نظريه توطئه به هر شرح و توضيح درباره موقعيت يا رويدادي گفته ميشود كه بيانگر توطئهاي ناخواسته و ناخوشايند باشد و عموما شامل عملي مخرب يا غيرقانوني است كه به صورت مخفيانه توسط دولت يا ديگر نهادهاي قدرت در يك كشور انجام گرفتهاند؛ نظريههاي توطئه معمولا فرضيههايي را ايجاد كرده و رواج ميدهند كه با درك عمومي از تاريخ يا حقايق ساده در تقابل شديد است.
به گفته میشل بارکن دانشمند علوم سیاسی، نظریههای توطئه براساس این دیدگاه ایجاد میشوند که جهان هستی براساس طرحی مهندسی شده اداره میشود که این طرح دارای سه اصل است: هیچچیز اتفاقی رخ نمیدهد، هیچچیز آنجور که به نظر میآید نیست و همهچیز به همهچیز مرتبط است. در این سیستم بسته اثبات حقیقت معنی ندارد و نظریهها مبتنی بر باور و اعتقاد پذیرفته میشوند.
در تعریفی دیگر، نظریه توطئه به معنی نداشتن اعتقاد یا باور نکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در شکل حاد آن این نظریه بیانگر این است که تمامی بدبختیهای عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان است. در بیان این مفهوم گفته میشود گروههای کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد این دنیا هستند. از دید صاحب نظران این نظریه، چنین گروههایی برنامههای خود را به گونهای جلو میبرند که ذهن جامعه درگیر مسائل دیگری شود تا افراد متفکر قدرت تمرکز و تفکر روی دلایل نشاندهنده و اثباتکننده وجود انواع چنین برنامههای مخربی را از دست بدهند.
این سه پاراگراف توضیح درباره نظریه توطئه از آن رو نوشته شد تا نسبت به اشتراکگذاری مطالب در شبکههای اجتماعی کمی فکرشدهتر عمل کنیم. ذهن ما اینطور تربیت شده که هرچه پذیرفتن آن راحتتر است، پس حقیقت دارد؛ بدون اینکه به خود زحمت دهیم برای یافتن حقیقت.
شبکههای اجتماعی نیز با کاهش عمق محتوا و افزایش سرعت انتقال آن، این تنبلی ذهنی را در ما تشدید کرده است. این رویکرد نسبت به صحت و اعتبار اطلاعات در شرایط بحرانی کاربردیتر شده و حتی ممکن است موجب وخامت بحران موجود شود.
نمونه برای توضیح این موقعیت زیاد است، اما جدیدترین آن زلزله ازگله کرمانشاه است و نور مشهوری که بسیاری از کاربران تلگرام یا دیگر شبکههای اجتماعی تصاویر آن را با این توضیح که برنامه پژوهشی هارپ عامل وقوع این نور و درنتیجه زلزله است، آن را دست به دست کردهاند.
*هارپ چیست؟
هارپ (HAARP) مخفف عبارت انگلیسی "برنامه پژوهشی یونکره فعال با بسامد بالا” (High Frequency Active Auroral Research Program) پروژهای مشترک میان نیروی هوایی و دریایی آمریکا، چندین دانشگاه از جمله دانشگاه آلاسکا فیربنکز و آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی آمریکا، دارپا است که در ابتدا با هدف تحقیق درباره لایه یونوسفر یا یونکره اتمسفر زمین آغاز به کار کرد.
هدف اولیه این پروژه بررسی و مطالعه روی یونکره و بررسی قابلیتهای آن برای توسعه و ساخت فناوری بهبود یونکرهای ویژه ارتباطات رادیویی و تجسسی بود. این پروژه شامل فرستندههای پرقدرت با بسامد بالاست که برای مطالعه روی یونکره مورد استفاده قرار میگیرند.
فعالیت این مجموعه از سال ۱۹۹۳، یعنی در حدود ۲۴ سال پیش آغاز شد و از همان زمان تا همین چند روز پیش و به احتمال زیاد تا همیشه، طرفداران نظریه توطئه آن را عامل وقوع ناخوشایندترین حوادث روی زمین دانستهاند. از انتشار پرتوهای مرگ گرفته تا ایجاد سیل و زلزله و امکان کنترل ذهن انسانها توسط این مجموعه، پروژه هارپ همواه موضوع جذابی برای طرفداران و نظریهپردازان نظریه توطئه بوده است.
پس از وقوع زلزله ۷٫۳ ریشتری در ازگله کرمانشاه در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۶، تصاویری از هالهها و حلقههای نورانی در آسمان مناطق زلزلهزده در فضای مجازی منتشر شد تا باری دیگر بازار شایعهپراکنی و نظریهپردازی درباره پروژه هارپ داغ شود.
*داستان نور چه بود؟
نور زلزله یا Earthquake Light پدیدهای تابشی هوایی است که براساس گزارشهای موجود در طول تاریخ، در آسمان و در نزدیکی مناطق تحت فشار تکتونیکی و مناطق وقوع زلزله یا آتشفشان دیده میشوند. گزارشهای موجود نشان میدهد امکان مشاهده این نور پیش و پس از زلزله نیز وجود دارد.
اولین توضیح علمی درباره نورهای زلزله یا EQL را طبیعتشناس و کشیشی ایتالیایی به نام اینازیو گالی در سال ۱۹۱۰ در حدود ۱۰۷ سال پیش در قالب مقالهای علمی منتشر کرد. وی در این مقاله به چهار نوع از نورهای زلزله اشاره کرده است: نورهای کم دوام یا پیشلرزه (چند ثانیه دوام دارند)، بادوام (چند دقیقه دوام دارند)، نورهای پراکنده، شعلهها، ابرهای درخشان و کرههای درخشان متحرک.
وی در توضیح نوشته است که نورهای کمدوام معمولا به شکل یک پرتو سریع نور اغلب پیش از زلزله در آسمان دیده میشوند، ابرها و کرههای نورانی در حین وقوع زلزله و شعلههای درخشان پس از زلزله دیده میشوند.
پیشتر از او نیز لرزهشناس ایتالیایی به نام جووانی جوزپه بیانکونی درسال ۱۸۴۰ این نورها را به گازهای سوزانی توصیف کردهبود که از شکافهایی ایجاد میشوند که در حین وقوع زلزله در زمین باز میشوند. اما گازهای سوزان تنها میتوانند شعلههای کمدوام را توضیح دهند، نه ابرهای بزرگ و درخشان را.
از آن زمان تا به حال نظریههای مختلفی برای توضیح وقوع این پدیده ارائه شدهاند که هیچیک به قطعیت نرسیدهاند اما میتوانند از نظر علمی به اندازهای قانعکننده باشند تا دیگر نیازی به باور کردن نظریههای توطئه نداشته باشید.
*توضیح شکلگیری نور زلزله یا ای.کیو.ال
گفته میشود این نورها معمولا در زمان وقوع زلزلههای بالای ۵٫۵ ریشتر در آسمان دیده میشوند، همانطور که در مورد زمینلرزههای منجیل، بم، فوکوشیما، سیچوآن، پرو و مکزیکوسیتی، لاکوئیلای ایتالیا و ولینگتون نیوزیلند شکلهای مختلفی از این نور در آسمان دیده شد.
یکی از نظریههای مطرح درباره دلیل شکلگیری این نورها، مختل شدن میدان مغناطیسی زمین به واسطه فشار تکتونیکی و تاثیر پیزوالکتریک یا فشاربرقی است که براساس آن سنگهای کوارتزی زمانی که به شکلی خاص تحت فشار قرار میگیرند بار الکتریکی ایجاد میکنند که این بار با برخورد با مولکولهای هوا آنها را نیز باردار کرده و نوری شدید از خود ایجاد میکنند.
با اینهمه دانشمندان به مرور فرایند الکتریکی دیگری را جایگزین این توضیح کردند: زمانی که به برخی از سنگها فشار طبیعی وارد میشود، بارهای الکتریکی درون سنگها فعال و آزاد میشوند، مانند اینکه یک باطری را درون پوسته زمین روشن کرده باشیم. این سنگها عموما از جنس بازالت یا گابر هستند که ساختاری عمودی دارند که در موازات خط گسلها تا عمق ۹۷ کیلومتری زمین تشکیل میشوند و میتوانند بار الکتریکی را با سرعت در خود هدایت کرده و به آسمان انتقال دهند و این انرژی میتواند تا عمق ۱۸۲ متری آسمان نیز نفوذ کند. حاصل این فرایند تشکیل نوری شبیه به شفقهای قطبی در آسمان است.
فرضیه دیگر، انتشار گاز رادون از دل زمین است، که براساس این فرضیه گاز رادون تحت فشار از سنگها خارج میشود و باعث ایجاد بار الکتریکی در اتمهای اتمسفر میشود و در نتیجه نوری شبیه به رعد در آسمان ایجاد میشود. دانشمندان میگویند شرایط ایدهآل برای ایجاد این نورها تنها در کمتر از ۰٫۵ درصد از زلزلههای زمین ایجاد میشود از این رو این پدیده در دسته پدیدههای طبیعی بسیار نادر قرار دارد. این نورها ممکن است چندین هفته پیش از وقوع زلزله و یا در حین زمینلرزه دیده شوند و دورترین فاصلهای که از کانون زلزله داشتهاند، ۱۶۰ کیلومتر بودهاست.
*نور زلزله در زمینلرزه ۸٫۱ ریشتری مکزیکو سیتی
فیلمهایی که از نورهای زلزله ازگله کرمانشاه در فضای مجازی منتشر شدهاند، پیش از وقوع زلزله ثبت شدهاند و خورشید در این تصاویر به خوبی آشکار است و همین موضوع میتواند احتمال اینکه نورهای مشاهده شده ناشی از پدیدهای به نام هاله خورشیدی باشند را افزایش دهد.
هاله خورشیدی پدیدهای نوری است که از تداخل نور با بلورهای یخ معلق در جو زمین حاصل میشود. هالهها میتوانند اشکال مختلفی چون حلقههای رنگی یا سفید و قوسها و لکه داشته باشند و بیشتر در اطراف خورشید یا ماه تشکیل میشوند اما امکان شکلگیری آنها در نقاطی مقابل این منابع نوری نیز وجود دارد. مهمترین شکلهای این پدیده هالههای حلقوی، ستونهای نوری و خورشید کاذب و هاله ۲۲ درجه است.
*هاله نور در آسمان کرمانشاه
هاله ۲۲ درجه پدیدهای مشابه است که در آن به واسطه تداخل نور با ذرات یخی معلق در اتمسفر حلقهای درخشان از نور به دور خورشید شکل میگیرد. در مورد تصاویری که از پیش از زلزله ازگله کرمانشاه ثبت شده اما پدیده خورشید کاذب همخوانی بیشتری دارد.
*پدیده خورشید کاذب
در این پدیده نوری نیز دو لکه درخشان بزرگ در هاله ۲۲ درجه درخشانی که به دور خورشید تشکیل شده دیده میشوند. اما شاید بتوان گفت آنچه در فیلمی که گفته میشود از آسمان سلیمانیه عراق در تلویزیون عراق پخش شده، با توضیحاتی که درباره نور زلزله داده شد همخوانی بیشتری دارد.
اگرچه دانشمندان هنوز برسر توضیح دقیق دلایل ایجاد این نورها به توافق نرسیدهاند و توضیحی قطعی برای آن ارائه ندادهاند، اما این دلایل موجود به اندازهای منطقی به نظر میرسند که دست داشتن هرنوع توطئه در زلزلههایی که در سرتاسر زمین رخ میدهند را رد کند. استناد به این پدیدهها به اندازهای است که دانشمندان در تلاشند با کمک آنها سیستم پیشبینی زلزلهای را ایجاد کنند تا با کمک آن بتوانند از شدت خسارتهای جانی و مالی این پدیده طبیعی بکاهند.
فریدمان فراند استاد فیزیک دانشگاه سنخوزه و محقق ارشد مرکز پژوهشی ایمز ناسا یکی از دانشمندانی است که معتقد است با رصد این پدیده و مشاهده دو یا سه نمونه از آن میتوان احتمال وقوع زلزله را در محدوده ای از زمین پیشبینی کرد. درواقع از این نورها پیش از این برای پیشبینی زلزله استفاده شدهاست: در زلزله سال ۲۰۰۹ لاکوئیلای ایتالیا، مردی این نور را از پنجره آشپزخانه خود میبیند و از آنجایی که پیشتر درباره آن مطالعه کرده بود، به سرعت خانواده خود را به مکانی امن انتقال میدهد. در این زمینلرزه ۳۰۸ نفر جان خود را از دست دادند. در سال ۱۹۷۶ نیز زمینشناسی در چین با دیدن این نورها خود را به منطقهای امن میرساند و پس از آن زلزلهای مرگبار در تانگشن چین رخ میدهد که براساس آمارهای دولتی ۶۵۵ هزار نفر در آن جان خود را از دست میدهند. این آمار بعدها به ۲۵۵ هزار نفر کاهش پیدا کرد.