سلامت نیوز: چهار روز بعد از آتشسوزی مرگبار در ساختمان پزشکان در خیابان شریعتی تهران که مرگ 19 مراجعهکننده و کادر درمان را رقم زد، سه زن و شش مرد با دستور بازپرس جنایی تهران بازداشت شدند. تیم کارشناسی با بررسی محل حادثه 4 فرضیه را مطرح کردند که قرار است در جلسهای با حضور مسؤولان قضایی درباره علت اصلی حادثه مرگبار تصمیمگیری شود. دادستان تهران هم احتمال عمدی بودن آتشسوزی را رد کرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جامجم، شامگاه سهشنبه پس از اطفای حریق در کلینیک سینااطهر و با دستور دادستان تهران که در محل حضور داشت، تحقیقات قضایی برای شناسایی و برخورد با مقصران این حادثه مرگبار آغاز شد.
مصطفی واحدی، بازپرس جنایی تهران همان شب چهار نفر را بازداشت کرد. همچنین تیم یازده نفره از هیات کارشناسی که متشکل از کارشناسان آتشنشانی، حوادث کار، پزشکی و مواد شیمیایی و... بودند بررسیهای لازم را آغاز کردند. این گروه یازده نفره همراه بازپرس پرونده صبح پنجشنبه در ساختمان محل حادثه حاضر شده و به بررسی تمام ابعاد این حادثه پرداختند.
بازپرس جنایی همچنین دستور داد، موضوع اخطارهای قبلی به مسوولان این کلینیک مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود چرا به این اخطارها توجه نکردهاند. در جریان تحقیقات بعدی قضایی معلوم شد این ساختمان، دارای بخشهای مجزا بوده و هر کدام مدیران جداگانه داشته است. با تکمیل تحقیقات مقدماتی پنج نفر دیگر هم در این پرونده بازداشت شدند.
در کمترین زمان ممکن رسیدیم
پس از این حادثه انتقاداتی درباره دیررسیدن آتشنشانان به محل حادثه مطرح شد که سخنگوی سازمان آتشنشانی با تکذیب این موضوع گفت: بلافاصله بعد از حادثه و اعلام آن به سازمان آتشنشانی، ایستگاههای 6، 64،88 و 105 راهی محل حادثه شدند. نخستین تیم آتشنشانی بعد از شش دقیقه رسید و عملیات خود را آغاز کرد. گروههای دیگر هم در فاصله کمی از آن در محل حاضر شدند.
جلال ملکی افزود: مستندات تماس با سازمان آتشنشانی و اعلام حضور نیروها در محل وجود دارد و آتشنشانان با توجه به ترافیکی که در محل ایجاد شده بود و بافت منطقه در کمترین زمان ممکن به محل رسیدند.
وی خاطر نشان کرد: آتشنشانان وقتی متوجه شدند افرادی داخل ساختمان گرفتار شدهاند، به دل آتش زده و توانستند افرادی را که طبقه سوم گرفتار شده بودند، نجات دهند. زمانی هم که به طبقه آخر رفتند ، کادر درمان و مراجعه کنندگان جان باخته بودند و هیچ کاری از دست آتشنشانان ساخته نبود. همکارانم در عملیات، اولویتشان نجات جان شهروندان است و با وجود خطراتی که تهدیدشان می کرد، وارد ساختمان شده و گرفتاران را نجات دادند.
چرا اخطارها جدی گرفته نشد
«اخطار دادیم اما توجه نکردند.» جملهای آشنا که بعد از هر حادثه مرگبار در ساختمانهای تجاری و اداری شنیده میشود. اخطارهایی که به نظر میرسد بیشتر جنبه ارشادی داشته و تاکنون ضمانتی برای بیتوجهی به آن درنظر گرفته نشده است. پس از آتشسوزی مرگبار در ساختمان پزشکی سینا اطهر، اعلام شد پیش از این چهار بار به این ساختمان اخطار داده شده بود. با اعلام این موضوع، دلیل بیتوجهی به این اخطارها و نبود ضمانت اجرا برای برخورد با آن، پرسشی است که این روزها مطرح میشود. محمود قدیری، معاون پیشگیری سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در گفتوگو با ایسنا به این موارد پاسخ داده و با بیان اینکه آتشنشانی تهران چهاربار از کلینیک سینا اطهر و ساختمان آن بازدید کرده و موارد ایمنی را به آنها اخطار داده بود، گفت: علاوه بر اخطار، دستورالعمل کامل ایمنسازی نیز به آنها ارائه شد و موضوع را به شهرداری منطقه نیز اطلاع دادیم تا از آن طریق هم پیگیری شود، اما بیشتر از آن آتشنشانی اختیاری نداشت که بخواهد آنجا را پلمب کند و... اینها مواردی بود که باید تشکیل پرونده قضایی و پیگیری حقوقی انجام میشد که جزو وظایف آتشنشانی نیست. ما سالهای ۹۶ و ۹۷ نتایج گزارش بازدیدهایمان را به این کلینیک دادیم و حتی دستورالعملهای ایمنی را هم به آنان ارائه کردیم.
قهرمانان شب تلخ تجریش
ماجرای آتشسوزی ساختمان پزشکان در خیابان شریعتی، قهرمانان زیادی دارد. از 17 قربانی این آتشسوزی که کادر درمان بودند گرفته تا امدادگرانی که به دل آتش زدند تا گرفتاران در آتش را نجات دهند، اما یکی از این قهرمانان، مرد دستفروشی است که وقتی متوجه افراد گرفتار در آتش شد، فراموش کرد شاید یکی از انفجارها قاتل جانش شود. او میگوید: من در نزدیکی ساختمان پزشکان دستفروشی میکنم. آن شب وقتی انفجار رخ داد به سمت ساختمان رفتم. هفت زن و دختر پشت شیشهها بودند و درخواست کمک میکردند. شعلههای آتش کل ساختمان را گرفته بود. باید راهی پیدا میکردم تا آنها را به پشتبام برسانم. تنها راهی که باقیمانده بود، بالا رفتن از پنجرهها بود. شیشهها را میشکستم و از پنجرهها بالا میرفتم. وقتی به طبقه سوم رسیدم، به زنانی که در آنجا گرفتار شده بودند کمک کردم تا به پشتبام بروند. بعد که آتشنشانی آمد، آنها را به پایین انتقال داد.
دکتر سلطانی ، متخصص بیهوشی قهرمان دیگر این داستان است. او وقتی انفجار رخ داد به جای ترک اتاق عمل سعی کرد به بیماری که روی تخت بود کمک کند، اما شدت انفجار و آتش به او و بیمار مجال زندگی دوباره نداد. آتشنشانان وقتی وارد اتاق عمل شدند، او را در حالی یافتند که با یک دست آمبوبگ را گرفته بود و دست دیگرش روی فک بیمار قرار داشت. او بعد از قطعی برق سعی میکند با آمبوبگ به بیمار تنفس دهد اما شدت حرارت در حدی بود که آمبوبگ در دستانش ذوب شد.
4 فرضیه برای حادثه
با بررسیهای مقدماتی کارشناسان در محل آتشسوزی، چهار فرضیه مطرح شده که قرار است در جلسهای با حضور مسوولان قضایی و کارشناسان علت اصلی حادثه مشخص شود. همچنین دادستان تهران اعلام کرده، این آتشسوزی عمدی نبوده است. به گفته القاصی مهر، اتصالی برق و انفجار کپسولهای گاز مهمترین فرضیه برای علت این حادثه است اما باید تا پایان تحقیقات کارشناسان صبر کرد.
فرضیه اول: کابل برق جدا شده و روی کپسولهای اکسیژن و نیتروژن افتاده و باعث آتشسوزی و انفجار شده است. این فرضیه باوجود کابل برقی در محل انفجار قوت گرفته است.
فرضیه دوم: آتشگرفتن کپسولهای گازی که در حیاط ساختمان در کنار هم نگهداری میشد.
فرضیه سوم: انفجار و آتشسوزی در طبقه منفی 2 ساختمان که تاسیسات کلینیک در آن طبقه قرار داشت.
فرضیه چهارم: اتصالی برق سه فاز کلینیک و آتشسوزی در سیستم برق و سرایت آن به کپسولهای گاز و انفجار.
فراموشکاری پزشک، ناجی بیمار شد
قرار بود درست در شب حادثه انفجار کلینیک، احمد برای انجام امآرآی کمر به کلینیک برود، اما یک اتفاق نوبت او را لغو کرد تا گرفتار آتشسوزی مرگبار نشود.
صبح روز چهارشنبه یازدهم تیرماه، هیچکس هنوز خبر نداشت چه فاجعهای در انتظار کلینیک سینا اطهر خیابان شریعتی است و پرسنل داشتند کار خود را انجام میدادند. نزدیک ظهر بود که محمدرضا، پسر 34ساله احمد یاسینی با کلینیک تماس گرفت تا برای پدرش وقت امآرآی کمر بگیرد. محمدرضا به جامجم گفت: «از کلینیک ساعت 9 شب برای پدرم نوبت امآرآی گرفتهبودم. صبح همان روز برای اینکه هماهنگی کارهای بیمار را قبل از حضورش انجام دهند قرار شد عکس نسخه را برای منشی واتساپ کنم. بعد با من تماس گرفتند و گفتند پزشک معالج فراموش کرده نسخه را مهر بزند و نوبت را کنسل کردند.»احمد یاسینی 64ساله در ادامه حرفهای پسرش گفت: «وقتی متوجه شدم که مجبوریم برای مهرزدن نسخه دوباره تا مطب دکتر برویم خیلی ناراحت شدم. کمردرد شدید امانم را بریده بود و دلم نمیخواست نوبتم عقب بیفتد. تا اینکه شب خبر انفجار را شنیدم و خیلی شوکه شدم. اگر فراموشی پزشک نبود در همان دقایق من در کلینیک بودم.»