کد خبر: ۱۲۱۹۲
تاریخ انتشار: ۰۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۴
نرسی قربان، کارشناس انرژی:
نرسي قربان، از معدود کارشناسان و متخصصان ايراني حوزه اقتصاد انرژي محسوب می‌شود که به دور از تمایلات سیاسی و در فضایی کارشناسی، نظرات خود را ارائه می‌دهد.
به گزارش تجارت آنلاين،  نرسی قربان متولد سال 1324 در شهر شيراز است.  او تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در شیراز سپری کرد و در تحصیلات دانشگاهی خود را همان جا آغاز کرد اما در 19 سالگی به دانشگاه آمريكايي بيروت می‌رود تا در آنجا ادامه تحصیل دهد.  ليسانس فيزيك و رياضي خود را در سال 1348 ازدانشگاه آمريكايي بيروت و فوق لیسانس اقتصاد ریاضی را در سال 1350 از دانشگاه برونل بریتانیا دریافت می‌کند و سپس وارد حوزه انرژی می‌شود.  نرسی قربان مدرك دكتراي اقتصاد انرژي خود را در سال 1356 از دانشگاه لندن،  دریافت کرده است.  پدر دكتر نرسی قربان،  ذبيح الله قربان از بانيان دانشگاه شيراز بوده که او هم در دانشگاه بیروت اما در رشته پزشکی تحصیل کرده است.  زمانی که مقطع فوق لیسانس را سپری می‌کرد در سميناري که در مورد اقتصاد انرژي در دانشگاه بیروت برگزار شد و «زكي يماني» وزير نفت مشهور ‏عربستان در آن حضور داشت،  نرسی قربان هم حضور یافت و يكي از سخنرانان آن بود و از همین جا علاقه او به حوزه انرژی بیشتر شد.  در دوران تحصیل به مدت سه ماه در شركت نفت ايران و انگليس،  تحقيقاتي درباره مسائل انرژي انگلستان انجام می‌دهد از جمله‌اینكه آيا مصرف بنزين در صورت افزايش قيمت در آلمان و انگلستان كاهش پيدا مي كند؟ ‏اين تحقيق،  موضوع پايان نامه او در رشته اقتصاد رياضي هم بود که از آن نتیجه گرفت كه افزايش قيمت حتي درحد دوبرابر شدن هم بر كاهش مصرف تأثير نخواهد گذاشت.  در مقطع دكتراي اقتصاد انرژي تزي درمورد نحوه و چگونگي ملي شدن شركت‌هاي نفت در ايران،  كويت و عربستان سعودي ارائه ‏داده است. ‏  بعد از اخذ مدرك دكترا،  به پيشنهاد دبيرخانه كشورهاي صادركننده نفت (اوپك) براي انجام مطالعات استراتژيك به آنجا می‌رود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی،  در سال ۱۳۵۸ به كشور بازمي گردد و دعوت نخستين رئيس شركت ملي نفت ايران را براي كار در شركت ‏مي پذيرد ولي به دلیل تحولاتي از همكاري در شركت نفت باز مي ماند.  به همین دلیل دوباره به سازمان اوپك می‌رود و به فعالیت در حوزه‌هاي مرتبط با انرژي در بخش خصوصي مشغول مي شود. ‏ در سال ۱۳۷۰ برای شرکت در كنفرانس نفت و گاز اصفهان به‌ایران می‌آید و دعوت دكتر ملكي،  معاون وقت وزير ‏امور خارجه و رئيس دفتر مطالعات سياسي و بين الملل وزارتخانه را براي همكاري در زمينه انجام تحقيقات حوزه انرژي می‌پذیرد و تحقيقاتي در مورد خط لوله گاز ايران و هند،  منابع مشترك حوزه خليج فارس،  مسأله ‏خطوط نفتي درياي خزر و مسائل مرتبط با اوپك و. . .  انجام می‌دهد.  طی دو دهه اخیر همواره شاهد طرح نظرات کارشناسی او در مورد مسایل اقتصادی با تمرکز بر محور اقتصاد انرژی بوده‌ایم و عموما به دلیل نظرات چند بعدی و کارشناسی،  شهرت دارد؛ نظراتی که با تغییر دولتها‌تغییر نمی‌کند چراکه صبغه تخصصی بودن آن اهمیت بیشتری دارد.  ضمن‌این‌که به دلیل تمرکز ویژه به حوزه اقتصاد انرژی،  عموما نظراتش با استقبال مواجه می‌شود.  دکتر نرسی قربان از معدود ايرانيان متخصص و صاحبنظر درحوزه اقتصاد انرژي است ‏و تمركز فعاليت‌هاي تحقيقاتي او دراين حوزه خاص،  منجر به اين شده كه ديدگاه‌هايش نيز مورد پذيرش قرار بگيرد. ‏ با دکتر نرسی قربان دربارهچشم‌انداز بازار نفت در سال 1394 گفت و گو کردیم.  چند بعدی بودن و فراگیری نظرات دکتر قربان در‌این گفت و گو آشکار است بویژه وقتی از خشنودی اکثریت کشورهای جهان از کاهش قیمت نفت یا عدم کشش بازار نسبت به قیمت‌های پایین‌تر نفت سخن می‌گوید و وضعیت آمریکا در بازار نفت به‌ویژه در شرایط کنونی را به شیوه‌ای متفاوت تحلیل می‌کند.  دکتر قربان همچنین به بررسی صنعت نفت ‌ایران و موانع پیشرفت آن می‌پردازد.  گفت و گوی اختصاصی «تجارت» با دکتر نرسی قربان را بخوانید.


چشم‌انداز بازار نفت و به ویژه نقش‌ایران را در بازار با شرایط کنونی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
چشم‌انداز بازار نفت و نقش‌ایران دو مقوله متفاوت هستند.  با توجه به حجم عظیم تولید  نفت در جهان که حدود 90 میلیون بشکه در روز و تجارت جهانی که بیش از 55 میلیون بشکه  در روز است،  ‌ایران  با صادرات  یک میلیون بشکه در روز در حال حاضر نقش محدودی در بازار نفت دنیا دارد.  اپک در اجلاس 166 خود در ماه نوامبر  تصمیم گرفت سقف تولید نفت خود را در سطح 30 میلیون بشکه در روز برای حفظ بازار خود نگاه دارد.  نگه داشتن قیمت نفت در حدود 100 دلار مستلزم کاهش تولید حدود 4 ميلیون بشکه از طرف اوپک بود که اجماعی در مورد‌این تصمیم  نبود چرا که کاهش تولید اوپک موجب  افزایش تولید در کشور‌های غیر اوپک می‌شد و اوپک بازار خود را از دست می‌داد.  
 به دنبال‌این تصمیم شاهد افت شدید قیمت نفت از 90 دلار به حدود 45 دلار بودیم.  با‌این اقدام اوپک،  در رابطه با عرضه و تقاضا دو تحول به وجود می‌آید.  در مورد عرضه،  نفت‌های گران بازار،  مانند نفت‌های استخراج شده از عمق دریاها‌با  هزینه تولید بالای 60 دلار،  به تدریج از گردونه رقابت خارج خواهند شد.  تولید نفت و گاز  از لایه‌های شیل در آمریکا که در چهار سال گذشته افزایش داشته و به بیشتر از 4 میلیون بشکه در روز رسیده  و مهمترین دلیل مازاد عرضه است کاهش خواهد یافت.   استخراج از حوزه‌هائی که سرمایه اولیه آن مستهلک شده ممکن است با قیمت نفت  50 دلار هم ادامه  یابد اما برای احداث و برداشت از حوزه‌های جدید با احتساب سرمایه اولیه با قیمت‌های کنونی نفت به صرفه نیست و در نتیجه برخی از حوزه‌های تولید شیل  متوقف خواهند شد و در سال 2015 شاهد کاهش عرضه نفت خواهیم بود.
در مورد تقاضا بحث  متفاوت است.  عده‌ای اعتقاد دارند که تقاضا برای نفت 50 دلاری به مراتب بیشتر از  تقاضا برای نفت 100 دلاری است،  احتمالا روند تقاضا به طرف بالا باشد و ما شاهد رشد مصرف فرآورده‌های نفتی در جهان خواهیم بود،  عده‌ای هم معتقدند که کشورها‌به صرفه جویی ادامه خواهند داد.  اما به طور کلی بیشتر کارشناسان بر بالا رفتن رشد اقتصادی جهان و تقاضا برای فراورده‌های نفتی اتفاق نظر دارند و به نظر معقولانه خواهد بودکه تقاضا افزایش یابد.   چون از سویی هم  شاهد کاهش عرضه نفت  خواهیم بود و بازار باید به تعادل خود برگردد.  لذا احتمال بالا رفتن قیمت نفت از پایین رفتن آن بیشتر است.

با توجه به‌این‌که میانگین هزینه تولید نفت شیل احتمالا حدود 60 دلار است،    اما در بازار حدود 45  دلار عرضه می‌شود.  به نظر شما هدف از‌این عرضه با قیمتی پایین‌تر از استخراج چیست؟
همانطور که در سوال  قبل هم گفته شد،  میانگین هزینه 60 دلار است.  یعنی از 40 تا 80 دلار و احتمالا محصولی که امروزه به بازار عرضه می‌شود،  نفت با هزینه تولید40 دلار یا 50 دلاری است.  از طرفی باید در نظر داشته باشیم که در آمریکا مکانیزم بازار‌اینده وجود دارد،  یعنی شرکت‌هایی که تولید نفت و گاز از لایه شیل را داشته‌اند از ماه‌ها‌قبل تولیدشان را در بازار‌اینده فروخته‌اند.  به عبارتی قسمتی از محصولشان را به قیمت بالای نفت پیش فروش کرده‌اند.  آن‌ها‌خود را با ‌این قرارداد‌ها‌به نوعی بیمه کرده‌اند و اکنون در حال عرضه نفت فروخته شده در ماه‌های پیش به بازار هستند.
 در مقابل موسساتی که خریدار‌این پیش فروش‌ها‌در بازار مالی با قیمت  بالا بودند  برای محدود کردن ضرری که از افت قیمت  نفت حاصل شده بود به فروش نفت در بازارهای‌اینده پرداختند.   از‌این جهت افت شدید  بازار نفت به علت‌این تحول در بازار‌اینده بود نه قراردادهای فروش بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نفت.   تمدید قراردادهای فروش نفت بعد از‌این اتفاق انجام پذیرفت که همراه با تخفیف‌هایی صورت گرفت.

اوپک چند سالی است که نقش ضعیفی در بازار نفت‌ایفا می‌کند.  نکته‌ای که در‌اینجا وجود دارد نقش بازارهای‌اینده نفت در بازار جهانی است. . .
بازار‌اینده فقط در رابطه با نفت نیست.  بازار‌اینده در رابطه با تولیدات کالاهای دیگر هم هست.  برای مثال پرتقال فروش‌های فلوریدا با پیش‌بینی مقدار برداشت،  برای جلوگیری از ضررهای آتی که ممکن است به هر دلیلی بر آن‌ها‌وارد شود،  محصولات خود را پیش فروش می‌کنند.  بازار‌اینده برای تضمین کردن موقعیت تولید کننده  و مصرف کننده به وجود آمد.  متاسفانه بورس بازی در‌این بازار وجود دارد.  در اقتصاد‌های آزاد اشخاص و شرکت‌ها‌می‌توانند در مقابل تقبل ریسک پتانسیل سود در‌اینده را افزایش دهند.  در مورد نفت کشورهای تولیدکننده از‌این مکانیزم بازار مطلع هستند  و آن را در تصمیمات خود در نظر می‌گیرند.

همانطور که فرمودید‌این نوسان بازار باید به تعادل برسد.  به نظر شما در چه زمانی ما شاهد‌این تعادل خواهیم بود؟
 رسیدن به تعادل در حال شکل گرفتن است.  در بازار‌اینده نفت،  افت شدید متوقف شده است و بازیگران،  کاهش عرضه نفت در سال آتی و رشد تقاضا را در محاسباتشان در نظر می‌گیرند.  از لحاظ اصول بنیادی  در شش ماه‌اینده‌این تعادل باید تا حدودی صورت پذیرد،  اما ممکن است در بازار‌اینده تحولات سریعتر باشد و علت آن‌این است که عده‌ای به هنگام احساس افزایش قیمت برای سودآوری بیشتر اقدام به خرید نفت در‌اینده می‌کنند.  از‌این جهت است که بازار‌اینده تحولات رخ داده را از هر جهتی تسریع می‌بخشد.  یا به عبارتی قبل از آنکه آمار،  تغییر در عرضه و تقاضا را نشان دهد ممکن است قیمت در بازار‌اینده به آنجا رسیده باشد.

با توجه با‌این‌که آمریکا نقش بسزایی در کاهش قیمت نفت دارد و کسی نمی‌تواند آن را انکار کند،    کشورهای ضرر کننده در‌این بین اعضای عضو اوپک مثل‌ایران و غیر اوپک مانند روسیه هستند.  البته عربستان به علت استفاده از سرمایه خود پیش بینی‌این ضرر را کرده و تدابیری‌اندیشیده است که حاصل ذخایر ارزی‌این کشور است.  به نظر شما‌این ضررها‌چقدر در قیمت پایین نفت می‌تواند تاثیر داشته باشد؟
این اشتباه است که بگوئیم دولت آمریکا در کاهش یا افزایش قیمت نفت مستقیما دخالت دارد.  نفت و گاز در امریکای شمالی در کنترل شرکتهای خصوصی است.  اقتصاد آمریکا که بزرگترین مصرف کننده نفت در جهان است از کاهش قیمت نفت پویا می‌شود.  
در مقابل رویای خودکفائی نفتی با کاهش قیمت نفت و غیر اقتصادی بودن تولید از حوزه‌های پر هزینه به عقب می‌افتد و هم اکنون هزاران نفر در صنعت نفت امریکا شغل خود را از دست داده‌اند.  اوپک تصمیم دفاع از بازار‌هایش را دارد و قصد پایین آوردن تولید را ندارد.  اوپک به دنبال خارج کردن تولیدهای گران از بازار است و هم اکنون‌این وضعیت در شکل گرفتن است.  پایین بودن قیمت‌ها‌تاثیری بر کشور‌های‌اندکی در دنیا از جمله‌ایران دارد.  کشورهای در حال توسعه و مصرف کنندگان انرژی از‌این کاهش راضی هستند.  فشار بر‌ایران  بیشتر به علت تحریم‌ها‌است چون دسترسی به ذخائر ارزی محدود است.  شما در نظر داشته باشید،  اگر نفت 100 دلار باشد یا 50 دلار زمانی که پول پرداختی آن  قابل استحصال نباشد در کوتاه مدت چه تاثیری بر وضع فعلی دارد؟

به نظر شما‌ایران بدون حضور شرکت‌های غربی تا چه حد می‌تواند در تولید نفت رشد کند؟
به نظر من اگر سیاست‌ها‌و تحریم‌ها‌را در نظر نگیریم،  یعنی فضای سالم را در نظر بگیریم،  در آن صورت باید بیشترین سرمایه را از شرکت‌های بزرگ دنیا جذب کنیم،  به عبارتی تولید را با سرمایه‌ها‌و تکنولوژی روز افزایش دهیم و آن‌ها‌هم از‌این عملیات سود معقولی ببرند.  اگر ما بخواهیم‌این تولید را با سرمایه و تکنولوژی موجود خود  و بدون اتکا به شرکت‌های بین‌المللی انجام دهیم در دراز مدت مغبون خواهیم شد.  تکنولوژی درجه اول لزوما عجین با شرکت‌های بزرگ نیست،  بلکه آن‌ها‌نیز امکانات شرکت‌های مختلف صاحب تکنولوژی را به کار می‌گیرند.  
اعتقاد راسخ من بر‌این است که پول مملکت‌ایران نباید خرج تولید نفت و گاز کشور شود.  بلکه باید زمینه‌ای فراهم شود تا شرکت‌های خصوصی اعم از‌ایرانی یا خارجی هزینه تولید را برعهده بگیرند و مطمئناً در‌این حوزه شرکت‌هایی وجود دارند که مایل به سرمایه گذاری هستند.  در عوض پول دولت باید در محل‌هایی که شرکت‌های خصوصی داخلی و خارجی حاضر به سرمایه گذاری نیستند،  مثل تعلیم و تربیت و بهداشت هزینه شود.

عواملی که مانع‌اینگونه سرمایه گذاری می‌شود چه هستند؟
با‌اندکی توجه به سادگی می‌توان دریافت که عمده ترین مشکل  ما در حال حاضر مشکل تحریم است که نیاز به حل دارد.  دومین مشکل قرارداد‌های ما با شرکت‌های بزرگ نفتی است که در گذشته قرارداد‌های ما برای بخش خصوصی  جذاب نبود.  اما خوشبختانه تجدید نظر در قرارداد‌های جدید،  آن‌ها‌را به مراتب بهتر از گذشته نموده است.  سومین مانع نیز مشکلات فضای کسب و کار برای سرمایه گذاری شرکت‌ها‌است.

خبرنگار: خداداد خادم
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار