با به صدا در آمدن سوت پایان بازی تیم ملی مقابل عراق تقریبا مشخص بود که راه ایران با ویلموتس به پایان رسیده است و مسئولان فدراسیون فوتبال باید به فکر انتخاب یک سرمربی دیگر برای تیم ملی باشند، اما با گذشت بیش از دو ماه هنوز سرمربی تیم ملی انتخاب نشده است.
تیم ملی حدود دو ماه دیگر باید در اولین بازی از چهار مسابقه سرنوشتساز خود به میدان برود و در ورزشگاه آزادی از هنگکنگ پذیرایی کند، اما هنوز سرمربی تیم مشخص نشده و سرنوشت تیم میان زمین و هوا معلق است. در این مدت گزینههای زیادی به دلایل گوناگون از فهرست طولانی هدایت تیم ملی خط خوردند؛ بعضی از گزینهها مانند برانکو با فدراسیون فوتبال به توافق مالی نرسیدند و بعضی دیگر مانند یحیی گلمحمدی ترجیح دادند ریسک هدایت این تیم را به جان نخرند و در لیگ برتر به فعالیت خود ادامه دهند. با وجود خروج این نفرات از لیست تیم ملی اما هنوز هم این فهرست به اندازه کافی طولانی است و این اتفاق انتخاب سرمربی را به چالشی بزرگ برای فدراسیون تبدیل کرده است.
خارجیهای متفاوت؛ از اسکوچیچ تا دیبیاسی
لیست خارجیهای تیم ملی برخلاف سالهای گذشته خلوتتر از هر زمان دیگری است؛ جدا از مشکل انتقال پول که خود چالش بزرگی است، هزینه کلان اما بینتیجه برای مارک ویلموتس شکستخورده بعد از سالها موفقیت با کیروش، خزانه فدراسیون فوتبال را خالیتر از هر زمان دیگری کرده است و همین موضوع سبب شده تا مربیهای خارجیای که بهعنوان گزینه مطرح شدند قیمت گزافی نداشته باشند و برای کار کردن در ایران مبلغ زیادی را درخواست نکنند.
دراگان اسکوچیچ یکی از گزینههای خارجی هدایت تیم ملی است؛ مربی کرواتی که سالهای زیادی در فوتبال ایران سرمربیگری کرده، اما افتخار چندانی ندارد و تیمهایش نسبت بقیه تیمهای لیگ برتر بازی بهمراتب باکیفیتتری نمایش میدهند. عملکرد خوب او با ملوان و بهدست آوردن بهترین خط حمله لیگ برتر در آن فصل از رقابتها، او را حسابی بر سر زبانها انداخت. بعد از تجربه معمولی با فولاد و خونه به خونه او به صنعت نفت آبادان رفت تا این تیم آبادانی را متحول کند و به رتبه چهارم جدول برساند. با این وجود او سطح پایینتری نسبت به گزینههایی که تا به حال هدایت تیم ملی را برعهده گرفتهاند دارد و همین مسئله شاید او را در ابتدای راه دچار چالشهای مختلفی با اعضای تیم کند.
گزینه دیگر هدایت تیم ملی، جیانی دیبیاسی، سرمربی ایتالیایی است؛ کسی که در سریآ و لالیگا مربی موفق و پرافتخاری محسوب نمیشود، اما حضور متوالی در این سطح از رقابتها به خودی خود نشان دهنده کیفیت و دانش فنی او است. اوج کار دیبیاسی در مربیگری به تیم ملی آلبانی برمیگردد؛ جاییکه او موفق شد این تیم را به یورو ۲۰۱۶، تنها تورنومنت معتبری که این کشور در آن حضور داشته، برساند. نکته امیدوارکننده دیگر در کارنامه او، سبکی است که آلبانی او بازی کرده است، سبکی که در نگاه کلی شبیه سبک کیروش در ایران است و در آن، بازیکنان با دفاع همهجانبه و چشم داشتن به ضدحملات به موفقیت فکر میکنند.
با این وجود درمورد انتخاب مربی خارجی باید این نکته را هم در نظر گرفت که آیا فدراسیون فوتبال در شرایط کنونی و با توجه به مشکلات انتقال پول و منابع مالی میتواند مربی خارجی را به ایران بیاورد یا نه؟ این سوالی است که مسئولان فدراسیون فوتبال باید پیش از همه به آن جواب دهند تا ماجرای قهر ویلموتس پیش از بازی عراق و فاجعهای که پس از آن شکل گرفت تکرار نشود.
یک نفر از دوگانه ژنرال-شهریار انتخاب میشود؟
گزینههای داخلی تیم ملی نسبت به گزینههای خارجی هدایت این تیم تنوع بیشتری دارند و بیشتر خبرها حاکی از این است که سرمربی تیم ملی، یکی از این گزینهها خواهد بود. امیر قلعهنویی، سرمربی سپاهان، یکی از جدیترین گزینههای سرمربیگری تیم ملی است، اما برای انتخاب او بهعنوان سرمربی تیم ملی چند چالش بزرگ وجود دارد. با توجه به اتفاقات اخیر و بهدلیل اینکه میزبانی دور برگشت لیگ قهرمانان آسیا به تیمهای ایران واگذار شده او علاقه دارد در باشگاه هم به فعالیت خود ادامه دهد چراکه داشتن تمام میزبانیها در دور برگشت، این فرصت را به سپاهان و او میدهد تا اگر در نتیجه دور رفت دچار مشکل شدند، در دور برگشت آن را با حمایت تماشاگران خود جبران کنند. همین مسئله در کنار عطش ژنرال برای بهدست آوردن یک قهرمانی بعد از چندین سال دور بودن از جام، انتخاب او را به یک چالش تبدیل کرده است.
علی دایی، گزینه بعدی هدایت تیم ملی ایران است؛ مردی که در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ هم هدایت تیم را برعهده داشت، اما با باخت به عربستان آن هم در ورزشگاه آزادی از هدایت تیم ملی کنار رفت. بعد از آن اتفاق دایی در تیمهای مختلفی در لیگ ایرانی سرمربیگری کرد و هدایت تیمهای زیادی را برعهده داشت. البته او هم مانند قلعهنویی در سالهای اخیر نتوانست به موفقیت چندانی دست پیدا کند و تنها یکبار با نفت تهران توانست شگفتیساز جام حذفی شود. البته او در سایپا هم دوران بهنسبت خوبی را پشت سر گذاشت و حتی با این تیم پراستعداد اما کمستاره موفق به کسب سهمیه پلیآف آسیا هم شد، اما بعد از آن فصل، مشکلات غیرفوتبالی به زندگی فوتبالی او ورود پیدا کرد. شاید یکی از امتیازات مثبت دایی، حمایت کیروش از او باشد و او به همین دلیل در رقابت با رقیبش یعنی امیر قلعهنویی برتری داشته باشد.
نکونام سوپرایز فدراسیون فوتبال؟
شاید نام جواد نکونام بیش از بقیه از چشمها پنهان مانده است؛ مربی جوانی که در نساجی و فولاد نتایج قابل قبولی در لیگ برتر گرفته است. او در کنار علی دایی بهدلیل سابقهای که بهعنوان بازیکن و کاپیتان تیم ملی از خود به جا گذاشته است میتواند در بین گزینههای داخلی حمایت ملیپوشانی مانند مسعود شجاعی را داشته باشد. در کنار این مسئله موضوع دیگری که احتمالا حمایت ملیپوشان را به همراه دارد، رابطه خوب او با کارلوس کیروش است. شاید جواد نکونام در بین گزینههای داخلی گزینه خوبی برای هدایت تیم ملی در چهار بازی آینده باشد؛ البته باید این موضوع را هم در نظر داشت که انتخاب نکونام ریسک بالایی هم برای خود او و هم برای تیم ملی دارد؛ درصورت موفقیت او شاید به همانند ساوتگیت در فوتبال انگلستان، این فرصت را داشته باشد بهعنوان سرمربی در فوتبال ملی هم موفق شود. البته اگر تیم ملی ناکام شود، زمان زیادی طول خواهد کشید تا نکونام اعتبار خود را بهعنوان مربی احیا کند. شاید اگر مسئولان فدراسیون فوتبال به حرفهای کارلوس کیروش در گوش میکردند و نکونام را بهعنوان سرمربی تیم ملی امید انتخاب میکردند، دید واضحتری نسبت به پرسابقهترین بازیکن تیم ملی وجود داشت و راحتتر میشد سرمربی فعلی فولاد را قضاوت کرد.
نکته مشخص این است که این فدراسیون فوتبال به جمعبندی روی یک یا دو فرد بهعنوان گزینههای نهایی نرسیده و تردیدهای بسیاری درمورد انتخاب شخصیت اول فوتبال ایران وجود دارد. فدراسیون فوتبال در گام اول باید مشخص کند که میتواند هزینههای مربی خارجی را تامین کند و پول را انتقال دهد یا نه؟ اگر پاسخ این سوال منفی است، باید بین گزینههای موجود علاقه دارد مربیانش با چه سبکی بازی کنند و آیا حاضر است به مربی جوان فرصت دهد یا در نظر دارد این تیم ملی را به گزینههای پا به سن گذاشتهای دهد که این دوره، احتمالا آخرین دورهای خواهد بود که آنها شانس هدایت تیم ملی را برعهده خواهند داشت؟