مینا ابراهیمی بسابی
جامعه شناس
امروزه وقتی در خیابان ها و کوچه های شهر قدم می زنیم دیگر از سادگی چهره بسیاری از زنان و دختران خبری نیست و موج استفاده از لوازم آرایشی به صورتی محسوس و عجیب جامعه را در بر گرفته است. این اتفاق سبب شده که ایران به یکی از بزرگترین کشورهای وارد کننده لوازم آرایشی تبدیل شود و این بازار سودآور بسیاری از قاچاقچیان و سودجویان را وسوسه کند تا با واردات کالاهای بی کیفیت و ارزان و یا ساخت لوازم آرایشی در زیر پله ها و کارگاه های غیرمجاز سهمی از این بازار بزرگ را در اختیار بگیرند. متاسفانه تغییر الگوی زندگی فعالان صنعت مد و آرایش از طریق سیل تبلیغات در پر مخاطب ترین رسانه های اجتماعی نظیر ایسناگرام و دیگر شبکه های اجتماعی الگوهای فرهنگی ما را در زمینه ی لباس پوشیدن ، آرایش مو، صورت و چهره و استفاده از لوازم آرایشی تغییر داده و به خریداران بالقوه کالاهای غربی تبدیل کرده است. این روند متاسفانه اکنون سبب شده تا ایران درقله مصرف لوازم آرایش و جراحی های زیبایی قرار بگیرد. متاسفانه هر روز شاهد جذب شدن بیش از پیش دختران نوجوان و حتی دانش آموز به فروشگاه های بزرگ و کوچک لوازم آرایشی هستیم که به فراخور توان مالی شان از انواع لوازم آرایش حتی غیربهداشتی و متفرقه استفاده می کنند و علاوه بر افزایش هزینه ها در سبد کالای خانواده ها سلامت خود را هم به خطر می اندازند. اگر از منظر جامعه شناسی به این روند نگاه کنیم بی شک پشت این نقابهای بزک کرده از تلاش ناکام دختران نوجوان برای اثبات خود، گرفتن تاییدیه از اجتماع و جامعه همسالان و ایجاد تنوع در زندگی با این آرایش های غلیظ آگاه می شویم. این رفتار نشان دهنده تغییر در الگوهای جامعه برای زنان و دختران جوان بوده که بر اساس تبلیغات گسترده ماهواره و شبکه های اجتماعی هویت زن ایده ال را در آرایش غلیط و چهره بزک کرده می دانند. متاسفانه بسیاری از زنان ایرانی نمی دانند این زن که در شبکه های تلویزیونی خارجی ساخته و پرداخته می شود تنها مجسمه ای توخالی در خدمت فروش کالا و نظام سرمایه داری است. این در حالی است که متاسفانه در کشور ما هنوز از سوی ارگانهای فرهنگ ساز و صدا و سیما کمتر تلاش موفقی برای تبیین جایگاه واقعی زن صورت گرفته است تا دختران و زنان ایرانی الگو و هویت خاص زنان در فرهنگ ایرانی و اسلامی را بشناسند. این کم کاری ریشه در نااگاهی اتاق فکری دارد که زن را در سریالهای و برنامه های تلویزیونی تنها و غمگین و در کنج خانه نشان می دهد که یا مورد خیانت قرار می گیرد یا خیانت می کند. این در حالی است که تاریخ و فرهنگ ایران پر از زنانی بزرگ و آزاده است که با فعالیت ها و موفقیتهای بزرگ و ایفای نقشی فعال هم در خانواده و هم در جامعه به قله های بزرگ موفقیت رسیده اند و متاسفانه به خاطر نبود تریبون مهجور و گمنام مانده اند. بی شک اگر دختران ایرانی با این جلوه از زندگی زنان آشنا شوند دیگر خود را پشت نقاب ارایش غلیظ پنهان نخواهند کرد و معیارهای واقعی ارزش گذاری را خواهند شناخت.