فریدون میرزالو دانش آموخته رشته صنایع دستی به سال 1367 و فارغ التحصیل مقطع فوقلیسانس در رشته مرمت آثار هنری به سال ۱۳۷۵ از دانشگاه هنر تهران است. او در سال ۱۳۶۸ جذب کارهای دولتی شد و اکنون مدت نزدیک به 30 سال است که به حکم سلیقه و علائق شخصی در حوزه صنایع دستی مشغول فعالیت است.
وی در این ارتباط می گوید: من به صورت حرفهای در عرصه صنایع دستی حضور پیدا کرده ام و این حرفه شغل اصلی من و با علائق و تحصیلاتم مرتبط بوده است وهمواره آن را با علاقه و اشتیاق دنبال کرده ام.
در گفتگوی مشروحی که با فریدون میرزالو به عنوان مدیر کل دفتر آموزش و حمایت از تولید صنایع دستی به عمل آورده ایم نظر او را در خصوص مسائل مختلف مربوط به حوزه صنایع دستی جویا شدیم و ایشان با صبر و حوصله به پرسش های ما پاسخ گفتند که ضمن تقدیر و تشکر از وی نظرتان را به متن این گفتگو جلب می کنیم.
***به عنوان اولین سئوال بفرمایید که شرکت تعاونی صنایع دستی چگونه شکل گرفت و سرانجام آن چه شد؟
یک دوره تاریخی پر افت و خیز در حوزه صنایع دستی وجود داشت. از سال 1368 که من وارد سازمان صنایع دستی شدم، در آن موقع شرکتی با نام شرکت سهامی صنایع دستی تاسیس شده و مشغول فعالیت بود؛ فعالیت بازرگانی و خرید و فروش و صادرات داشت، روی تولیدات هم کارهای فنی خاصی انجام میگرفت. من در آن موقع در امور فنی مشغول بودم و کارهایی روی چوب و مواردی دیگری انجام میدادم. بعد از یک دورهای مدیر وقت آن قسمت، آنجا را به شرکتهای منطقههای مختلف در کل کشور تبدیل کرد؛ 7 تا شرکت منطقه ای تاسیس شد و من هم در شرکت منطقه شمال که چند استان را پوشش می داد به عنوان مدیر فنی ادامه فعالیت دادم. پس از یک دورهای گفتند این شرکتها خوب نیستند و ضرر میدهند و به هر حال تعطیل شدند. همان موقع یک عده آمدند و گفتند بهتر است از این امکاناتی که در حوزه صنایع دستی وجود دارد به نفع کارکنان سازمان استفاده شود. ما در کل کشور فروشگاههای زنجیرهای داشتیم، هر استان حداقل یک فروشگاه داشت که در بهترین نقطه شهر بود. گفتند یک تعاونی راه اندازی کنیم تا بتوانیم از این امکاناتی که وجود دارد در جهت رفاه کارکنان استفاده کنیم. به هر حال چون ما مقداری تجربه داشتیم در جمع هیئت مدیره تعاونی قرار گرفتیم. هدف این بود که بتوانیم از محل خرید و فروش محصولات برای کل اعضای تعاونی سود فراهم کنیم که متاسفانه این کار هم نتواست به شکل خوبی پیش برود و افت و خیز زیادی در مراحل کار پیش آمد. پس از آن یک شرکت رسمی تشکیل شد تا با فروش یا واگذاری امکانات و املاک شرکت قبلی بدهی های حاصل شده را پرداخت کند. اگر اشتباه نکنم، در سال ۱۳۸۳ سازمان صنایع دستی منحل و یک سازمان دولتی تشکیل شد و آن سازمان هم در سال 1385 به صورت کامل در میراث فرهنگی ادغام شد و چیزی از آن باقی نماند، از آن موقع تا الان فکر میکنم که تسویه به طور کامل انجام میگیرد و فروشگاهها واگذار میشود. بهترین فروشگاهی که در کل کشور داشتیم، فروشگاه ویلا بود که هنوز هم هست. قرار شد این فروشگاه به معاونتی که در اینجا هست منتقل شود تا بتوانند کارهایی را سازماندهی کنند و برای معرفی و تولید محصولات و بازاریابی آن ها بسترهایی را آماده کنند تا این محصولات به بازار عرضه شوند. در اینجا یک حلقه مفقوده وجود داشت. این حلقه مفقوده بخش تجاری صنایع دستی بود که چون آن موقع ما تصدیگری میکردیم و کارهای اداری را انجام میدادیم، لذا دیگر امکان کار تجاری در حوزه صنایع دستی وجود نداشت و کسی هم نبود که انجام این کار را برعهده بگیرد، در خیلی از کشورهای دنیا شرکتهای بازرگانی فعالی در این حوزه حضور دارند، مثل چین و هند که در این زمینه فعالیت تجاری گسترده ای دارند و بخش خصوصی شان هم حسابی فعال است. اما متاسفانه در ایران این اتفاق به طور کامل رخ نداده است که شاید علت آن ریسک بالای این کار باشد و همه نگران این باشند که ضرر کنند. به همین خاطر هم شرکتی تاسیس نشده تا بیاید و در این عرصه فعالیت کند. شرکتی که ما در آن فعالیت داریم، یک شرکت بازرگانی بود و یک ماهیت تجاری داشت، عنوان آن هم شرکت بود، اما این حلقه مفقوده به حال خود باقی ماند و کسی نیامد که بتواند از این ظرفیت استفاده کند و صنایع دستی را تجاریسازی کند، چرا که در آن زمان ما با یک تعداد تولیدکننده در کل کشور کار میکردیم، به آنها سفارش کار میدادیم، آنها تولید میکردند، در فروشگاهها عرضه میشد، تولیدکننده خریدش را انجام میداد، فروش داخلی کارش را انجام میداد.هر کسی هم پولش را میگرفت و تجارت هم شکل گرفته بود. یک بحث حمایتی خیلی جدی هم در این حوزه وجود داشت. البته دولت ها هم همیشه یک ضعفهایی در این زمینه داشته اند، به این علت که کارمند دولت - من خودم را مثال می زنم – ممکن است که خیلی سخت گیری نکند و برخی کارها را خیلی جدی نگیرد. به همین علت ممکن است یک شرکت دولتی ضرر بدهد و مشکلساز شود و تولیدکنندگان، دیگر نتوانند کارهایشان را خوب عرضه کنند. بنابراین کار ادامه پیدا نکرد و این فروشگاههای زنجیرهای از گردونه خارج شدند و دیگر جایگزینی برایشان ایجاد نشد. از سوی دیگر حمایت ها هم رو به کاهش گذاشت و ادامه پیدا نکرد.
*** یعنی اگر حمایت ها ادامه پیدا می کرداین اتفاقها صورت نمی گرفت؟
شاید بخش کوچکی از این کار ادامه می یافت؛ ولی باز هم به اعتقاد من شرکتهای دولتی برای اینکه از وظایف محوله تخطی نکنند باید منحل میشدند، ولی این امربایستی به تدریج انجام می شد و همزمان برای شرکت های دولتی جایگزین مناسب در نظر گرفته میشد، آن هم نه یک مورد، بلکه دو مورد، سه مورد، حتی ده تا پنجاه مورد شرکت تجاری خوب تاسیس و جایگزین می شد که بتوانند در نمایشگاههای خارجی شرکت کنند، بازاریابی کنند. باید به این نکته توجه داشت که صنایع دستی یک صنعت سفارش پذیر است و می توان از راه سفارش، جمع آوری محصول انجام داد. هم اکنون بیش از صد رشته فعال در صنایع دستی وجود دارد که شما می توانید به تولید کننده آن ها مراجعه کنید و سفارش محصول بدهید. به عنوان مثال شما یک تولید کننده قلم زنی هستید، من به شما مراجعه می کنم و از شما می خواهم که از فلان قطعه تعداد هزار عدد بسازید و شما این کار را برای من انجام می دادید. به همین ترتیب سفارش دهندگان دیگر به تولید کنندگان دیگر مراجعه می کردند و سفارش می دادند و بازار شکل می گرفت و به سمت محصولات بازارپسند می رفت و آدابته می شد. لذا لازم است که این صنعت ساماندهی شود، و محصولات سفارشپذیر شوند، اما الان متاسفانه اینطورنیست! تولیدکننده نمیداند که چه چیزی باید تولید کند؛ ممکن است یک یا چند مشتری خاص به او بخورند و هر کدام یک سلیقهای داشته باشند، در این قبیل موارد تولیدکننده تکلیف خودش را نمیداند! بنابراین او هر چیزی که بلد است می سازد و این محصول یا فروش میرود یا خیر، که به نظر من عمدتا به فروش نمیرود! به خاطر این که شناسایی بازار و فهمیدن آن خیلی سخت است؛ مگر اینکه بازار محلی باشد و مردم از بازار محلی چیزهایی را که دوست دارند خریداری کنند. بنا براین من امیدوار هستم که این حلقه مفقوده که همان بازاریابی و تجاری سازی صنایع دستی است، جای خودش را باز کند و در این صنعت رونق و توسعه ایجاد شود.
*** شما بر فروش محصول بسیار تاکید دارید. آیا در واحد شما در این مورد که چه کارهایی قابل فروش هستند، اقدامی صورت می گیرد؟
ـ خیر.!
*** پس وظیفه شما فعالیت در کدام حیطه است؟
ــ ببینید! در اینجا بحث ما حمایت از تولید است. تولید مراحل مختلف دارد، از طراحی محصول شروع میشود و تامین مواد اولیه، طراحی محصول، نیروی انسانی که کار میکند، ابزار کار و تولیدکنندهای که یک استاد کار خوبی است را در بر می گیرد. ما در اینجا از عوامل تولید حمایت می کنیم تا بتوانند تولیدشان را انجام دهند.
*** پس در بحث فروش محصولات چطور عمل می شود؟
ـــ موضوع فروش محصولات توسط یک واحد بازرگانی مستقل از واحد ما، مدیریت و پیگیری می شود. من در اصل مدیر تولید هستم، براین اساس ما باید کمک کنیم که مواد اولیه مرغوب در اختیار تولید کنندگان قرار بگیرد و ابزار کار آنها خوب و کارآمد باشد تا راحت تر بتوانند تولید کنند. همچنین ما کمک می کنیم که نیروی انسانی ماهر تربیت شود؛ این کار هم در بخشی که به من ارتباط پیدا میکند، یعنی واحد آموزش پیگیری می شود که در یک محل دیگر مستقر است. اما مجوزها در همین محل که هستیم صادر میشود. به این دلیل که متقاضیان بتوانند به راحتی با سیستمها و سازمانهای دیگر مثل بیمه، مالیات، تامین اجتماعی و شهرداری ارتباط بگیرند و اقدامات اداری شان را پیگیری کنند.
*** چون بحث از بیمه به میان آمد، می خواهیم بپرسیم در مورد بیمه هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی چه اقداماتی انجام شده است؟
سال 1388 قانونی در مجلس تصویب شد که بر اساس آن بتوانند قالیبافان و شاغلان صنایع دستی را توأمان بیمه کنند. البته این قانون عملا از سال ۱۳۸۹ به اجرا در آمد و تا سال ۱۳۹۳ هم تعداد قریب ۷۵ هزار نفر را هم بر اساس آن بیمه کردند. ولی این سیستم یک ایراد داشت که هنوز هم برطرف نشده است، به این ترتیب که شاغلان و متقاضیان ابتدا باید از ما مجوز میگرفتند، بعد به فنیو حرفهای می رفتند و آزمون میدادند، آن وقت با گواهی آزمون فنیوحرفهای به اداره کار میرفتند و به اداره بیمه معرفی میشدند. به نظر من این سیستم معیوب است! یک دستگاه باید تشخیص بدهد که یک خانم یا آقا این کاره هست یا نیست و این امر مهم بر عهده فنی و حرفه ای نیست. کار فنیو حرفهای فقط آموزش است، بر این اساس تمام مجوزهایی که ما صادر میکردیم قانونی نبود، حتی پروانه تولید و مجوزهای دیگری که صادر میکردیم!
*** این موضوع تا چه سالی ادامه داشت؟
این ایراد هنوز هم برطرف نشده است. چون ازسال1370 مجوز صادر میکردیم، به علت اینکه آن سال وزیر وقت که آقای نعمتزاده بودند، دستور داده بودند که بخش مربوط به مجوزهای صنایع دستی را که ما آن موقع زیر نظر وزارت صنایع انجام می دادیم، صنایع دستی راسا انجام دهد. این کار آن سال شروع شد، منتهی در فراز و نشیبهایی که وجود داشت، کسی فرصت این را پیدا نکرد که این موضوع را به سمت قانونی شدن به پیش ببرد ولی من خودم این طرح را در سال گذشته ارائه دادم. البته طرحی بود که یکی از نمایندگان مجلس داده بود و این طرح را ما کاملتر کردیم و در آن تغییر ایجاد کردیم و طرح خوبی شد. خوشبختانه مجلس آن را تصویب کرد و به زودی ابلاغ می شود. ما در فروشگاهها هیچ کنترل و نظارتی نمیتوانستیم داشته باشیم! یعنی اصلا نمیدانیم که در یک فروشگاه کالای چینی میفروشند، هندی میفروشند، یا ایرانی میفروشند، ولی با این قانون دیگر فروشگاه صنایع دستی صادر میکند و حتی صدور مجوز نمایشگاههای داخلی و خارجی بود که تا حالا توسط مرکز تجارت صورت می گرفت، از این به بعد توسط ما صادر می شود.در باره مجوزهای تولیدی هم باید بگویم که به هر حال آییننامههای آن باید تهیه و تنظیم شود و به هیئت دولت برود که کارها کاملا قانونی انجام بگیرد.
*** ارتباط بین میراث فرهنگی با فنیوحرفهای و آموزش و پرورش چگونه است؟
ــ فنیو حرفهای یک سازمان زیرمجموعه وزارت کار است، آموزش و پرورش یک سازمان جدا است. هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند! یک بخشهایی از محتوای درسی که در حوزه آموزش و پرورش در حال انجام است، از طریق همکاران من در بخش واحد توسعه و ترویج محتوای دروس آماده میشود، همکاری فیمابین انجام میشود و در هنرستانها ارائه میشود. ولی فنی و حرفهای به علت اینکه آموزشهای رسمی در کل کشور دارد انجام میشود، یک کد مخصوص بینالمللی برای هر رشته صادر میکند و این اقدام خوب و پسندیده ای هم هست.
*** ولی شما مجوز تاسیس آموزشکده نمیدهید، درست است؟
ــ با این قانون جدید احتمالا میتوانیم مجوز بدهیم.
*** در ارتباط با وامهایی که برای حمایت به تولیدکنندگان می دهید آیا تداخلی با وامی که فنی و حرفهای دارد پرداخت میکند وجود ندارد؟
ما به افرادی که از ما مجوز میگیرند بر اساس نوع تولید و احتیاجی که دارند وام می دهیم. ما هر سال یک ردیف اعتباری داریم تحت عنوان فنی و اعتباری. این ردیف اعتباری، کمکهای فنی و اعتباری است که با مشارکت یک بانک پرداخت می شود و علت مشارکت این است که بهره بانکی در صنایع دستی به نصف تقلیل پیدا می کند وگرنه بازپرداخت وام با بهره بانکی ۱۸ درصد برای تولید کننده خیلی سخت است.
*** ظاهرا الان 4 درصد است؟
ـ قرارداد ۴ درصد را با صندوق کارآفرینی امید بستیم به علت اینکه بهره بانکی آن همینقدر هست، یک مشارکتی در سال جاری انجام گرفت و یک موافقتنامه اخیرا در این موردامضا شد که بتوانیم با صندوق کارآفرینی امید کار کنیم و از طریق اعتباری که به آنجا تخصیص دادیم، وام بگیریم . البته 4 برابر وامی که گرفتیم به این صندوق اعتبار تخصیص دادیم.
*** بحث دیگر ما مجوزهایی است که صادر می کنید. به طور کلی الان ما چند نوع مجوز صادر می شود؟
یکی از مجوزهایی که ما صادر می کنیم کارت شناسایی است. کارت شناسایی را به کسانی میدهیم که در این زمینه فعال هستند، حالا ممکن است تولید هم داشته باشند یا کم تولید کنند و یا اصلا تولید نکنند، یک ماه کار کنند، دو ماه کار نکنند. عدهای دانشجو هستند، فارغالتحصیل میشوند، خیلی نمیتوانند فعالیت زیادی انجام دهند یا اینکه کارمند دولت هستند، یا به صورت پارهوقت در جاهایی کار میکنند، یا دارند در کارگاههایی فعالیت میکنند، منتهی ما نمیدانیم آنها چه کسانی هستند، ۵۰ نفر دارند در یک کارگاه کار میکنند، ما به آن کارگاه پروانه تولید کارگاهی میدهیم، ولی آن 50 نفر تک، تک نمی توانند وام بگیرند، برای اینکه خود آن کارگاه از ما وام میگیرد. یک کارمند دولت اصلا نمیتواند وام بگیرد به این علت که اصلا امکانپذیر نیست، ولی به عنوان یک فعال در این حوزه میتوانیم او را شناسایی کنیم. یک پروانه تولید کارگاهی هم به کارگاههایی که دایر هستند و دارند کار میکنند، میدهیم. برخی از کارگاهها هستند به تنهایی کار میکنند، تولیدات محدودی هم دارند، به آنها پروانه تولید انفرادی میدهیم. یک جواز تاسیس هم داریم برای کسانی که میخواهند تازه کارگاه بسازند، یعنی امکاناتی ندارند، یا کارگاهشان خیلی نامناسب است میخواهند یک کارگاه بزرگ راه اندازی کنند، برای مثال در یک شهرک صنعتی. ما داریم با شرکت شهرک صنعتی کار میکنیم تا بتوانیم نواحی صنایع دستی را در ایران تجهیز کنیم. برای اینکه اعتقاد دارم در شهرهای صنعتی یک مقدار جایگزینی این تولیدکنندگان کار سختی است! مگر اینکه برای ما یک جایگاه اختصاصی دیده شود تا آنها بتوانند راحتتر بروند و در آنجا مستقر شوند و کار کنند. سیستم شهرکهای صنعتی، که کارهای صنعتی در آنها انجام میگیرد با سیستمهای کاری صنایع دستی تفاوتهای خیلی عمیقی دارد که کار را سخت می کند. در بعضی از جاها ممکن است این اتفاق بیفتد، این کار را هم حاضر هستیم انجام دهیم، ولی جواز اصلی برای مکان هایی است که زمین وجود دارد، آنها احتیاج دارند که آن را بسازند و مرتب کنند. ولی باید مجوز آن را بگیرند، و برای این کار منع قانونی نداشته باشند. بنابر این ۴ نوع مجوز وجود دارد که هر نوع مجوزی هم وام خاص خودش را دارد. کارگاه یک نفره مشخص است که چقدر میتواند وام بگیرد، یا کارگاهی که ۵۰ نفر نیرو دارد و می خواهد کارش را توسعه دهد؛ برای این کارگاه هم نوع خاصی از وام و تسهیلات تعریف شده است.
*** برای فروش محصولات صنایع دستی نیاز به وجود گردشگر هست، فکر می کنید نبود گردشگر چه تاثیری در رکود بازار صنایع دستی داشته باشد؟
- یکی از عواملی که در این حوزه رونق اقتصادی ایجاد میکند، همین گردشگرها هستند، میدان نقش جهان اصفهان یک موقعی آنقدر گردشگر داشت که همه مغازه های میدان و بازارهای اطراف آن پر از مشتری می شد و مغازه دارها از این موقعیت استفاده خیلی خوبی می کردند.البته هم گردشگر داخلی و هم گردشگرخارجی. گردشگر داخلی که همیشه هست و امیدوارم که همیشه هم باشد. ولی در باره گردشگران خارجی باید گفت چون یک جذابیتهایی را در حوزه کشور ایران میبینند، لذا با هدف هم به ایران میآیند و میدانند اصلا چه جاهایی بروند، مانند همین اصفهانی که خدمتتان گفتم، به نظرم خیلی مفید است اگر گردشگر بتواند بیایید. یک نفر داشت میگفت که گردشگری ضعیف است، محتوای آن صنایع دستی و میراثفرهنگی است. خود گردشگری که فیالنفسه چیزی نیست! آنها میآیند یا آثار تاریخی را ببینند یا یک خرید و یادگاری از ایران داشته باشند، محتوای آن ما هستیم. بنابراین اگر گردشگر وجود داشته باشد، آثار و تبعات مثبت زیادی برای رونق اقتصاد و نیز اقتصاد گردشگری خواهد داشت.
*** برای اینکه صنایع دستی به فروش برسد یا باید بتوانیم در نمایشگاه شرکت کنیم و یا اینکه گردشگر خارجی به کشور وارد شود و به این وسیله ما ضمن فروش کالای صنایع دستی فرهنگمان را هم انتقال دهیم و به دیگران معرفی کنیم. به نظر شما برای تحقق این موضوع باید چکار کنیم؟
ـــالبته برای پاسخ به این پرسش بایستی به بخش بازرگانی مراجعه کنید چون به حوزه من مربوط نمی شود. فقط یک نکته کوچک میتوانم عرض کنم؛ فکر میکنم هر سال حدود 10 تا 12 نمایشگاه در حوزه خارج از کشور برگزار میشود، و این وظیفه مسئولان است که بتوانند بسترهای آن را برای آنهایی که آمادگی دارند و بتوانند صنایع دستی که حاوی فرهنگ ایرانی است، معرفی کنند آماده کنند. کم و بیش این کار هم انجام میگیرد، ولی باز هم به نظر من یک ضعف وجود دارد؛ کسانی که میروند به صورت انفرادی شرکت می کنند، در صورتی که اگر بتوانند در قالب شرکت ها حضور پیدا کنند اثر بیشتر وبهتری خواهد داشت . به این علت که یکی از هدفهای شرکت در نمایشگاه این است که شما بتوانید در آنجا بازاریابی خوبی در حوزه صنایع انجام دهید. وقتی به صورت شرکتی حضور پیدا کنیم هم امکان معرفی بیشتر وجود دارد و هم امکان سفارش پذیری وجود خواهد داشت. وقتی که یک مجموعه کار و یک کلکسیون از گلیم گرفته تا قلمزنی و موارد متعدد دیگر در یک نمایشگاه وجود داشته باشد توفیق بیشتری حاصل می شود؛ ولی الان یک تولیدکننده می خواهد خودش را به آن نمایشگاه برساند، و بقیه کارها و تدارکات برعهده خود او است.
***تفاوت هنر سنتی و صنایع دستی از دیدگاه شما چیست؟ البته این سوال را باید در ابتدای مصاحبه می پرسیدیم.
ــ از نظر شخصی و بر اساس آموختههای خودم ، صنایع دستی مجموعهای از تعداد رشتههایی هست که ما اینجا کاملا شناسایی و در 18 گروه طبقه بندی کردیم که شامل : معرق، مشبک، منبت، خاتم، کندهکاری روی چوب و حصیربافی و... است. ولی من اطلاق هنری در حوزه صنایع دستی را خیلی درست نمیدانم، به علت اینکه کارهایی که دارد انجام میگیرد، عمدتا کارهایی هست که هم ریشه دارد، هم اینکه به صورت روزمره انجام میشود، و تولید به حساب میآیید، وقتی تولید به حساب بیاید، دیگر اطلاق کلمه هنر کاری برای من کمی عجیب به نظر میرسد. به خاطر اینکه فرض کنید کسی که دارد هر روز حصیربافی میکند، دارد کارش را انجام میدهد، چیز پیچیدهای نیست، دارد کارش را انجام میدهد، و وقتی فرد دیگری گلیمبافی یا نمدمالی میکند، دارد کارش را انجام می دهد؛ مگر اینکه کار خیلی شاخص و متفاوتی در این حوزه انجام داده باشد؛ آن وقت شاید بتوانیم در مورد آن به عنوان یک کار هنری صحبت کنیم. و اما اولویت هنر سنتی از نظر ما چگونه است؟ یک طبقهبندی در اینجا وجود دارد، میگوییم هنرهای سنتی ایران، یکی از اجزای آن صنایع دستی است که میتواند شامل همان آثار فاخر باشد مثل گلیم، قلمزنی، خاتم، منبت و همه این حوزهها میتواند باشد، ولی هنرهای سنتی میتواند شامل نمایشهای سنتی هم باشد، موسیقی و معماری سنتی هم باشد، ببینید ما تئاتر رو حوضی داشتیم، نقاشیهای قهوهخانهای داشتیم، آنها از نظر من هنرهای سنتی هستند، طبقهبندیشده هم هستند. درک این که این دو مفهوم و موضوع را به یکدیگر پیوند بزنیم، به نظر من کمی سخت است! به این علت که آن بخش از تئاترهای سنتی اصلا در حوزه ارشاد است. ما یک پژوهشکده هنرهای سنتی داریم، که یک بخشی از آن به هر حال در حوزه صنایع دستی قرار دارد ولی بخش دیگر ی مثل موسیقی سنتی در اینجا نداریم. از طرفی ما مینیاتور را هم به عنوان صنایع دستی داریم، الان در اصفهان روزانه ۱۰ مورد مینیاتور میکشند، که تکنیک گل مرغ وتشعیر در آن به کار می برند، ولی یک کار طبقهبندی شده است، یکی از آنها خوب است و یکی هم ۲۰۰ تا تک تومانی نمی ارزد، اما در هر حال نمیتوانیم بگوییم این هنر است، اینها با یکدیگر فاصله زیاد دارند.
***به طور کلی آمار مربوط به تولیدکنندگان و فعالین حوزه صنایع دستی چقدر است؟
ـــ از سال 1385 که بانکی به همین منظور تاسیس شده است، همین طور ثبت اطلاعات در آن انجام گرفته است. الان بیش از 300 هزار نفر ثبت شده دستی داریم، خب میدانید بعضی اوقات این اتفاق میافتد که عدهای کارشان را ادامه نمیدهند و از سوی دیگر عدهای اضافه میشوند، ولی ما به صورت نرمال حدود 20 درصد هر سال رشد جمعیت داریم. در برنامهای هم که ما در حوزه کاری خودمان در قالب برنامه های پنجم و ششم توسعه طراحی کرده ایم همین رشد را داریم. من به یاد دارم که سال گذشته برای پانزده هزار نفر کارت انفرادی پیشبینی کردیم که محقق شد و بیشتر از آن هم محقق شد. امسال با ۲۰ درصد افزایش به پانزده هزار و پانصد نفر رسیده است. بنابراین می بینید برای اینکه به آن هدفی که پیشبینی شده برسیم برنامه ریزی داریم و آن را هم تا جایی که بتوانیم پیگیری میکنیم.
*** تقسیمبندی و گروهبندی صنایع دستی بر چه اساسی انجام می شود و تا چه حد در پیشبرد کارتان به شما کمک می کند؟
- بر اساس تکنیک و مواد اولیه صنایع دستی شامل چوبی، چرمی، بافتههای داری مثل گلیم و جاجیم، نساجی سنتی و صنایع دستی سنگی آن ها را کدبندی میکنیم تا بعدا بتوانیم از بانک اطلاعاتی گزارشگیری کنیم.
ما میگوییم که یک چارچوب کاری باید برای کارمان معین شده باشد، الان خیلی از کسانی که اینجا به ما مراجعه میکنند، یک کاری درست میکنند و میگویند به ما مجوز بدهید، خب این موارد باید برود و تابع یک فصلی قرار گیرد، یعنی اگر همینجوری باز شود، هر کسی برسد باید یک چیزی بگیرد. اسمی برای خود بگذارد، بنابراین چون ما اسمهایمان را از تاریخ و سنتها و ریشه های ایران گرفتیم، مجبور هستیم آن رشتههایی را که در ایران تعریف شده است و کاملا مشخص است در نظر بگیریم و همه این موارد را در یک طبقهبندی بگذاریم.برای مثال در زمینه معرق چوب، باید بلد باشند که چگونه است، با چه تکنیکی کار می شود و با چه ابزاری دارند کار میکنند، چه کاری نهایتا باید انجام بگیرد.و یا وقتی که میگوییم سفالگری باید سفالگری مشخص باشد که چه چیزی است!
*** صنایع دستی از یک طرف تاریخ یک کشور را نشان میدهد، و از طرف دیگر مدام دستخوش تغییر می شود. آیا این تغییرات که در این روزها بیش از پیش مشاهده می شود به صنایع دستی آسیب نمی رساند؟
ـــ اشکال ندارد اتفاقا! ولی بعضی اوقات یک کسانی میآیند که یک چیزی را دگرگون میکنند که نه هویت تاریخی دارد و نه ریشه در تاریخ ما دارد، نمیشود فهمید که از کجا آمده است! میدانید شما یک کار ایرانی را هر جای دنیا ببینید باید بتوانید بگویید که ایرانی است، اعتقاد من این گونه است. اگر هم تغییر دهید، هیچ اشکالی ندارد، بدهید، ولی یک کاری انجام دهید که وقتی یک نفر نگاه کرد، معلوم باشد که کار ایرانی است. اصلا از اصفهان آمده، از شیراز آمده است. یک هویت منطقهای جغرافیایی ما داریم، یعنی به طور کامل میشود این کارها را تفکیک کرد.
مثلا در طراحیهایی که برای پوستر انجام می شود، یک پوستر را شما به مشهد ببرید، برایتان میزنند، به شیراز هم ببرید برایتان می زنند و ممکن است که باهم تفاوت داشته باشند، ولی همان پوستر است. هویت مشهد نیست، هویت شیراز هم نیست! این اشکالی است که بالاخره ممکن است در آینده به وجود بیاید، یکی از علتهای آنها این است که در صنایع دستی فارغالتحصیل زیادی داریم. من اولین فارغالتحصیل رشته صنایع دستی بودم، ما جزء اولین نفرات بودیم که در سال 1367 فارغالتحصیل شدیم. از آن زمان تا به حال خیلی گذشته است و دوره های زیادی فارغ التحصیل شده اند، به هر حال با سلیقهها و اعتقادهای مختلف کمی هم نگرانکننده است، ولی خب این اتفاق در حال افتادن است!
***رتبه بندی و امتیاز دهی شما و صدور گواهی کیفیت برای کارگاه ها تحت چه مکانیزمی صورت می گیرد؟
ـ از پارسال این برنامه را شروع کردیم و با یک شرکت در این زمینه قرارداد بستیم. در بازدیدهای فنی که از کارگاهها انجام می گیرد، یک چک لیستی را آماده کرده ایم، در حدود ۳۰ صفحه که آن ها را در کارگاه ها تیک بزنند و امتیازبندی کنند، از روی امتیاز هر استانی حدود 300 کارگاه را پیشبینی کردیم که بروند ببینند. الان دارد جمعبندی صورت میگیرد، کار تمام شده است، امیدواریم بتوانیم به کارگاههایی که کیفیت محصولات آنها خوب است، و امتیازهای خوبی توانستند بگیرند، گواهی کیفیت بدهیم. بر این اساس گواهی کیفیت به کسی میدهیم که کارهای خوبی دارد انجام میدهد، کارش را دارد انجام میدهد و کیفیت خوبی هم دارد . بعدا اگر خواستیم حمایتی انجام دهیم. این موضوع باعث می شود بقیه هم بتوانند از آنها تبعیت کنند و وضعیت کارگاه خود را بهبود دهند.
*** در طول مصاحبه مشخص شد که شما بر مسئله فروش خیلی تاکید دارید، آیا برای آموزش این مسئله هم برنامه ریزی داشته اید؟
ـ به اعتقاد من فروش موتور محرکه تولید است.پارسال تعداد چند کلاس برای بازاریابی و برای فروش برگزار کردیم و هدف این بود که کارشناسهای مابا تکنیک ها و روش های بازاریابی و فروش آشنا شوند و بتوانند در حوزه بازاریابی کمک کننده باشند. یکی از ضعف هایی که در این رابطه وجود دارد این است که شرکت کنندگان در نمایشگاه صنایع دستی که اکثرا تولید کننده هم هستند، از تکنیک ها و فنون مذاکرات تجاری و سفارش پذیری اطلاع ندارند و قادر به مشتری مداری و بازارسازی نیستند، حال آن که بایستی از یک حداقلی در این زمینه برخوردار باشند.
*** یا حداقل از یک متخصص کمک بگیرد؟
ــ بله! کارگاههای ما بیشتر تولیدی هستند. حالا شما فکر کنید یک تولیدکننده را به نمایشگاه بکشانید. او تلاش میکند که آن چیزی که موجودی دارد بفروشد، بهترین کاری که میتواند انجام دهد، همین است. بیشتر از این نیست! یکی هم بیایید بگوید که 2000 از این مورد میخواهد نمیتواند بگویید که چه کاری انجام دهد و چه زمانی قول آن را بدهد، چه جوری سفارش بگیرد، پیشپرداخت بگیرد یا نگیرد، این موارد همه نکات تجاری است. باید اصول اولیه مذاکرات را بدانند برخی می دانند؛ ولی بعضی دیگر متاسفانه نمی دانند! البته طبیعی است که تولیدکننده باید کارش را انجام دهد و تاجر و بازرگان هم کارش را انجام دهد. در هر حال امیدوارم که اتفاقات خوبی در عرصه صنایع دستی و همینطور در عرصه درست عرضه کردن محصولات این صنعت بیفتد.
منبع: هفت دانگ