کورش شرفشاهی
روزنامه نگار
یکی از جدی ترین تفکرات انسان ها در تمامی سالهای گذشته توجه به پس انداز بوده که این مهم را به اشکال گوناگون انجام داده است. در تمام سال هایی که مردم به سمت پس انداز گام برداشتند، برای آن بوده تا با پول هایی که ذخیره می کنند، بتوانند کالاهای مورد نیاز خود مانند خودرو، خانه، وسایل منزل یا موارد دیگر را تهیه کنند. اما مدتی است که پس انداز ارزش خود را از دست داده، زیرا ارزش پول ملی در نتیجه سوء مدیریت مسئولان روز به روز کاهش پیدا کرده و بی ارزش شدن پول ملی باعث شده تا مردم به اشکال گوناگون از جمله خرید کالاهای سرمایه ای یا هر چیز دیگر سعی کنند ارزش پول خود را حفظ کنند. به همین دلیل شاهد هستیم که مردم روز به روز به سمت خرید کالاهای مختلف می روند، زیرا می دانند این کالا فردا ارزش بیشتری خواهد داشت در حالی که با پولی که پس انداز می کنند، در آینده قادر نخواهند بود همان کالا را خریداری کنند. بنابراین شاهد هستیم که مردم انواع کالاها را با هر شرایطی خریداری میکنند. به همین دلیل شرکت های لیزینگ گسترش پیدا کرده زیرا مردم حاضر شدهاند لوازم خانگی، خودرو یا هر کالای دیگری را حتی با پرداخت بهره بالا خریداری کنند. از سوی دیگر اگر شاهد رونق تسهیلات بانکی برای خرید مسکن هستیم، به دلیل آن است که مردم می دانند قیمت مسکن نیز روز به روز افزایش پیدا می کند و سال آینده قادر نخواهند بود خانه را با قیمت امسال تهیه کنند. این یک واقعیت است که خرید بسیاری از کالاها یا نیازها برای مردم امکان پذیر نیست. شاید مردم نیاز به خانه داشته باشند، اما نمی توانند با سرمایه های اندک خود به سمت خرید خانه بروند. شاید مردم نیاز به خودرو داشته باشند، اما با حقوق ناچیز و پس اندازهای اندک نمی توانند خودرو بخرند. بنابراین به سمت خرید کالاهایی می روند که با پولهای ناچیز بتوانند آن کالا را خریداری کرده و ارزش پول خود را حفظ کنند که در صدر این مهم طلا قرار دارد. اما در اثر سومدیریت تمامی مسوولان بازار طلا دچار بحران شد و امکان خرید طلا نیز برای مردم به رویا تبدیل شده است. در حالی که خرید یک گرم طلا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است، چگونه یک حقوق بگیر با دریافت ماهیانه ۳ میلیون تومان می تواند حتی یک گرم طلا بخرد. نتیجه آنکه کارگاههای طلاسازی تعطیل شد، بلایی که به روزگار بسیاری از صنایع دیگر امده است. اینکه قیمتها روز به روز بالا می رود، اما سعی می شود حقوق نیروی کار پایین نگه داشته شود، اشتباهی راهبردی است، زیرا با این رویکرد در عمل بازار خرید را راکد می کنیم. هنگامی که متوسط حقوق و دستمزد ۳ میلیون تومان است، چگونه می توان امیدوار بود که ماشین لباسشویی ۱۴ میلیون تومانی، یخچال ۵۰ میلیون تومانی، تلویزیون ۱۲ میلیون تومانی، فرش ۵ میلیون تومانی، خودرو ۱۵۰ میلیون تومانی، خانه متری۲۶ میلیون تومانی و... به فروش برود.
نتیجه آنکه در آینده بسیار نزدیک باید شاهد تعطیلی کارخانه های تولیدی باشیم، بلایی که بر سر کارخانه های ارج، آزمایش، پارس الکتریک، آردل و... آمد. امروزه مردم فقط می توانند با حقوق ناچیزی که می گیرند، مواد غذایی را تهیه کنند که البته آن هم در حد ایده آل نیست بلکه به اندازه ای می خرند که بخورند تا نمیرند.