حول حالنا الی احسن الحالشان، چه زیبا به اجابت رسید
دل کندن از زمین خاکی و افلاکی شدن فقط کار پرندههای عاشق است که هر چند سفره هفت سینی زمینی میچیدند، اما رنگ خدا از همه رنگها برایشان پررنگتر و آسمانی شدن آرزویشان بود.
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس: بهار در جبههها رنگ و عطر دیگری داشت آن روزها رزمندگان ما دفاع از میهن و ناموس خود را از نشستن در کنار سفره هفت سین خانوادگی مهمتر میدانستند، اما آیین نوروز را به رسم عشق با خط خون پاس میداشتند، در خاطرات بسیاری از رزمندگان میخوانیم که آنان نیز در زمان جنگ با نزدیکی به سال نو سفره هفت سینی برای زنده نگه داشتن روح امید و تازگی در دوران جنگ و مناطق عملیاتی درست میکردند.
سیب و سکه و سیر و سماق و سنجد و سبزه و سمنو سینهای مشترک سفرههای ما ایرانی هاست، اما بودند رزمندگانی که ۸ سال در جبههها سفرههای خود را طور دیگری میچیدند. سجاده، سربند، سنگ، سرنیزه، سیم خاردار و ساچمه و سلام بر حسین هفت سین رزمندگان ما در جبههها بود ودرس سادگی را میشود در نگاه اول از آنها آموخت؛ و چه ساده میشود زندگی، اگر در هیاهویش گم نشویم، چه ساده میشود لحظه هایمان، اگر به دنیا فکر نکنیم، چه ساده میشود اگر ساده سفره هفت سینمان را بچینیم، چه ساده میشود اگر فقط خدا را ببینیم و چه سادهتر چیدن سفره هفت سینمان در کنار شهدا. شهدایی که حول حالنا الی احسن الحال گفتنشان به زیبایی به اجابت رسید و هستند کسانی که شهدا را واسطه قرار میدهند تا خدا حال آنها را نیز بهترین حال گرداند.
آنها که از هیاهوی زندگی میگذرند تا عطر شهدا را در مناطق عملیاتی استشمام کنند و چه زیبا میشود سالی که با نوای یا مقلب القلوب در مناطق پاکی که سالها شهدا نفس کشیدند آغاز شود و به راستی چه برکتی خواهد داشت سالی که در کنار شهدا آغاز شود. مناطق عملیاتی که هنوز بعد از سالها زیارتگاه عشاقان راه حسین است.
دو کوهه "دوکوهه نام منطقه و پادگانی است در ۴ کیلومتری شمال غربی شهر اندیمشک و در مجاورت جاده اندیمشک - خرم آباد. شهرک دوکوهه در شرق جاده و پادگان دوکوهه در غرب جاده واقع شده است. در پادگان دوکوهه به جای رزمندگان دفاع مقدس در آن زمان، زائران دیار نور مستقر میشوند. این پادگان یکی از بزرگترین پادگانهای ارتش بود که با شروع جنگ تحمیلی در اختیار سپاه قرار گرفت و در دوران دفاع مقدس به مهمترین پادگان عملیاتی در خوزستان تبدیل شد. پادگان دوکوهه به نام سردار دلاور اسلام حاج احمد متوسلیان نام گرفت. ایشان در زمستان سال۱۳۶۰ به همراه یاران خویش از مریوان و پاوه به خوزستان آمد و پس از مدتی استقرار در مدرسهای در دزفول به همراه یارانش در دوکوهه مستقر شد و تیپ محمدرسول الله (ص) را راه انداز اندازی کرد.
دهلاویه" آرامگاهی برای شهید چمران یک روستای کوچک بود. خیلیها حتی اسمش را هم نشنیده بودند، اما حالا هزاران زائر دارد. دهلاویه روستایی است در شمال غربی سوسنگرد که در روزهای اول جنگ مورد تهاجم رژیم عراق قرار گرفت. مدافعان دهلاویه ۱۰روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در ۲۴آبان سال۵۹ دشمن با اشغال دهلاویه، خود را به سوسنگرد رساند. در ۲۶خردادماه سال۱۳۶۰ نیروهای شهید چمران طی عملیاتی دهلاویه را آزاد کردند، اما متأسفانه دشمن مجددا این روستا را اشغال کرد. در این عملیات بود که ایرج رستمی، فرمانده نیروهای ایرانی به شهادت رسید. هنگامی که دکتر مصطفی چمران برای معرفی فرمانده جدید عازم دهلاویه شده بود، در این منطقه بر اثر اصابت گلوله خمپاره به شدت مجروح شد و هنگام انتقال به اهواز به شهادت رسید. دهلاویه در ۲۷ شهریور همان
سال و طی عملیات «شهید آیت الله مدنی» آزاد شد. بنای یادمان شهید چمران در سال۷۴ به دست شهید حجت الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی افتتاح شد
هویزه "اصطلاح جنگ نابرابر را که شنیده اید، هویزه داستان همین ماجراست؛ داستان ایستادگی عدهای محدود در برابر یک لشکر تا دندان مسلح. هویزه در جنوب غربی سوسنگرد قرار دارد. این شهر از دوره خلفای اسلامی، آباد و سرسبز بوده و کوشک هویزه و کوشک بصره، ۲ قلعه محکم و دژ دفاعی این بخش به شمار میآمدند. هویزه و گلزار شهدایش این روزها یکی از مناطقی است که بیشترین بازدید کننده را دارد. این شهر به خصوص برای دانشجویان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چراکه شهید علم الهدی و دانشجویان اهواز در این شهر حماسهای جاودانه آفریدند. از این رو هویزه با نام شهید علم الهدی عجین است. با آغاز جنگ، هویزه آخرین شهر در دشت آزادگان بود که به اشغال عراق درآمد، عراقیها در این منطقه جنایات فراوانی مرتکب شدند که ازجمله میتوان به جریان کرخه نور اشاره کرد. زمانی که مردم روستا به خلبان ایرانی پناه دادند، عراقیها متوجه شدند و مردم روستا را به شهادت رساندند.
شلمچه، شهری با غروبهای دلگیر" انگار نجواهای غروب این سرزمین با همه جا فرق میکند و به همین دلیل خیلیها نذر میکنند که غروب به اینجا بیایند. شلمچه منطقهای مرزی در غرب خرمشهر و نزدیکترین نقطه مرزی به شهر بصره است. شلمچه یکی از مهمترین محورهای حمله ارتش به ایران در ۳۱ شهریور سال۱۳۵۹ بود. ارتش عراق با گذر از این منطقه به سوی خرمشهر حمله ور شد. پس از عملیات بیت المقدس که به بازپس گیری خرمشهر انجامید این منطقه همچنان در دست ارتش عراق بود. در عملیات کربلای ۵، مردان بزرگی از این منطقه، آسمانی شدند که بین ایشان سرداران شهیدی، چون حسین خرازی، یدالله کلهر، عباس دقایقی، میثمی و... به چشم میخورند. حضور مقام معظم رهبری در تاریخ هشتم مهرماه سال ۱۳۷۸ در مشهد شهیدان شلمچه، نورانیت خاصی به این منطقه داد و بنا به دستور معظم له یادمان شهدای شلمچه توسط آستان مقدس رضوی در این محل بنا شد.
اروند "جنوبی ها، اروند را رودی وحشی میدانند؛ رودی با جزر و مدهای وحشتناک. ۲ طرف این رود نخلستان است و بسیاری از وصیت نامههای شهدا هم زیر همین نخلها نوشته شد. اروندرود از اتصال ۲ رود دجله و فرات تشکیل شده و در منطقه خرمشهر، کارون نیز به آن اضافه میشود. این رود از انتهای جزیره بوارین، مرز مشترک ایران و عراق را تشکیل میدهد. اروند در دوران دفاع مقدس، شاهد عملیات والفجر ۸، یکی از بزرگترین نبردهای دوران جنگ بود. این عملیات در روز ۲۰ بهمن سال۱۳۶۴ با رمز «یا فاطمه الزهرا (س)» با عبور از اروندرود، آغاز شد و پس از ۷۸ روز جنگ تمام عیار، شهر فاو به تصرف رزمندگان درآمد. عملیات والفجر ۸ عملیات دلیرانهای بود که تمامی کار شناسان نظامی را متعجب کرد. غواصان خط شکن، شبانه از منطقه اروند گذشتند و خط دشمن را شکستند. در شمال شرق اروندکنار، بنای یادبود شهدای والفجر ۸ قرار دارد که ۸ شهید گمنام در این محل به خاک سپرده شده اند.
از پل ناجیان که عبور میکنید به شیارهای معروفی میرسید که ماههای نخست جنگ شاهد حماسههای بسیار بودند. در شمال غربی شوش و در غرب رودخانه کرخه، دشت فتح المبین قرار دارد که یادآور حماسه و عملیات پیروزمندانه فتح المبین است. این عملیات در تاریخ دوم فروردین سال ۱۳۶۱ با رمز «یا زهرا (س)» و فرماندهی مشترک ارتش و سپاه در این منطقه انجام شد. در یادمان این منطقه که در ۸ کیلومتری شهر شوش واقع شده است، ۸ شهید گمنام به خاک سپرده شده اند. دشمن بعثی در روزهای نخستین جنگ تا پشت رودخانه کرخه پیشروی کرد و بر شهر شوش
و جاده اندیمشک- اهواز مسلط شد. رزمندگان اسلام در این جبهه یک خط دفاعی شکل داده و عملیات امام مهدی (عج) را به اجرا در آوردند. این رزمندگان در این شیارها با سنگرهای کمین دشمن درگیر شده و تعداد زیادی از آنها در این شیارها به شهادت رسیدند
فکه" یادآور نام ۴ عملیات است: والفجر مقدماتی (بهمن۶۱)؛ والفجر یک (فروردین۶۲)؛ ظفر ۴ (تیر۶۳) و عاشورای ۳ (مرداد۶۳). فکه روایت سرزمینی است که رملهای آن پیکر خونین بسیاری از عزیزان این سرزمین را کفن شده است. گرچه فکه از لحاظ نظامی پیروزی آنچنانی به خود ندید، اما قصه مقاومت رزمندهها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط، کربلایی دیگر را برای این کشور رقم زد. میان رزمندگان ۸سال دفاع مقدس معروف شده که اذن دخول سرزمین فکه همین تشنگی است؛ تشنگیای که به شکل عجیبی با این منطقه گره خورده است. در یادداشتهای باقیمانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم. نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده؛ همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه.
طلائیه" کفش هایتان را درآوریداینجا که بیایید باید کفش هایتان را درآورید و روی خاک شوره زار طلائیه قدم بزنید تا شورآفرینی رزمندگان را روی این خاک بیشتر بفهمید. در ۳۵ کیلومتری جاده اهواز به سمت خرمشهر، سه راهی جفیر و پادگان حمید خود را نمایان میکند؛ پادگانی که عراقیها پس از تصرف ویرانش کردند. از سه راهی جفیر به سمت طلائیه نیز دشتی وسیع با خاکریزهای متعدد به چشم میخورد که روایتگر حماسه روزهای آغازین جنگ است. بعد از عبور از پاسگاه شهابی به طلائیه میرسید. روبه رویتان معبر و محور بچههای گردان یا مهدی (عج) است که در عملیات خیبر خاک طلائیه را با خون سرخ خویش معطر کردند و آن سوتر حرم شهدای گمنام. در کنار این حرم بود که دست مبارک سردار شهید خرازی از پیکر جدا شد. در نقطه غروب خورشید، جزایر مجنون شمالی و جنوبی قرار دارد که با حرم شهدا حدود ۸ کیلومتر فاصله دارد. پایینتر که میروید به سه راهی شهادت میرسید؛ و چه زیبا گفت: «. دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم ... آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش میکنیم ناممان گم نشود ... جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد
...
آنجا روی درب اطاقمان مینوشتیم: یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ...
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم». (قسمتی از وصیتنامه شهید شوشتری)