موفق و پر اميد براي انان رقم بزنيم .