ماراتن مذاكرات هستهاي
يكي ازپيچيدهترين وخطرناكترين پيچهاي تاريخي خود را به سلامت پشت سرگذاشت.9 روز
مذاكره نفسگير وتن به تن،5 ديپلمات ارشد ايراني مقابل 40 تا 50 ديپلمات زبده
وكاركشته آمريكايي واروپايي. شايد تاريخ ديگرهيچگاه شاهد وناظر چنين صحنههايي
نبوده ونباشد.تاريخ ديپلماسي ازقرن 16 و17 ميلادي هزاره دوم تاكنون مذاكرات متفاوت
وگاه حساسي را به خود ديده است.مذاكراتي كه عموما پس ازجنگهاي خانمان
براندازآغازگشتهاند وبه دليل شكست خوردگي يك طرف يا درآستانه شكست بودن طرفهاي
درگيرنتايج عجيب وگاه شگفتآوري را هم به خود ديده اند. مانند مذاكرات روزهاي
پاياني جنگهاي جهاني اول و دوم يا حتي مذاكره ايران وعراق درسال 1368 كه اگرچه ازجنس
بازنده ـ برنده نبود؛ اما دردوراني برگزارشد كه هر دو سوي مذاكره درگيرجنگ گرم يا
سخت بودند. اماجنس مذاكرات هستهاي ايران و1+5 ازجنس مذاكره درسايه جنگ سخت كه
داراي برنده و بازنده ايي باشد نبود؛ بلكه با تغييردولت درايران وروي كارآمدن
دولتي كه به خرد وعقل جمعي بها ميدهد وارزش تعاملات جهاني را ميداند وحتي بيش
ازآنكه به شعارتوجه كند انرژي خود را معطوف عمل ميكند ازيك سو و بيتاثير بودن
تحريمهاي غرب براي متوقف كردن ايران هستهاي ازسوي ديگر،موجب شد هردوسوي مناقشه
رودرروي يكديگراما با ادبيات فاخروبه دورازتهديد بنشينند وضرورتها،دلواپسيها،مطالبات
ومناقشات خود را موضوع به موضوع بررسي كنند. آنچه دراين دورازمذاكرات درلوزان
سوئيس- كه خود يكي از تاريخيترين شهرهاي ديپلماسي جهان است- روي داد بدون شك
نشانهاي ازهوشمندي مردان تاريخسازايران بود.غربيها كه فكرميكردند با تحت
فشارگذاشتن وعرصه را برتيم دپلماسي ايران تنگ كردن ميتوانند امتيازبگيرند درساعات
پاياني وحتي با تمديد شدن 24 ساعته مذاكرات راه به جايي نبردند.آنچه دربيانيه
پاياني اين دورازمذاكرات توسط موگريني وظريف و درحضور مقامات 6 كشوراروپايي،آسيا
وآمريكا قرائت شد؛كاملا حق غنيسازي ايران را به رسميت شناخت. تاسيسات هستهاي
ايران همگي به فعاليت خود ادامه ميدهند،تحريمها بلافاصله پس ازتوافق نهايي
وآغازاقدام مشترك،رفع ميشوند.هرچند كه برخي ازتندروهاي داخلي وخارجي همچنان
درحال شبهه افكني هستند؛اما سخنان روزگذشته دكتر روحاني آب سردي بود برمخالف خواني
بدون حساب و كتاب مخالفان داخلي.اگرآمريكاييها طي روزهاي گذشته متني متفاوت
ازآنچه دربيانيه موگريني وظريف منتشرشده است را درسرفصل اخباررسانههاي جهان
قراردادهاند؛اين آنها هستند كه بايد دليل اين تناقضگويي ومتضادخواني را شفاف
براي جهان بيان كنند. چرا اگرمتن بيانيه مشترك ظريف وموگريني كه درحضورمقامات هر6
كشور طرف گفتوگوها قرائت شد داراي مفادي متفاوت از آنچه توافق شده بود حتما طرف
هاي مذاكره اعتراض مي كردند.مگرميشود متني دراين سطح ازحساسيت بدون امضا وتاييد
عاليترين مقام مسوول درسياست خارجي آمريكا تنظيم وقرائت شود؟يا چرا سايركشورهاي
طرف گفتگوهنوزبرعهد و پيمان خود درخصوص متن قرائت شده ظريف- موگريني پايبندند وحتي
طي روزهاي گذشته حمايت آشكار خود را اعلام كرده اند؟اينكه آمريكاييها سعي دارند
بازي را به گونهاي ديگرنتيجهگذاري كنند ومخالفان داخلي ورژيم صهيونيستي را آرام
نگه دارند؛اين مشكل آنهاست.بدون شك متن بيانيه پاياني مذاكرات هستهاي كه درلوزان
سوئيس قرائت شد سند تاريخي بزرگي براي ملت ايران خواهد بود.سندي كه با نهايت
سربلندي بايد به آن افتخاركرد.اين افتخاربراي70 ميليون ايراني است.ايرانياني كه
درطول 2 سال گذشته ،چشم اميدشان به فرزندان انقلابي،مومن ومتعهدخود بود.به دولت
تدبيرواميد وسكانداراين دولت دكترحسن روحاني،شيخ حقوقدان ديپلمات كه طرحي
نودرانداخت.اكنون نوبت ماست كه گل برافشانيم وبه احترام شيخ ديپلمات ومرد ظريف
ديپلماسي ايران يعني دكتر محمدجواد ظريف وهمكارانش كلاه ازسربرداريم.