به گزارش روزنامه تجارت؛ این روند میتواند اثباتکننده رویکرد بسیاری از کارشناسان باشد که معتقدند در كنار عواملی مثل رشد نقدینگی و نرخ ارز که با افزایش تقاضا و هزینه تولید منجر به افزايش قیمت مسکن میشود، کاهش در نرخ بهره حقیقی نیز به دلیل اینکه جذابیت بازارهایی مثل مسکن را در برابر بخش بانکی بالا میبرد، به انتقال داراییها از بازار سپرده به مسکن منجر میشود و یکی از عوامل افزایش قیمت مسکن در چند سال گذشته بوده است.
با چنین پیش فرضی نتایج یک تحقیق نشان میدهد که کاهش نرخ بهره دربعضي سالها در اقتصاد ایران، تا حدود 50 درصد از تورم در مسکن را میتواند توضیح دهد.
در این تحقیق از آمارهای فصلی (سه ماه یک بار) سالهای 1370 تا 1386 برای استخراج یافتهها و نتیجهگیری در مورد ارتباط بین متغیرها، استفاده شده است. به وسيله متغیرهای کلیدی بازار مسکن و بازار بانکی و آمار درچند سال اخیر،ثابت شده است یک رابطه منفی بین نرخهای سود سپرده بانکی و قیمت مسکن برقرار است، یعنی با کاهش نرخ بهره سپردهها، قیمت مسکن تمایل به افزایش پیدا کرده و افزایش در نرخهای سود حقیقی سپردههای بانکی نیز منجر به کاهش قیمت مسکن شده است.
بررسي ها نشان میدهد تغییر در نرخ بهره، دو گونه اثر کوتاهمدت و بلندمدت بر قیمت مسکن در اقتصاد ایران به جا میگذارد. یعنی به عنوان مثال، افزایش نرخ بهره سپردههای بانکی، هم در یک بازه کوتاهمدت یکساله، از «نرخ رشد قیمت مسکن» میکاهد و هم در یک بازه بلندمدت که حدودا از یک سال و نیم بعد آغاز میشود و تا چهار الی پنج سال بعد تداوم مییابد، نرخ رشد قیمت یا تورم مسکن را به میزان بیشتر و قابل توجهی کم میکند.
تغییر در «نرخهای سود حقیقی»، تا حدود یک سال و سه ماه بعد، تنها 20 درصد از تغییرات در نرخ رشد قیمت مسکن را توضیح میدهد و در آن موثر است، اما به تدریج اثرگذاری آن بیشتر شده و تا حدود پنج سال بعد، این تغییرات در نرخ بهره میتواند حتی 40 تا 50 درصد از تغییر در نرخ رشد قیمت مسکن را نیز توضیح دهد.
این اثرگذاری دوگانه مربوط به انتظارات پساندازکنندگان است. یعنی مثلا پس از کاهش نرخ بهره، در ابتدا به دلایلی مثل زمانبر بودن تبدیل سپرده بانکی به پول نقد و سپس تبدیل پول نقد به مسکن و همچنین به این دلیل که تغییر انتظارات پساندازکنندگان زمانبر است، مدتی طول میکشد تا پساندازکنندگان سپردههای خود را کاهش دهند و در نتیجه دارایی از سپرده و بانک به مسکن منتقل شود. در نهایت وقتی پس از این تعدیلات، افزایش تقاضای مسکن صورت گرفت، قیمت مسکن نیز افزایش خود را تجربه میکند.
در ابتداي دوره پساز كاهش نرخ سپردههای حقیقی بلندمدت (5 ساله)، اين تغيير اثرگذاری کمی بر رشد شاخص قیمت مسکن داشته، اما در حدود سه سال و نیم بعد، بیش از 40 درصد رشد قیمت مسکن را میتوانسته توضیح دهد.
در مورد نرخ سپردههای حقیقی کوتاهمدت (یکساله)، اثرگذاری به گونهای تقریبا متفاوت بوده است. به این ترتیب که اثرگذاری آن ابتدا در حدود 30 درصد بوده و در دو سال اول به کمتر از 20 درصد میرسد، اما پس از این دو سال، نقش سپردههای حقیقی کوتاهمدت بر تورم در مسکن نیز افزایش مییابد به طوری که بین چهار تا پنج سال، به حدود 50 درصد میرسد.
وقتی در متغیرهای پولی، به عنوان مثال حجم نقدینگی، افزایشی رخ دهد، از تقریبا یک سال بعد، رشد قیمت مسکن به عنوان یکی از نتایج آن افزایش اولیه در نقدینگی شروع میشود. یعنی افزایش نقدینگی یک اثر تاخیری بر قیمت مسکن دارد.
اما در مورد متغیری مثل درآمد سرانه، زمانه تخلیه متفاوت بوده است. یعنی وقتی متغیرهای درآمد ملی در اقتصاد کشور افزایش پیدا کند، این افزایش اولیه تا یک سال بعد اثر خود را بر افزایش قیمت مسکن کاملا به جا میگذارد.
همچنین افزایش در شاخص «تعداد مجوزهای صادر شده برای ساخت واحدهای مسکونی جدید»، شاخص قیمت مسکن را بین 12 تا 14 فصل بعد افزایش دهد. این مساله نیز به این دلیل بوده که افزایش سرمایهگذاری در مسکن (که میتوان به شکل رشد مجوزهای صادر شده آن را دید)، به دلیل افزایش تقاضای مصالح ساختمانی و مواد اولیه، قیمت آنها را زیاد میکند که از طریق افزایش هزینههای ساخت مسکن، نرخ رشد قیمت مسکن را بالا میبرد.
به هرحال بخش ساختمان یکی از بخشهایی است که سهم قابلتوجهی در تولید ناخالص داخلی کشورهای جهان دارد. در بیشتر کشورها، ساختمان بیش از نیمی از تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی را شامل میشود که در آن سهم مسکن به تنهایی حدود 20 تا 50 درصد است. سهم مسکن از تولید ناخالص داخلی از 2 تا 10 درصد در کشورهای جهان متفاوت است. در اقتصاد ایران نیز بخش مسکن اهمیت زیادی در تغییرات تولید ناخالص داخلی دارد و در 20 سال گذشته نیز اثرات زیادی بر تغییرات نوسانهای رشد اقتصادی داشته است.
درخصوص قیمت مسکن و اثرپذیری آن از متغیرهای گوناگون، کمتر به ارتباط بین «قیمت مسکن» و رفتار پساندازی مردم توجه شده است. در بررسیهای صورت گرفته، از شاخصهای دیگری به عنوان بازدهی دارایی در اقتصاد ایران استفاده شده است. چهار بازار مالی مهم اقتصاد ایران، بازارهای بانکی، سهام، ارز و مسکن است؛ اما عمدتا در بررسیها، از متغیرهای قیمت سهام یا نرخ ارز، به عنوان بازدهی بازارهای سهام و ارز، به عنوان نماد بازدهی بازارهای موازی بانکها استفاده شده است؛ بنابراین با اینکه هنوز بازار مسکن و زمین سهم قابل توجه و نقش عمدهای در بین بازارهای مالی ایران دارد، توجه چندانی به متغیر قیمتی آن نشده است.