سرویس سینمایی هنرآنلاین: علی رزاقی مستندساز و مدیر ایدهپردازی که تیزرهای متفاوت در کارنامه دارد، در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره تازهترین فعالیت خود گفت: در حال حاضر مشغول سپری کردن آخرین مراحل فنی جلوههای ویژه مستند صنعتی "چوب و هنر" هستم. همزمان تولید دو تیزر تبلیغی را در دست دارم که جزو آثار خاص در نحوه اجرا محسوب میشوند به این دلیل که از جلوههای ویژه استفاده بهینهای در این آثار شده است.
او در ادامه درباره چرایی نپرداختن فیلمسازان به تبلیغات صنعتی و استفاده درست از جلوههای ویژه توضیح داد: این مسئله به بازار ایران برمیگردد، بخصوص سفارشدهنده از خود تیزرساز بسیار مهمتر است. در درجه بعدی الگوی پیادهسازی است. در ایران به دلیل این که مشکلات بسیاری در پخش داریم عملاً دست تیزرسازان در یکسری موارد بسته است و ایدهپردازی به دلیل محدودیتهای سلیقهای محدود است و مشکلاتی به همراه دارد. از سوی دیگر پخش تیزر در ایران نسبت به جاهای دیگر بسیار گران است و به دلیل این که یک کار برای جا افتادن در ذهن مخاطب باید بهدفعات پخش شود، به دلیل گرانی این فرصت را پیدا نمیکند و همین عامل نیز موجب میشود تا بسیاری ایدهپردازی درستی نداشته باشند و از جلوههای ویژه استفاده چندانی نکنند. شاید از نظر تکنولوژی نسبت به سایر کشورها عقب باشیم، اما ایدهپرداز و سازنده بسیار داریم. همچنین گرانیهای اخیر نیز مزید بر علت شده است و در تولید و پخش، ارقام بسیار افزایش یافته است و کمتر کسی حاضر به پرداخت چنین هزینهای برای ساخت تیزر است.
رزاقی همچنین درباره محتواهای تولیدی در این زمینه اظهار کرد: ما دو نوع تیزر داریم. یکسری از تیزرها روی نیم کره چپ مغز مخاطب اثرگذار هستند که این نوع همین آثاری هستند که بهوفور دیده میشوند. یعنی یک نفر میآید محصولی را در دست میگیرد و درباره آن توضیح میدهد. این نوع تیزرها اغلب خطی هستند و منطقی و عاری از هرگونه زیباییشناسی؛ مانند تبلیغ یک شامپو که از مزایای آن صحبت میشود و مخاطب چیزی از آن کشف نمیکند بلکه همه چیز در اختیارش قرار میگیرد، درگذشته به این نوع تبلیغات، لقب تبلیغات آمریکایی میدادند. اما نوعی دیگر از تیزرها هستند که مربوط به نیم کره راست مغز هستند و بسیار پرطمطراق که نیازمند تفکر و کشف شدن هستند و باید روی آنها فکر شود و کمتر کسی به این نوع از تیزرها تمایل دارد.
او در ادامه و در پاسخ به این سؤال که چرا اغلب تیزرهای تبلیغی کپی دست چندمی از آثار خارجی هستند که به شکلی خندهدار تولید میشوند که نهتنها مخاطب را جذب نمیکند، بلکه او را دلزده نیز میکند، بیان کرد: این به شرکتهای تولیدکننده که به دنبال نتیجه سریع هستند برمیگردد. ازآنجاییکه مخاطبان و سفارشدهنده به شبکههای ماهوارهای دسترسی دارند، اغلب سفارشدهنده میخواهد شبیهسازی کند و جایی برای تفکر باقی نمیگذارد. کپیسازی متأسفانه در عرصه تیزرسازی بسیار زیاد است و عمدتاً تیزرهای خارجی را کپی و یا اقتباس میکنیم که در نهایت تبدیل به یک شوخی میشود.
این مستندساز همچنین درباره تأثیر فیلمنامه در یک اثر تبلیغی و نبود ایده نیز گفت: عملاً وقتی یک ایده یا فیلمنامه خوب نداشته باشید، قصهها تکراری میشوند. بنابراین نباید انتظار ایدهپردازی از کارگردان اثر را داشت. فضای کار نیز بهشدت منوپل شده و میدانی به تازهواردها داده نمیشود در نتیجه هرچقدر استراتژی خلاق کم شود، اتفاقات جدیدی هم در این زمینه رخ نخواهد داد. معمولاً گروهها اتاق فکر درستی ندارند و در اجرا درگیر نمیشوند. گاهی مواقع عملاً پول زیاد خرج کردن دلیل بر خوب بودن یک اثر نیست و متأسفانه بسیار دیدیم آثاری را که پرهزینه بودند، اما اتفاق خوبی را رقم نزدند. باید به سمت ایدهپردازیهای درست و خلاقانه رفت و تا زمانی که به همین شیوه ادامه دهیم، شاهد تیزرهای خوب نخواهیم بود.