گيدئون راکمن
فايننشال تايمز
ترجمه : فاطمه مهتدي
حزب جمهوريخواه در آمريکا و حزب کارگر انگليس ، دو حزب بزرگ سياسي غرب ، در وضعيت سقوط قراردارند که تهديدي بر سلامت دموکراسي در دوسوي اقيانوس اطلس ميباشد. بحران در احزاب جمهوريخواه و کارگر به طور قابل توجهي نزديک است. در هردو مورد، يک رهبر از حاشيه سياست ظهور کرده و حزب را به جهتي راديکال و متفاوت کشانده است. ظهور دونالد ترامپ و جرميکوربين تهديدي بر تصوير انتخاباتي و تخريب گر براي اين دو حزب ميباشند. اين دو باعث اختلاف در ايدئولوژي در ميان ديگر اعضا و اغتشاش در آينده آنها است. اگر آقاي ترامپ و آقاي کوربين هرگز وارد کاخ سفيد و خانه شماره 10 نشوند شکست آنها باعث صدمه به سيستم سياسي ميشود. دموکراسي سالم نيازمند حضور حزب اوپوزيسيون معتبر است تا دولت را مسئول پذير کند. ولي در انگليس و آمريکا ديگر چنين کاربرد اوليه نيست. در بريتانيا ، چالش مذاکره روند خروج از اتحاديه اروپا باعث شده تا دولت ترزامينخست وزير انگليس شهرت شايستگي در حل اين امر را کسب کرده است که بخشي از آن مشکلات حزب کارگر بوده است. اما با گذشت دو ماه از همه پرسي خروج انگليس از اتحاديه اروپا ، نشانه کميدرباره برنامه دولت ترزا ميدر روبرو شدن با اين موضوع ظاهر شده است. و تنها تکرار"برگزيت يعني برگزيت" جايگزيني براي يک استراتژي نيست. يک حزب اوپوزيسيون شايسته تا به حال بايد دولت ترزا ميرا زير سئوال ميبرد و وزراي مسئول خروج بريتانيا از اتحاديه را مورد خطاب قرارميداد و نخست وزير را به دليل عدم اوليت قراردادن موضوعات اساسي چون مهاجرت و دسترسي با بازار داخلي اتحاديه اروپا زير فشار قرار ميداد. اما جرميکوربين رهبر حزب کارگر نتوانسته چنين کند. شايد به اين دليل که او به طور پنهاني طرفدار خروج انگليس از اتحاديه است يا شايد به معني عدم قابليت اجرايي باشد امري که باعث سستي در وظايفش در حزب کارگر شده است. موقعيت در آمريکا بدتر است. ايده اپوزيسيون آقاي ترامپ به تئوري توطئه يا مصاحبه راديويي و اينترنت محدود شده است. کمپين ترامپ خود را مشغول تصوير سازي هيلاري کلينتون و دموکراتها به عنوان فردي فاسد کرده است و نتوانسته مشکلات واقعي را پررنگ کند که در دولت اوباما شکل گرفت. اين مشکلات شامل فاجعه روبه گسترش در سوريه، اقتصاد آمريکا و سياستگذاريهاي مالي است. موضوعاتي که ميتواند در مرکز يک کمپين انتخابات رياست جمهوري باشد. شباهت پديده ترامپ و کوربين با رويکردهاي کميک و تفاوتهاي اين دو سياستمدار پنهان شده است. آقاي کوربين در چپ افراطي و آقاي ترامپ در راست افراطي قرار دارند.کوربين طرفدار رويکرد بين المللي و ترامپ يک ناسيوناليست است ولي با وجود اين تفاوتها اين دو رهبر عقايد مشترکي دارند. هردو ضد سيستم هستند هردو کنترل بر احزاب خود را از طربق فعالان تازه اي به دست آوردند. کوربين و ترامپ نسبت به ولاديمير پوتين ابراز همدردي کردند و به اتحاد ناتو بدبين هستند. اين شباهتها در اين دو حزب بيانگر آن است که کليشه سنتي حزب چپ و راست ديگر معني ندارد و ديگر بهترين را براي شناخت سياست آنگلو آمريکايي نيست و به جاي آن سياستهاي تازه اي شکل گرفتند. الگوي مشابهي در بيشتر اروپاي غربي قابل مشاهده است رشد احزاب ضد سيستم مثل جنبش پنج ستاره ايتاليا يا جبهه ملي فرانسه، پودموس اسپانيا و آلترنتيو در آلمان که برخي چپ افراطي و برخي راست افراطي هستند و در يک چيز مشترکند اينکه سيستم فاسد است و مردم عادي در حصار نخبگان قرار دارند. با توجه به فاجعه جنگ عراق و بحران اقتصادي انتخاب اين احزاب جايگزين توسط مردم دور از ذهن نيست.