با روی کار آمدن دولت یازدهم یکی از بخشهایی که تغییر شگرفی را به خود دید دستگاه دیپلماسی کشور بود. هرچند تا پیش از آن وظیفه پیشبرد مذاکرات هستهای میان ایران و شش قدرت جهانی را شورای عالی امنیت ملی برعهده داشت، دولت یازدهم نخستین تلاشهای موثر خود را به انتقال این ماموریت به وزارت امور خارجه اختصاص داد، جایی که با حضور محمدجواد ظریف امید برای حل بحران 13 ساله هستهای به سطح جامعه بازگشت.
ایران توانست با ظرافتی خاص گردنه پر پیچ و خم مذاکرت هستهای را پشت سر بگذارد تا برجام فرجامی نیک را برای این بحران 13 ساله به ارمغان بیاورد. مذاکرات هتل کوبورک وین و توافقی که در آن حاصل شد، قلب ساختمان خیابان طالقانی را به تکاپو انداخت. وزارت نفت که مترصد برجام بود، میزبان هیاتهای بلندپایه اروپایی و آسیایی بود و مدیران غولهای نفتی از کشورهای آلمان، فرانسه، ایتالیا و ژاپن با وزیر نفت دیدار کردند.
اما یکی از اولویت های وزارت نفت در کنار جذب مشارکت و سرمایه گذاری غول های نفتی، همکاری با کشورهای منطقه است. مسوولان این وزارتخانه بارها از اولویت برای صادرات گاز به منطقه سخن به میان آورده و آن را از هر جهت نسبت به صادرات گاز به اروپا ارجح دانسته اند.
امیرحسین زمانی نیا - معاون وزیر نفت در امور بین الملل و بازرگانی - در این باره در گفتوگو با ایسنا تاکید کرده است: صادرات گاز به منطقه به لحاظ استراتژیک در اولویت قرار دارد چراکه در منطقه چسبندگی ایجاد می کند و در روابط سیاسی ما تاثیرگذار است. از نظر اقتصادی هم صادرات گاز به منطقه مقرون به صرفه است.
البته موانع پیچیدهای بر سر راه این صادرات قرار دارد، موانعی چون نبود امنیت در منطقه و اختلافات اساسی برخی کشورها که در راس آن اختلاف هند و پاکستان را می توان مورد اشاره قرار داد. این جاست که نیاز به تلاشهایی گستردهتر به ویژه از سوی دستگاه دیپلماسی کاملا ملموس است.
در همین راستا محمدجواد ظریف - وزیر امور خارجه کشورمان - در سفر منطقه ای خود و پیش از بازگشت به تهران با مقامات دو کشور پاکستان و هند دیدارهایی نفتی انجام داد.
اهمیت دیدار ظریف با نخست وزیران پاکستان و هند و گفتوگوهای نفتی با آنها از خط لوله صلح نشات می گیرد، خط لوله ای که از یک سو تحریمها علیه ایران و از سوی دیگر اختلافات سیاسی هند و پاکستان اجازه جریان یافتن گاز در آن را تا به این جا نداده است.
علی رغم بهرهمندی هند از انرژی هستهای هم چنان استفاده از بخشهای مختلف اقتصادی این کشور در حال افزایش است. از سوی دیگر موتور توسعه این کشور در سالهای آینده به انرژی بیشتری نیاز دارد به گونه ای که پیشبینی می شود تا سال 2025 مصرف گاز طبیعی در این کشور به 322 میلیون متر مکعب افزایش یابد. این در حالی است که این رقم در سال 2006، 166 میلیون متر مکعب بوده است.
همه اینها حاکی از اهمیت ویژه خط لوله ایران- پاکستان- هند برای این کشور است که البته اخلافات سیاسی موجود میان اسلام آباد و دهلی نو تاکنون بر روند اجرای آن سایه افکنده است.
آن طور که در خبرها آمده نخست وزیر هند در دیدار با وزیر امور خارجه کشورمان از علاقه این کشور برای واردات ال ان جی از ایران نیز پرده برداشته است.
این خط لوله برای پاکستان نیز کم اهمیت نیست چرا که با احداث آن این کشور می تواند امنیت و آرامش را به ایالت بلوچستان این کشور بازگردانده و با ایجاد اشتغال بزرگترین و غنیترین ایالت خود به لحاظ منابع نفت و گاز را توسعه بخشد.
بر اساس این گزارش اسلام آباد در طول سالهای گذشته با آوردن بهانههای متعدد بارها ایران را در واردات گاز معطل گذاشت و حتی قراردادی را برای واردات گاز ال. ان. جی با قطر منعقد کرد. قراردادی که بر پایه آن پاکستان روزانه 200 میلیون فوت مکعب گاز ال.ان.جی وارد کرد.
باید دید حالا که با توافق هستهای، پاکستان بهانهای برای تعلل در دریافت
گاز از ایران نخواهد داشت، آیا دیدار ظریف با نخست وزیران دو کشور می تواند
او را در نقش یک میانجی برای حل اختلافات سیاسی اسلام آباد و دهلی نو قرار
دهد تا این مانع نیز از سر راه خط لوله صلح برداشته شود و آیا وی می تواند
در دوران پساتوافق - که همه چشم انتظار اجرای برجام هستند - این بار
تحرکات انرژیک را برای منطقه به ارمغان بیاورد؟