براساس توافقی که بین ایران و ۵+۱ در خصوص برنامه هستهای ایران در سال ۱۳۹۵ حاصل شد، اروپاییها هم همچون سایر طرفهای برجام متعهد شدند تا اقداماتی را درباره تسهیل روابط اقتصادی با کشورمان در دستور کار قرار دهند. به گفته وزیر خارجه کشورمان، اروپا در چارچوب توافق برجام متعهد شد تا در راستای منافع تهران و بروکسل ۱۱ اقدام معنادار و ملموس را انجام دهد.
کانال مالی که اروپاییها به تازگی آن را تاسیس کردند و نام «اینستکس» را بر آن نهادند، حتی جزء آن ۱۱ بند هم نبوده است. بلکه تنها مقدمهای برای تعهدات اروپاییها است. این تعبیر از رفتار این روزهای اروپا که، «بروکسل میخواهد به تعهدات برجامی خود عمل کند، ولی تحت فشار آمریکا نمیتواند» را بسیار شنیدهایم. اما شاید جزئیات این محدودیت پیش از این خیلی هم تشریح نشده باشد. به طور کلی میدانیم که وابستگی اقتصادی اتحادیه اروپا به آمریکا بسیار زیاد است و همین مسئله بروکسل را به طور کامل نسبت به دستورات واشنگتن مطیع ساخته است.
«پیتر کوئینگ» کارمند سابق بانک جهانی و از جمله کارشناسان برجسته اقتصادی کشور سوئیس است. یادداشت نویسنده کتابهای «۳۰ دروغ مصطلح درباره پول» و «انفجار، هیجانات اقتصادی جنگ» برای گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان را در ادامه میخوانید:
در خصوص رابطه آمریکا_اتحادیه اروپا و تاثیرات آن بر عدم اجرای بندهای برجام از سوی بروکسل، میتوان این فرضیه را مطرح کرد که کشورهای اروپایی از ترس فشار گسترده آمریکا و همچنین بیم اعمال تحریمهای ثانویه، از ارتباط با شرکتها و نهادهای ایرانی طفره میروند. تاکنون هم وضعیت به همین شکل بوده و هر شرکت اروپایی که با ایران یک ارتباط اقتصادی برقرار کند، فورا تحت تحریم واشنگتن قرار میگیرد.
موضوع دیگر مهم که حتما بیتاثیر نیست، نظارت کامل ناتو بر فعالیت اتحادیه اروپا است. مخصوصا اینکه مقر اصلی هر دو نهاد در بروکسل واقع شده است.
آمریکا در ناتو صاحب نفوذ است و ارتباط تنگاتنگ ناتو و اتحادیه اروپا، موجب میشود هرگونه طرحی که کشورهای اروپایی در خصوص برقراری ارتباط تجاری با ایران تدارک ببینند، مورد نارضایتی واشنگتن قرار بگیرد و در نهایت از دستور کار خارج شود.
اقتصاد اروپا فینفسه به آمریکا اتکایی ندارد، اما سطح تجاری اتحادیه اروپا با واشنگتن در سطح بسیار بالایی قرار دارد. هدف اروپا باید کاهش این میزان از تجارت باشد، این موضوع را بارها و بارها طی مقالات متعدد ذکر کردم.
کاهش سطح روابط تجاری بین آمریکا و اتحادیه اروپا موضوعی نیست که به راحتی اتفاق بیفتد و نیاز به زمان دارد. چراکه در غیر این صورت منافع اروپا به خطر میافتد، هم منافع سیاسی و هم منافع اقتصادی. همچنین لابیها و فشارهای سیاسی قدرتمند و حتی تهدیداتی وجود دارد که مانع از تحقق این موضوع میشود.
اصطلاحا آمریکازدایی یا به عبارت بهتر دلارزدایی در حوزه اقتصادی یک شبه رخ نمیدهد. به هرحال مطمئنا کاهش سطح اتکای اقتصادی اتحادیه اروپا به آمریکا اتفاق میافتد، اما درباره زمان آن نمیتوان حدسی زد. شاید بتوان گفت که موضوع شیوع ویروس کرونا به این موضوع سرعت بخشد.
فشار آمریکا به اروپا و ترس از تحریم، به علاوه تهدیدات مستقیم واشنگتن علیه بروکسل، از جمله مهترین عواملی است که مانع عملیاتی شدن توافق برجام از سوی اروپاییها شده است. هرچند که این توافق به تنهایی راهکاری برای خلاصی از تحریمهای وابسته به دلار نیست. همانطور که میدانید، یورو برادر کوچک دلار به حساب میآید، یا به عبارت دقیقتر میتوان آن را فرزند خوانده دلار خطاب کرد.
موضوعی مشابه در رابطه با ارتباط ایران و آمریکا وجود دارد. همانطور که پیش از این در مصاحبهها و یادداشتهایم بیان کردم ایران باید ارتباط خود با غرب را کاهش دهد و ارتباط موثر با شرق را جایگزین آن کند. چراکه آینده به هر ترتیبی در شرق رقم خواهد خورد. این مسئله حتی باعث میشود که ایران از شر تحریمهای آمریکا نیز رها شود. دلارزدایی، استفاده از ارز ملی و یوان واحد پول چین، برای اقتصاد ایران مفید است. عضویت در سازمان همکاری شانگهای هم موضوع دیگری است که میتواند برای ایران تعیینکننده باشد.
چرخش ایران از سوی غرب به شرق هرچند که در جریان است، اما با سرعت بسیار کمی رخ میدهد. علت عمده این موضوع هم حضور برخی از افراد در داخل ایران است که من آنها را «ستون پنجم» میخوانم. این افراد تمایل بسیار زیاد به حوزه اقیانوس اطلس (آمریکا و اروپا) دارند و با توجه به قدرتی که در دست دارند، روند دلارزدایی اقتصاد ایران را بسیار کُند کردهاند.
شاید خواننده تصور کند که چنین ستون پنچمی در اروپا هم وجود دارد که مانع از کاهش دادوستد اتحادیه با آمریکا میشود. چنین فرضی درست است و حضور ناتو در اروپا همچون ستون پنچم علیه منافع اروپا عمل میکند، که اتفاقا نهادی قدرتمند هم به حساب میآید.
اینکه حدس بزنیم، ناتو تا چه زمانی وجود خواهد داشت کمی دشوار به نظر میرسد. امیدوارم که اروپا به تدریج در حوزه تجارت و اقتصاد، به سمت شرق حرکت کند و با کشورهایی نظیر روسیه، چین و اعضای سازمان همکاری شانگهای بیشتر همکاری کند. ببیند این سرزمین بسیار بزرگ که اوراسیا نام دارد، بخشی از اروپا، آسیا و خاورمیانه را در بر میگیرد. با وجود چنین بازار پهناوری، چه کسی دیگر به آمریکا محتاج خواهد ماند؟
البته همانطور که گفتم این تغییرات یک روزه رخ نمیدهد. از طرف دیگر، من فقط میتوانم آنچه را که قبلا بارها گفته ام تکرار کنم. توافق هستهای را فراموش کنید و راه جدیدی را آغاز کنید. برجام میتوانست زمینه خوبی برای تجارت، سرمایه گذاری و ارتباط سیاسی بین ایران و اروپا باشد، اما با ساختار فعلی در حوزه جغرافیایی سیاسی جنگیدن برای حفظ آن تنها موجب اتلاف وقت میشود.
علاوه بر این بسیار مهم است که بدانیم توافق هستهای حتی اگر فعال هم شود، اقتصاد ایران را به «دلار» وابسته نگه میدارد. ایران اکنون به تدریج در حال از بین بردن وابستگی اقتصاد ایران به دلار است. عقد تفاهمنامه جدید بین ایران و چین گام بسیار بلندی در همین رابطه است.
تنظیم: محمدحسن نیکبین