دومین جلسه رسیدگی به پرونده تیمور عامری برکی (مدیر صرافی عامری) به اتهام اخلال در نظام ارزی کشور در شعبه یک دادگاه ویژه رسیدگی به جرائم اقتصادی و به ریاست قاضی موحد برگزار شد.
محمد خرمی پور، مهدی خرمی پور، تیمور عامری برکی، علیرضا عامری برکی، کاظم نجف آبادی فراهانی، مکّی سلطانی، محمدحسین زندیه، محمد زندیه، محمد وکیلی، امید صابر خیابانی، سید حمیدرضا مصطفی، معصومه خرمی پور، منیره خرمی پور، شهرام تیموری، علی اصغر سلطانی گوهر، مجید شفیعی، بابک حسینی و شرکتهای دلفین آبی، دکا تجارت آتی و کشت و صنعت سبز سبحان متهمان این پرونده هستند.
سودجویان یکی از شبکههای دریافت ارز دولتی بودند که موجب تلاطم بازار و خروج منابع ارزی از کشور شدند و اتهام همگیشان مشارکت در اخلال نظام ارزی و پولی از طریق قاچاق عمده ارز به صورت شبکه سازمان یافته به میزان ۱۵۰ میلیون دلار است.
در ابتدای جلسه دادگاه قاضی موحد با بیان اینکه همچنان ۱۰ تن از متهمان فراری هستند، گفت: محمد خرمیپور، مهدی خرمیپور، معصومه خرمیپور، حمید زندیه، حمیدرضا مصطفی، شهرام تیموری، مکی سلطانی، محمد وکیلی و علیرضا تیموری متهمان فراری این پرونده هستند.
سپس متهم کاظم نجفآبادی فرهانی با قرار گرفتن در جایگاه مخصوص، اظهار کرد: بنده اتهامات وارد را تکذیب میکنم، من حدود ۱۰ سال است که در بورس فعالیت دارم و به واسطه این فعالیت و روابط عمومی خوبی که خداوند به من اعطا کرده است با بسیاری از شرکتهای بازرگانی و تولیدکنندگان ارتباط کاری داشتم.
او ادامه داد: روزی از طریق یکی از دوستانم با شرکت محمد خرمیپور که در زمینه صادرات زعفران فعالیت داشت، آشنا شدم و پس از آن که فهمیدم محمد خرمیپور در اربیل عراق فعالیت بازرگانی دارد، تصمیم گرفتم که به دلیل آن که کشور در تحریم بوده است با آنها فعالیت کنم.
متهم نجفآبادی فرهانی ادامه داد: محمد خرمیپور مدیر شرکت دلفین آبی من را به شرکت خود دعوت کرد و گفت که ما در زمینه صادرات خوش نام هستیم و میخواهیم روغن خام از روسیه وارد کشور کنیم تا بتوانیم با بستهبندی و برند تجاری خود آنها را صادر کرده و به همین دلیل من شرایط واردات روغن خام را به او توضیح دادم.
او با بیان اینکه ثبت سفارشات توسط من و محمد شریفی به صورت قانون انجام شد، تصریح کرد: من اطلاعات را از مدیران شرکت میگرفتم و به مجید شفیعی میدادم و او هم اطلاعات را به پسر خود محمدرضا میداد و در برابر این کار حقالزحمهای را دریافت میکرد.
متهم نجفآبادی فرهانی درباره ثبت سفارشها گفت: در سال ۹۶ تعداد یکصد عدد ثبت سفارش برای شرکت دلفین آبی و در سال ۹۷ تعداد یکصد عدد ثبت سفارش برای شرکت دکا تجارت به ثبت رسید که هر دو این محمولهها مبلغ ۵۰ میلیون یورو بودند.
او افزود: از تعداد یکصد عدد ثبت سفارش در سال ۹۶، ۲۰ مورد آنها به سوئیفت تبدیل نشدند و ارزی به آنها اختصاص نیافت.
بیشتر بخوانید: ۱۰ متهم فراری در پرونده خانوادگی اخلال در نظام ارزی کشور
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: من دارای ۶۵ درصد معلولیت هستم و جزء ایثارگران دفاع مقدس به شمار میآیم و در تمام مراحل اخذ و ثبت سفارشها قانون به صورت کامل رعایت شده است و من فعال بورس کالا هستم و در قبال فعالیت و کاری که انجام دادم مبلغی را به عنوان حقالزحمه دریافت کردم.
او با بیان اینکه کارهایی که من انجام میدادم، قانونی بودند و بر اساس روال متعارف بورس انجام میشدند، گفت: استشهادیه همکاران فعال در بورس موجود است و من از طریق فعالان بورس با تیمور عامری که فردی خوشنام بود، آشنا شدم و موضوع فعالیت شرکت محمد خرمیپور را با او مطرح کردم که منجر به ملاقات این دو نفر در صرافی عامری شد، البته در تفاهمنامه تنظیمی ما بین آنها من هیچ نقشی و سمتی نداشتم.
متهم نجفآبادی فرهانی درباره ثبت سفارش با نمایندگان شرکتها گفت: به لحاظ تسریع در کار از سه نفر از مسئولان شرکت دلفین آبی، دکا تجارت و سبحان سبز استفاده کردیم که در سال ۹۶ مبلغ ۷۵۰ هزار تومان و در سال ۹۷ مبلغ یک میلیون تومان به صورت ماهیانه به آنها اعطا شد.
او تصریح کرد: البته شرکت خرمی پور هنوز مبلغ ۲۰۷ میلیون تومان به من بدهکار است و من از تعهدات ارزی آنها بیخبر هستم و خودشان باید جوابگو باشند.
متهم نجفآبادی فرهانی درباره شرکت محمد خرمیپور گفت: این شرکت در حوزه صادرات و واردات و به صورت خانوادگی اداره میشد و بنده هیچ نسبتی با نامبردگان نداشتم و تنها در قبال زحمات خود مقداری معین که حتی کمتر از عرف تجارت بود دریافت میکردم.
او اظهار کرد: مدت طولانی است که من به لحاظ عجز از لحاظ تودیع وثیقه در زندان هستم و اقدامی خلاف انجام ندادهام و درخواست صدور حکم برائت و تعیین میزان وثیقه کمتر را خواهانم.
قاضی موحد پرسید: آیا شما برای انجام کارهای خود در بورس مجوز فعالیت داشتید؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: من کارمند نبودم و مانند دیگران ارتباط میان فروشنده و خریدار را ایجاد میکردم که هزاران نفر در بورس هم این کار انجام میدهند و مجوز هم نمیخواهد.
قاضی موحد گفت: جانباز هستید؟
متهم پاسخ داد: خیر رزمنده هستم.
قاضی موحد گفت: پس ایثارگر نیستید، در صورتی که خود را ایثارگر معرفی کردید، بگویید چگونه با آقای شفیعی آشنا شدید؟
متهم نجفآبادی فرهانی با بیان اینکه به واسطه یک دوست با آقای شفیعی آشنا شدم، گفت: سال ۹۵ دوست من به نام ناصر خوش احوال مجید شفیعی را به من معرفی کرد و پس از فوت خوش احوال در سال ۹۶ ارتباط من با مجید شفیعی باقی ماند.
قاضی موحد پرسید: غیر از ارتباط کاری با خرمیپور آیا پروژه کاری دیگری با آقای شفیعی داشتید؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: من در ثبت سفارش با او همکاری داشتم و مجوز ۱۰ هزار تن گندم با شفیعی گرفتیم.
قاضی موحد پرسید: غیر از خرمیپور برای چه کسی کار میکردید و حقالزحمهتان چقدر بود؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: در شرکت آفتاب درخشان خاورمیانه مجوز ۶۰۰ تن برنج را برای واردات گرفتیم، همچنین برای شرکت آرد و گندم پرند هم گندم وارد میکردیم.
قاضی موحد درباره اموال متهم پرسید؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: دو خانه دارم که یکی از آنها ارث پدری است که سال ۹۴ خریدم و خانهای سال ۹۷ در اسلامشهر خریدم و یک دستگاه خودرو ۲۰۶ دارم.
قاضی موحد پرسید: به شفیعی چقدر پول دادید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: به ازای هر کیلو مبلغی بین ۳ تا ۵ ریال به شفیعی پرداخت میکردم و برای ۲۰۰ ثبت سفارشی که انجام داد ۷۵ میلیون تومان گرفت که فکر میکنم این پول به کارتی متعلق به همسرش بود واریز شد.
قاضی موحد گفت: چند سال است که با شفیعی آشنا هستیم و چگونه با یکدیگر کارها را هماهنگ میکردید؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: سال ۹۵ با او آشنا شدم و پس از پایان ساعت اداری در مترو میدان ولیعصر(عج) با یکدیگر قرار میگذاشتیم و کارها را هماهنگ میکردیم.
قاضی موحد گفت: اگر این کارها یا همان ثبت سفارش را همه میتوانستند انجام دهند پس چرا شما به جای مراجعه به کافی نت به کارمند وزارت صمت مراجعه کردید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: شفیعی فقط اطلاعات داشت و البته ما یک مورد هم به کافی نت در اواخر سال ۹۶ مراجعه کردیم.
قاضی موحد درباره میزان ۱۴۵ میلیون تومان پولی که داده شده است پرسید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: ۷۵ میلیون تومان آن برای آرد گندم پرند به دلیل ممنوع شدن واردات گندم بود، خوش احوال گفت که شفیعی که در این باره اطلاعات دارد را وارد کنیم تا از او سوال بپرسیم.
قاضی موحد گفت: محمد حسین زندیه را از کی میشناسید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: از وقتی که وارد شرکت دلفین آبی شدم، در سال ۹۶ با محمد زندیه که در شرکت کار میکرد، آشنا شدم.
قاضی موحد با اشاره به مهرها و سربرگهایی که متعلق به شرکتهای خارجی هستند، گفت: محمد حسین زندیه گفته که این مهر و سربرگها را شما به او تحویل دادید.
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: من به او مهر و سربرگی ندادم.
قاضی موحد گفت: شما بدون مجوز و تحصیلات وارد کارهای مختلفی شدید که اینها غیر متعارف هستند.
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: من اطلاعات خود را از بورس میگرفتم و هر کارگزاری مشخصاً کالایی را عرضه میکرد و از سال ۹۴ بود که کارگزاریها جدا شدند.
قاضی موحد گفت: شفیعی چه کاره بود؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: او کارمند بازرگانی در وزارت صمت بود.
قاضی موحد گفت: گفته شده یکی از اشخاصی که در جریان تخصیص ارز دولتی نقش داشت و دلال وزارت صمت در ثبت سفارشها بود، شما هستید.
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: من فقط فعال بورس کالا بودم، دلال نیستم و در جریان ارزهای دولتی هم قرار نداشتم.
قاضی موحد گفت: پیشنهاد واردات کالا با ارز دولتی برای بار اول توسط شما مطرح نشد؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: خیر.
قاضی موحد گفت:، اما محمد حسین زندیه گفت که شما برای ثبت سفارش درصد میگرفتید.
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: من حقالزحمه خود را دریافت میکردم.
قاضی موحد گفت: شما میتوانید روی آن هر اسمی که میخواهید بگذارید، اما بر اساس اظهارات متهمان دیگر شما از شرکتهای خارجی پیش فاکتور دریافت میکردید و برای شفیعی میفرستادید.
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: خیر اینها درست نیست.
قاضی موحد اظهار کرد: یعنی شما در جلسهای که با مهدی خرمیپور داشتید، پیشنهاد خرید ارز دولتی را مطرح نکردید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: خیر به هیچ وجه.
قاضی موحد گفت:، اما گویا شما صرافی عامری را به خرمیپور معرفی کردید؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: من سالها با عامری رفت و آمد داشتم و از آنجا میشناختمش.
قاضی موحد پرسید: عامری به تو نگفته بود که میخواهد سرمایهگذاری کند؟
متهم نجفآبادی فرهانی با بیان اینکه من فکر میکردم این کارها عادی است، گفت: من مهدی و محمد خرمیپور را به تیمور عامری معرفی کردم و حداقل ۲، ۳ جلسه طول کشید و از آنجا بحث مکی سلطانی پیش آمد و من تنها شاهد و معرف این کار بودم و طرف قرارداد نبودم.
قاضی موحد پرسید: شما طرف قرارداد بودید، چون به ازای هر یورو ۲۰ تومان پول گرفتهاید، پس ذینفع به حساب میآیید.
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: در بورس این کار عادی است، دو طرف معامله هر کدام ۱۰ تومان به من میدادند.
قاضی موحد با بیان اینکه توافقنامه میان شما نشان از تبانی دارد، اظهار کرد: این توافقنامه نشان میدهد که شما، خرمیپور و عامری برای گرفتن ارز دولتی با یکدیگر تبانی میکردید و ارز دولتی را در بازار آزاد به فروش میرساندید.
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: من تمام ثبت سفارشها را قانونی ثبت کردم و از این موضوعاتی که میگویید خبر ندارم.
قاضی موحد پرسید: از چه نرمافزاری برای ثبت سفارشها استفاده میکردید؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: علیرضا عامری در واتسآپ و تلگرام برای من سفارشها را میفرستاد و من آنها را به مجید شفیعی میفرستادم و پسر او سفارشها را ثبت میکرد.
قاضی موحد گفت: پس بلد بودید خودتان کار کنید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: کار با واتسآپ و تلگرام را همه بلد هستند.
قاضی موحد گفت: شما به دلیل آن که شفیعی کارمند وزارت صمت بود به او مراجعه کردید.
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: این کار فردی را میخواست که همیشه پشت سیستم بنشیند و پسر شفیعی میتوانست این کار را انجام بدهد و به همین دلیل پیشفاکتورها از علیرضا مرادی دریافت میشد و بانک عامل هم محمد خرمی پور را معرفی کرد.
قاضی موحد پرسید: شما در این پرونده دلال نبودید، بلکه خودت مباشرت داشتی؟ اسناد ثبت سفارشی توسط شما برای محمد حسین زندیه فرستاده میشد و زندیه گفته که سربرگها طراحی میشدند و پس از مدتی مورد استفاده قرار میگرفتند و شما به عنوان نماینده شرکت ذینفع بودید و فقط تصویر پیشفاکتورها را برای زندیه ارسال میکردید که نشان میدهد این تصویرها خود فتوشاپ بودند.
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: علیرضا عامری پیشفاکتورها را به من میداد و من به همان صورت که از علیرضا پیش فاکتور میگرفتم برای شفیعی ارسال میکردم.
قاضی موحد درباره دستمزد او پرسید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: به صورت کلی مبلغ یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان دستمزد من بود که ۲۰۷ میلیون هنوز شفیعی به من بدهکار است.
قاضی موحد پرسید: در حساب همسرت چقدر پول است؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: در شعبه پاسارگاد اسلامشهر همسر من حساب دارد و من خودم یک میلیارد تومان در بانک سپرده گذاری کردهام.
قاضی موحد با اشاره به دستمزد متهم، گفت: آیا ۲ میلیارد دستمزد برای شما عادی است؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: این حقالزحمه من بود که در بورس عرف است، من از آرد و گندم طلایی پرند ۲۰۰ میلیون تومان پول گرفتم که ۴۰ میلیون آن به من رسید که ۱۶۰ میلیون دیگر بین شفیعی و خوش احوال تقسیم شد.
قاضی موحد گفت: انتقال پیش فاکتور از طریق واتسآپ ۲ میلیارد پول میخواهد؟
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: ۲ میلیارد برای صداقت من بوده است.
قاضی موحد گفت: شما برای خودتان صداقت داشتید، برای دولت که صداقت نداشتید. طبق توافقنامه مبلغ دریافت شده بسیار بیشتر بوده است.
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: ما ۲۰۰ ثبت سفارش زدیم که فقط ۲۰ مورد سوئیفت نشد.
قاضی موحد گفت: با این لیست اموالی که معرفی کردهاید باید بگویید که بقیه ۲ میلیارد پول را کجا خرج کردهاید، آیا سفر خارجه میرفتید؟
متهم نجفآبادی فرهانی پاسخ داد: من ۳۵۰ میلیون تومان ماشین و خانه خریدم و یک میلیارد تومان هم در بانک پاسارگاد سرمایهگذاری کردم.
قاضی موحد گفت: وقتی فقط برای یک کار واسطهگری شما ۲ میلیارد تومان گرفتید، پس سود مدیر شرکت چقدر بوده است؟
در ادامه جلسه باقری نماینده دادستان اظهار کرد: آقای نجفآبادی مدعی است که فعال در بازار بورس بوده و تمام کارها را بر اساس قانون انجام میداده، در حالی که از طریق فضای مجازی کار خود را پیش برده است، علاوه بر آن در گزارش پرونده دومین شرکت تولیدکننده روغن در شرکت در سال نیاز خود که ۶۰ هزار تن روغن بود، فقط ۷ میلیون یورو ارز گرفت، ما شرکت دلفین آبی و دکا تجارت روی هم رفته ۱۵۰ میلیون دلار ارز گرفتند.
نماینده دادستان با اشاره به شرکتهای خارجی طرف تجارت با شرکتهای داخلی، گفت: البته بر اساس تحقیقات مشخص شد که این شرکتها هیچ سابقهای در واردات روغن نداشتند.
باقری درباره ذینفع بودن، متهم نجفآبادی بیان کرد: در تمام نامهها شما به عنوان شاهد امضا کردهاید و قرار شد تا مابهالتفاوت نرخ ارز دولتی و آزاد بین طرفین تقسیم شود، آیا این کار به معنای آن نیست که قرار بود شما ارز را به صورت آزاد بفروشید و مابهالتفاوت آن به جیب و همدستانتان برود، علاوه بر آن آقای زندیه مدعی است که کاظم نجفآبادی فراهانی پیشنهاد واردات کالا را به خرمیپور داده است.
در ادامه جلسه محمد حسین زندیه به اتهام مشارکت در اخلال نظام ارزی و پولی از طریق قاچاق عمده در حد کلان به میزان ۱۵۰ میلیون دلار جعل مهر و جعل اسناد عادی و استفاده از اسناد مجعول در جایگاه مخصوص قرار گرفت و به معرفی خود پرداخت.
او گفت: من محمد حسین زندیه متولد ۷۸ کارمند شرکت دکاتجارت، دلفین آبی و سبحان سبز بودم.
متهم زندیه ادامه داد: تمامی موارد ذکر شده در کیفرخواست را رد میکنم. من به خاطر نوشتن اعترافات خود ۱۵ ماه از نوجوانی ام در زندان بودم. در ۹۰ درصد کیفرخواست آمده است که من در حین فرار دستگیر شدم، اما هنگامی که دستگیر شدم در شرکت حضور داشتم.
او افزود: دایی من محمد خرمیپور وقتی از شرکت رفت، من به دفتر کار او رفتم و آنجا کار کردم و مهر سربرگ هم در اتاق او بوده است و به همین دلیل فکر میکنند که مهر و سربرگ متعلق به من است.
متهم زندیه درباره سمت خود در شرکت، گفت: کار من در شرکت کپی گرفتن، بایگانی و پیک بود و ماهیانه ۷۰۰ تومان دریافت میکردم، به چه حسابی گفته شده که من معاون خرمیپور بودم. چگونه یک جوان ۱۸ ساله میتواند این کار را انجام دهد، من حتی ۲۰ میلیون تومان هم ندارم، چرا باید وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برای من تهیه شود.
او افزود: پدر، مادر، خاله، دایی، شوهرخاله، مادربزرگ و به طور تمام خانواده من به کردستان عراق رفتهاند و من ۱۵ ماه است که در زندان هستم، من کارمند جزء در شرکت بودم و من هفتهای ۳ تا ۴ روز در شرکت حضور داشتم. هیچ کار خطایی نکردم، اما خانوادهام من را رها کردند و رفتند و من باید به جای آنها پاسخگو باشم، تنها گناه من این بود که فرزند این خانواده شدم.
قاضی موحد از او پرسید: معصومه خرمیپور چه نسبتی با شما دارد؟
متهم زندیه پاسخ داد: مادر من است و قبل از دستگیری من به کردستان عراق فرار کرد، البته آنها به من گفتند که به دیدار با محمد خرمیپور میروند، اگر میدانستم چرا میروند من هم با آنها میرفتم، البته سابقه داشت که همگی با یکدیگر مسافرت کنند.
قاضی موحد گفت: شما هم بلیت سفر داشتید.
متهم زندیه گفت: من ۱۴ شهریور ۹۷ دستگیر شدم و قرار بود ۱۶ شهریور به اربیل عراق بروم، البته بلیت برگشت هم داشتم.
قاضی موحد گفت: در صحبتهای خود گفتید که به دایی خود گفتهام که این کار جعل است.
متهم زندیه پاسخ داد: وقتی با دایی خود صحبت کردم او گفت کار ما جعل نیست، اینها را در گاو صندوق بگذار.
قاضی موحد پرسید: مادرت در شرکت چه مسئولیتی داشت؟
متهم زندیه پاسخ داد: او به صورت اسمی رئیس هیئت مدیره شرکت دلفین آبی بود.
قاضی موحد پرسید: علت همکاری شما با محمد خرمیپور و علیاصغر سلطانی چیست و چرا زمانی که متوجه شدید کار آنها جعل است، باز ادامه دادید؟
متهم زندیه پاسخ داد: علیاصغر سلطانی پسرخاله دایی من بود و دایی من گفت که تو کاری نداشته باشد.
قاضی موحد پرسید: مهرها را چه کسی ساخت؟
متهم زندیه پاسخ داد: محمد خرمیپور آنها را ساخت.
در ادامه جلسه نماینده دادستان گفت: محمد حسین زندیه بیشتر از آن که به دفاع از خود بپردازد، فضای دادگاه را به سمت احساسی شدن برد، در صورتی که او در صحبتهای خود اعتراف کرد که شروع به ساخت مهر و سربرگ جعلی کرده و یک هفته از آنها نگهداری کرده و سپس به سلطانی داده است.
در ادامه جلسه علی اصغر سلطانی گوهر به اتهام معاونت در اخلال نظام ارزی و پولی در حد کلان به میزان ۱۵۰ میلیون دلار و جعل و استفاده از اسناد مجعول به دفاع از خود پرداخت و گفت: در شرکت متهم من فقط وظیفه رسیدگی را برعهده داشتم و اتهام معاونت در اخلال نظام ارزی را قبول ندارم.
او ادامه داد: من در جریان ارز و قاچاق نبودم و به همین دلیل اتهام معاونت به من منتسب و منصفانه نیست که اقدامات من را معاونت در جرم بدانید. همچنین جعل اسناد را قویاً تکذیب میکنم و اتهامات وارده را قبول ندارم، زیرا این اتهامات بر اساس اظهارات کذب محمدحسین زندیه بوده است.
متهم سلطانی گوهر ادامه داد: من اصلا سواد فارسی ندارم، چه برسد به سواد انگلیسی.
قاضی موحد گفت: اتفاقا سواد انگلیسی شما بسیار خوب است و خیلی خوب لایحه میخوانید.
به گفته قاضی موحد ادامه جلسه رسیدگی به پرونده در ساعت ۱۳ روز دوشنبه در شعبه یک دادگاه ویژه جرائم و مفاسد اقتصادی برگزار خواهد شد.