-رابطه شما با آقای لاریجانی چطور است؟ گلههای متقابل میان شما وجود دارد؟ چقدر شما نسبت به آقای لاریجانی توصیهپذیر بودهاید؟ مقطعی بوده که آقای لاریجانی توصیه کنند علی آقا این حرف را نگویید یا این قدر روی این موضعتان نایستید؟
خیر، این اتفاق نیفتاده است چون میدانند من براساس اصول ثابتی اظهارنظر میکنم. گاهی ایشان علنی با من در مجلس مخالفت کرده است. مثلا سر رای اعتماد به وزیر پیشنهادی نفت آقای رستم قاسمی، من به دلیل نظامی بودن او بهعنوان مخالف صحبت کردم و در حالی که معمولا رئیس مجلس در این موضوعات وارد نمیشود، او موافق صحبت کرد.
-خارج از آن، در جمعهای خانوادگی بحث سیاسی میکنید؟
گاهی بحث سیاسی میکنیم ولی بیشتر در قالب مزاح و شوخی است.
-الان به لحاظ سیاسی دیدگاه نزدیک به هم دارید؟
در خیلی از دیدگاهها نزدیک به هم هستیم.
-کجاها مشخصا از هم دورید؟
مثلا آنجا که باید از حقوق مردم دفاع شود من وارد میشوم. ممکن است وقتی که روزنامهنگاری بازداشت میشود اعتراض کنم. ولی ایشان وارد چنین مواردی نمیشوند.
-شاید این فاصله شما و آقای لاریجانی در این مواضع به جهت مسئولیت آقای لاریجانی باشد؟
خب، بله این هم است. آقای لاریجانی محذوراتی دارد ولی در مجموع ایشان سیاسیتر از من است، یعنی نگاه سیاسیاش بر نگاه ایدئولوژیکاش میچربد. من بیشتر ایدئولوژیک نگاه میکنم.
علی مطهری همچنین در بخشی از این گفتوگو درباره برخی مخالفتهای برخی نمایندگان مجلس با دولت یازدهم گفته است:
یک مقدار سیاسی نگاه میشود و مصالح مردم گاهی نادیده گرفته میشود. گاهی مصلحت مردم انجام یک کاری را اقتضا میکند اما برخی میگویند اگر این کار به دست دولت انجام شود، افزایش محبوبیت و پیشرفت آن را در پی دارد و کارشکنی میکنند. مثلا بعضی نمایندگان احساس میکنند اگر دولت در مذاکرات هستهای موفق شود محبوبیت او افزایش پیدا میکند و احیانا در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری پیروز خواهد شد. بر همین اساس گاهی کارشکنی میکنند. این کارها غلط است چون مصالح مردم را در نظر نمیگیرند. اگر مذاکرات هستهای به نفع ما و کشور و انقلاب است، چه به وسیله آقای روحانی و چه آقای احمدینژاد انجام شود باید از آن حمایت کرد. باید مصلحت کشور را بر مصلحت فردی و گروهی ترجیح دهیم اما گاهی این نگاهها وجود ندارد و مسائل سیاسی میشود و این امر بیشتر به کمی خلوص نیت و معنویت برمیگردد. گاهی ما نیاز به تهذیب نفس داریم. کارهایی از این دست در روحیه مردم اثر میگذارد، ممکن است در اقتصاد هم اثر بگذارد. وقتی بهگونهای وانمود شود که این مذاکرات به نتیجه نمیرسد یا دارد خیانت میشود و مردم ناامید شوند، اینها میتواند ایجاد یأس در جامعه بکند و در مسائل اقتصادی هم اثر بگذارد.
آثار مثبت هم دارد، به شرط آنکه هرکس نظر واقعی خودش را بگوید نه برای کوبیدن و تحقیر رقیب. گاهی کسی از روی اعتقاد اظهار مخالفت میکند و واقعا از روی حسننیت فکر میکند که دارد خیانت میشود. خوب است که این نگاه را بیان کند و روی مذاکرات اثر مثبت دارد چون طرف مقابل پیش خود میگوید «اگر موفق نشویم این تندروها روی کار میآیند پس بهتر است زودتر توافق را انجام دهیم.» همانطور که میشنویم در کنگره آمریکا علیه مذاکرات صحبت میشود و ما بیشتر تشویق میشویم که زودتر این توافق را انجام دهیم. بنابراین اینها آثار مثبت دارد. اما خوب است که هر کسی اعتقاد خود را بگوید و واقعا اگر به این نتیجه رسیده، بیان کند اما گاهی طرف میداند خیانتی در کار نیست ولی چنین بحثی را مطرح میکند. برخی میآیند در یک شرایطی که گروه مذاکرهکننده نیاز به روحیه دارد ایجاد یأس میکنند. من میگویم این کارها نادرست است.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی همچنین درباره نتیجه عملکرد دولت حسن روحانی در مذاکرات پرونده هستهای ایران تاکید کرده است:
به نظر من حتی اگر توافق به نتیجه نرسد دولت پیروز بوده است، یعنی اصل مذاکرات به نفع کشور است، چون بالاخره موضع و جایگاه ایران را در جهان بالا برد، ایرانهراسی را تا حد زیادی از بین برد، نگاه دنیا به ایران تغییر کرد، ماهیت آمریکا بیشتر نمایان شد، یک تفرقهای بین اروپا و آمریکا رخ داد و از این به بعد نگاه دنیا به ایران به شکل دیگری است. به علاوه یک اتمام حجتی، هم برای دنیا و هم برای مردم ما بود. دنیا فهمید که ایران آماده مذاکره بود، انعطاف هم نشان داد اما غرب زیادهخواهی کرد.
در داخل هم مردم میگویند تیم مذاکرهکننده تا آنجا که امکان داشت جلو رفت، انعطاف نشان داد و کوتاه آمد اما طرف مقابل قبول نکرد یعنی حتی اگر بخواهد بعد از شکست مذاکرات اقدام نظامی هم انجام شود، به نظرم مردم بهتر مقاومت میکنند. در مجموع به ضرر دولت تمام نمیشود اما اگر توافقی حاصل شود بیشتر به نفع دولت است.