مسعود یوسفی
روزنامه نگار
شرایط کشور بسیار خطیر و حساس است و دلیل آن هم می تواند بی توجهی به منافع ملی باشد. اگر کارگزاران ارشد نظام به تامین منافع ملی توجه داشتند هر حرفی را نمی زدند و دعواهای جناحی و گروهی شان را هم که هیچ کدام برای رضای خدا و اعتلای دین و میهن نیست به تریبون های عمومی نمی کشاندند...و این همه جامعه و کشور را دستخوش چالش و التهاب نمی کردند. واقعیت پشت پرده این است که یک عده انحصار طلب و سودجو سال های زیادی است که مردم و بعضی مسئولان را با همین دعواها و غوعاسالاری ها سرگرم کرده اند و خودشان در حاشیه امن و یا خیال راحت به ثروت و دارایی همین مردم چنگ انداخته اند. این واقعیتی است که هیچ کس به اندازه همین انحصار طلب ها از غوغاسالاری و بی اعتنایی به مصالح ملی و منافع عمومی سود نمی برد. انحصار طلب ها به مراتب از بدخواهان و دشمنان این مملکت بدتر، کثیف تر و رذل ترند. دشمن با پرچم مشخص، ادبیات مشخصو جبهه مشخص دشمنی می ورزد، اما انحصار طلب و سودجو منافقانه و در لباس دوست ثروت و منابع این مملکت را تاراج می کند و ابراز دوستی و ادعای خیر خواهی هم دارد و اگر روزی به دام قانون بیفتد مدعی و طلبکار هم می شود مثل همان جناب بابک زنجانی که فقط یک قلم موتورسیکلت او ، آن هم چهار پنج سال پیش، یکصد میلیون تومان قیمت گذاری شد. این آقا هم گفته بود که به مردم و کشور خدمت کرده است و در دوره تحریم، تحریم ها را دور زده است ولی هنوز هم زیر بار نمی رود که از قبل همین تحریم چه سود کلانی به جیب زده است و چه آتشی به مال و جان مردم انداخته است. هنوز هم ده ها بابک زنجانی وجود دارند که شناسایی نشده اند و دارند از قبل همین داد و فریادها و عربده جویی ها و هل من مبارز طلبی های یک عده آدم مغرض یا ساده لوح در مرتع بیت المال می چرند و زر در کیسه می اندوزند و به ریش همه هم می خندندد. این غوغاسالاری ها و عربده کشی ها و حریف طلبیدن ها مثل یک دیوار دود عمل می کند که پشتش پیدا نیست و در پناه آن امثال بابک زنجانی پدید می آیند و فربه می شوند و تکثیر پیدا می کنند. چاره کار این است که به این جناح بازی ها بی توجه باشیم و در عوض به فکر منافع ملی باشیم. آن کس که دعوا به راه می اندازد و مملکت را آشوب می کند، دوست مردم نیست و به زیان مردم رفتار می کند. چند وقت پیش دو نفر کارگزار ارشد نظام که از قضا ادعای سواد و فهم و شعور دارند و ده ها نفر شاگرد و محصل در محضرشان تلمذ می کنند، وقتی که خوب از خجالت هم درآمدند و به هم ناسزا گفتند و عرصه سیاسی کشور را برای چند روز ملتهب کردند، آن وقت با هم دیدار و جلسه آشتی کنان گذاشتند و این بار کلی از هم تعریف کردند و برای هم تعارف تکه پاره کردند. خب اصلا چرا از اولش دعوا راه می اندازید که آخرش این طور باهم آشتی کنید و روی ماه همدیگر را ببوسید. خداییش اگر حساب و کتابی در کار باشد همین دو نفر عالم بزرگوار را به اتهام تشویش اذهانعمومی باید استنطاق کنند و داد مردم را از آن ها بگیرند. چرا که این مردم و منافع ملی است که آسیب می بیند و باعث ایجاد نگرانی و ناامنی در جامعه می شود