«عکاس و دوچرخهسوار زن که به طرز مرموزی در غرب پایتخت ناپدید شده بود پس از ۹ روز در حالی پیدا شد که مدعی است مردان ناشناسی قصد داشتند قلبش را از بدنش خارج کنند.»
روزنامه ایران نوشت: «عصر جمعه ۳۱ خرداد بود که عکس دختری جوان به نام لیدا کاوه بسرعت در شبکههای مجازی و صفحه اینستاگرام سلبریتیها منتشر شد. زیر عکس نوشته بود: «لیدا کاوه در صحت کامل و سلامت روان از ظهر جمعه ۳۱ خرداد از خانه خارج شده و تاکنون خبری از او نیست.» در حالی که کمپینی گسترده در فضای مجازی برای پیدا کردن وی تشکیل شده بود ساعت ۲ بامداد یکم تیر گزارش رسمی ناپدید شدن وی از سوی خواهرش به پلیس اعلام و بهدنبال آن بلافاصله تحقیقات پلیسی آغاز شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد که لیدا، ۳۷ ساله حدود ۸ سال قبل به خاطر مشکلات خانوادگی از همسرش جدا شده و بعد از آن دیگر ازدواج نکرده است. از آنجایی که خانواده لیدا در تهران ساکن نبودند، دختر جوان به همراه خواهر و شوهر خواهرش در خانه آنها واقع در سعادتآباد زندگی میکرد.
خواهر لیدا به پلیس گفت: او ورزشکار است. از سالها قبل دونده استقامت بود و چند سالی هم میشود که دوچرخهسواری حرفهای میکند. خواهرم همچنین عکاس و دوستدار محیط زیست است آزارش به کسی نرسیده و دشمنی هم نداریم.
آخرین پیامک
وی در رابطه با ناپدید شدن لیدا گفت: ظهر جمعه لیدا به مجتمع تجاری میلاد نور در شهرک غرب رفته بود تا عکس یکی از دوستانش را روی تخته چاپ کند. ساعت ۱۴:٥٧ بود که به من پیام داد و گفت: «من شارژ ندارم و ممکن است گوشیم خاموش شود، تا نیمساعت دیگر به خانه برمیگردم. نگران نباش!» وقتی پیام را خواندم، به او گفتم اوکی. اما دیگر از خواهرم خبری نشد. با بهدست آمدن این سرنخ کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل پرداختند. دوربینها نشان میداد که لیدا پیاده به سمت میدان صنعت در حرکت بوده است. این در حالی بود که هیچ تصویری از سوار شدن به خودرو یا درگیری و آزار و اذیت توسط دوربینها گرفته نشده بود.
بررسی فرضیههای مختلف
نخستین فرضیه آدم ربایی بود، اما از آنجایی که هیچ تماسی با خانواده لیدا در رابطه با دریافت پول گرفته نشده بود و از طرفی وضعیت زندگی لیدا و خانوادهاش معمولی بود، این فرضیه خود به خود رنگ باخت.
بدین ترتیب تحقیقات روی شاخههای دیگر متمرکز شد. با این احتمال که برای زن جوان اتفاقی رخ داده باشد کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت مشخصات لیدا را به تمامی بیمارستانها و کلانتریها اعلام کردند اما در استعلامات صورت گرفته هیچ رد و سرنخی از او بهدست نیامد.
تحقیقات گسترده برای یافتن زن جوان ادامه داشت تا این که ساعت ۱۷:۳۰ بعد از ظهر شنبه ۸ تیر تماسی با پلیس ۱۱۰ گرفته شد. زن جوانی که پشت خط بود، گفت: من در حال پیادهروی در پارکی حوالی بلوار مرزداران نرسیده به اشرفی اصفهانی بودم که ناگهان زن جوانی را نیمهجان روی چمنهای پارک دیدم. او به سختی از من خواست با پلیس تماس بگیرم.
بهدنبال این تماس بلافاصله مأموران پلیس راهی محل شدند. آنها با زن جوانی مواجه شدند که وضعیت ظاهری و جسمی خوبی نداشت. با هماهنگیهای صورت گرفته زن جوان به بیمارستان منتقل شد.
همزمان با پیدا شدن زن جوان، با توجه به هویت نامشخص او، مأموران کلانتری به تحقیق در رابطه با هویت زن جوان پرداختند. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که ۹ روز قبل ناپدید شدن او در سیستم یکپارچه پلیس اعلام شده بود. بنابراین مشخص شد وی همان لیدا کاوه است.
لیدا بلافاصله به بیمارستان آتیه منتقل شد و بعد از بهبودی نسبی تحقیقات از او صورت گرفت. او در رابطه با ۹ روز ناپدید شدنش گفت: روز جمعه در راه بازگشت به خانه بودم. از آنجا که حالم خوب نبود تصمیم گرفتم با خودرو به خانه برگردم. در میدان صنعت سوار خودرو پرایدی شدم اما سرنشینان خودرو بعد از سوار شدن سر مرا زیر صندلی عقب برده و با تهدید از من خواستند که سکوت کنم. در میان راه مرا بیهوش کردند و دیگر چیزی نفهمیدم چشم که باز کردم درون خانهای بودم. چند روز اول نیمههوش بودم و آنها به من دارو تزریق میکردند اما بعد از چند روز گفتند که قصد دارند قلب مرا به شخص دیگری پیوند دهند. در همان خانه آزمایشات لازم در رابطه با پیوند قلب از من گرفتند اما بعد از چند روز عنوان کردند که قلب من به درد پیوند به شخصی که مد نظرشان بود نمیخورد. در نهایت بعد از این که داروهای زیادی به من زدند، دوباره مرا سوار خودرو کردند. حالم اصلاً خوب نبود و متوجه نبودم کجا هستم و به کجا میرویم. بعد از دقایقی خودرو متوقف شد و مرا در فضای سبزی رها کردند. در حالی که نیمههوشیار بودم از زن جوانی که در حال عبور از پارک بود خواستم که به پلیس زنگ بزند.
با توجه به اظهارات لیدا، تحقیقات در رابطه با بررسی صحت اظهارات او و دستگیری آدمربایان احتمالی ادامه دارد.»