روزنامه تجارت- حسین خدنگ؛ بغضی که در گلوی هر شنونده ای می نشست . بغضی که شاید حتی در گلوی سردار" سید محمد باقر زاده " هم شکست تنها با این فرق که اشکهای سردار را هیچکس نباید می دید وقتی از چشمهایش می جوشیدند و پشت شیشههای عینک اش لابه لای محاسن بلندش گم می شدند. سرداری از یادگاران جنگ که در قامت رییس کمیته مفقودین بارها خبر از کشف پیکرهای معطر شهدای دوران دفاع مقدس داده بود اما این بار خبر تلخ تر از هر وقت دیگر بود و به سرعت چونان طوفانی تند در جامعه پیچید.
ماجرا این بار از این قرار بود که مشخص شد در میان شهدای تازه تفحص شده، تعداد 175 غواص که در عملیات کربلای 4 شرکت داشته اند نیز وجود دارد، شهدایی که رئیس کمیته جست وجوی مفقودین از دستهای بسته آنها و زنده به گور شدن آنها خبر داد.به گفته سردار "سیدمحمد باقرزاده" فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در مراسم استقبال از پیکرهای مطهر شهدای دفاع مقدس که از مرز شلمچه وارد کشور شدند، پیکرهای 175 تن از شهدایی که وارد کشور شدند متعلق به غواصان جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس است که در عملیات کربلای4 با دستان بسته توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیدند.او تاکید کرد: برخی از پیکرهای مطهر این شهدا کشف شد که هیچ جراحتی نداشت و متوجه شدیم که آنها زنده به گور شدند و در تفحصها پیکرهای مطهر پنج شهید در منطقه فاو، پیکرهای مطهر 175 شهید در منطقه ابوفلوس، در شلمچه پیکرهای مطهر 8 شهید، در مجنون 21 شهید، شرق دجله و جاده خندق 40 شهید و در منطقه زبیدات پیکر مطهر 21 شهید کشف شد.خبر روز چهارشنبه سي ام ارديبهشت منتشر شد و رسانهها و شبکههای اجتماعی را همچون توفان درنوردید. باوجود گذشت سالها از پایان جنگ ایران و عراق، تفحص پیکرهای شهیدان همچنان ادامه دارد و گهگاه خبری مبنی بر تشییع پیکرهای تازه کشف شده در رسانهها منتشر می شود؛ ولی این خبر متفاوت بود. علاوه بر زیاد بودن تعداد شهدا و تعلق آنها به گروهی خاص (ظاهرا همه ی این شهیدان غواص بوده اند)، خبرهای تکان دهنده ی زنده به گور شدن این افراد با دستان بسته، احساسات مردم ایران را جریحه دار کرد.نوع زنده به گور کردن و شهادت این رزمندگان نشان می داد نیروهای بعثی در پی انتقام خود از غواصان ایرانی بودند که در تاریخ جنگهای جهان دست به عملیاتهایی ویژه و بی سابقه زده بودند که زخم آن تا همیشه بر چهره بعثیها نشسته بود.
نقش درخشان غواصان در دفاع مقدس
اگر چه به عقیده بسیاری از کارشناسان هنوز آن گونه که باید و شاید به نقش غواصان در دوران دفاع مقدس پرداخته نشده است اما رسول یاحی فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خصوص نقش غواصان در جنگ در چند عملیات سرنوشت ساز به ویژه در "فتح فاو " می گوید: مأموریت اصلی را غواصان با تلفات بسیار کم انجام دادند.سردار رسول یاحی از جمله کسانی است که پس از پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران وارد این تشکل نظامی شد و در روزهای آغازین جنگ تحمیلی در حالیکه بسیار جوان بود مسئولیت بخشی از نیروهای رزمنده را بر عهده گرفت. وی در سال 61 با حکم دکتر محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئول تشکیل نیروی دریایی سپاه شد. به گفته سردار یاحی اولین حضور نیروهای غواص در جنگ از عملیات خیبر شروع شد که فرماندهی کل سپاه و گروه طراح اجرای عملیات را در منطقه هور تصویب کردند اما بحث غواص در عملیات والفجر8 به اوج خود رسید چون تنها راه فتح فاو از طریق عبور از اروند بود. البته عبور از اروند به سه روش ممکن بود؛ اول اینکه با هلیکوپتر عبور کنیم- خدا رحمت کند شهید صیاد شیرازی را که محور این طرح ایشان بود - به این صورت که تعدادی هلیکوپتر، پرسنلی را در پشت خطوط پدافندی دشمن پیاده کند و نهایتا ما بتوانیم عملیات انجام دهیم اما زمانی که این طرح به اجرا نزدیک شد، طرح لو رفت و عملیات انجام نشد. یک روش هم این بود که افراد با قایق به آن طرف رودخانه بروند که طبیعتا با توجه به خطوط پدافندی دشمن در آن طرف اروند قایقها توسط دشمن در مسیر منهدم می شدند. روش سوم این بود که بچهها از زیر آب عبور کنند که به این افراد غواص گفته می شود و در نهایت فرماندهان جنگ تصمیم گرفتند که رزمندگان از اروند رود عبور کنند.
سردار یاحی هنوز هم معتقد است فتح فاو با یک محاسبات کلاسیک و ریاضی نظامی سازگاری ندارد و این تنها از یک روحیه خاصی نشأت می گیرد که سرمنشأ آن رهبر کبیر انقلاب حضرت امام(ره) بود . پس از عملیات خیبر و بدر وقتی بچهها قابلیت خود را در ارتباط با عملیات آبی- خاکی نشان دادند و رزمندگان سپاه و بسیج با آب مأنوس شدند و در خطوط پدافندی جزایر مرزی مستقر شدند، زمینه انجام عملیاتی به نام والفجر 8 با هدف تصرف منطقه «فاو» انجام شد. غواصان باید با استفاده از لباس غواصی و رعایت مسائلی چون استتار و نکات نظامی عرض اروند را طی کرده و با ورود به خاک دشمن بتوانند موانع را از سر راه نیروهای دیگر بردارند. این نیروها باید از نقطه مرزی خودمان شروع می کردند و در نقطه مرزی دشمن وارد شده و تازه در آنجا می جنگیدند و سنگرهای دشمن را پاکسازی کرده و عملیات را انجام بدهند و پس از پاکسازی آن منطقه بقیه نیروها توسط قایق وارد خاک دشمن شوند. مأموریت غواصان شبانه بود و حتی تمرینات هم در شب انجام می شد.
عمده ترین مشکل در این عملیات سرمای زمستان بود و با شرایط سخت و سردی هوا باید بچهها در آب این کار را می کردند. چندین ماه بچهها در کارون و استخرهای رو باز و سرد بدون لباس تمرین می کردند و به مرور زمان بدنشان عادت کرد. خود لباس غواصی گرمای لازم را برای زمستان نداشت و برای جبران سرمای بچهها از کمکهای مردمی و مواد غذایی گرم مثل عسل، کشمش و... استفاده می شد.به گفته سردار یاحی اوج تاثیر غواصان در دوران دفاع مقدس در فتح فاو نمود می یابد و فتح فاو از جمله عملیاتها در طول 8 سال جنگ است که هنوز مباحث نهفته ای در خود دارد. این عملیات نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس بود. بعد از دو دهه که از عملیات فتح فاو می گذرد اگر به ارتشهای دنیا این عملیات ارائه شود آنها باور نمی کنند. وقتی به آنها گفته شود که مسئولین نظامی ایران طی یک مدت کوتاهی بیش از 20 گردان غواص تربیت کردند و آنها خطوط پدافندی دشمن را در هم کوبیدند، آنها باور نمی کنند و نباید هم باور کنند، چون این مسئله با یک محاسبات کلاسیک و ریاضی نظامی سازگاری ندارد. در دوران دفاع مقدس حدیثی بین بچههای غواص نقل می شد به این مضمون که" خداوند از شهید همه چیز را می بخشد اما
حق الناس را نمی بخشد مگر کسی که در آب شهید شود." غواصان معتقد بودند این امتیاز را خداوند به این افراد می دهد به دلیل اینکه فعالیت در آب خیلی سخت تر است چراکه در خشکی پا روی زمین است و موانعی وجود دارد و اگر فرد زخمی شود، امید نجاتی هست اما در آب اینطور نیست آن هم نه آب راکد و آرام بلکه آب اروند که به رودخانه وحشی معروف شده است. غواص باید در ساعات متفاوت به شکل مختلف با جریان آب مقابله کند. در عملیات زمینی فرد خود را برای مقابله با طبیعت مجهز می کند -مثل لباس گرم ، اسلحه و ...- اما در آب چنین چیزی امکان پذیر نیست و همه اینها نشان از اهمیت کار غواصان در دوران دفاع مقدس داشت تا در نهایت رزمندگان اسلام توانستند جنگ را در حالی به پایان برسانند که یک وجب از خاک ایران را نیز از دست ندادیم و نهایتا با پذیرش قطعنامه 598، کشور عراق به عنوان متجاوز اعلام شد. هر چند در این میان خاطراتی تلخ چون کربلای چهار هم در تاریخ جنگ هشت ساله تحمیلی رقم خورد که هنوز هم شنیدن آن دلها را به درد می آورد و شاید بتوان گفت نکته یی که بیش از همه قلب مردم را با شنیدن خبر رجعت 175 غواص شهید به درد آورد، همان تعلق این شهیدان به عملیات «کربلای 4» بود؛ عملیاتی که نام آن در تاریخ ایران یادآور یکی از تلخ ترین ناکامیهای کشورمان در دوران هشت ساله ی جنگ است که در پی آن تعداد بسیار زیادی از نیروهای رزمنده مظلومانه به شهادت رسیدند. افرادی که در این عملیات شرکت داشتند و آنها که روزهای جنگ را به یاد دارند، هنوز جمله ی تلخ «واحد یا گردان می رفت و نفر بر می گشت» را از یاد نبرده اند.
بغضی تلخ به نام عملیات کربلای چهار
3 دی ماه سال 1365؛ عملیاتی با عنوان کربلای 4 برای تهدید بصره از شرق از سوی ایران طراحی شده و قرار است تکاوران و غواصان به عنوان خط شکن از اروند رود عبور کرده و خطوط دفاعی دشمن را منهدم کنند.همه چیز آماده یک عملیات بزرگ است؛ اما در آن سوی شط (اروند رود) نیروهای دشمن در انتظار به آب زدن غواصان ایرانی اند. تنها ثانیههایی پس از آغاز عملیات دیگر همه نیروهای عمل کننده ایرانی از غواصان خط اول گرفته تا فرماندهان ارشد متوجه لو رفتن عملیات شده بودند.ایران که پس از عملیات موفق والفجر 8 (فتح فاو) ترس و دلهره را در دل حامیان صدام انداخته بود، از کمکهای لجستیکی و اطلاعاتی دوستان غربی صدام به متحد خود، اطلاع دقیقی نداشت.
درست زمانی که نیروهای ایرانی با بهره گیری از اقدامات تامینی مختلف سعی داشتند جا به جایی نیروها در خط مقدم را از نظر دیده بانهای عراقی دور نگه دارند، هواپیماهای جاسوسی برای فراز خطوط اول جبهه ایران به پرواز در آمده و عکسهای روزانه و حتی ساعتی از این مواضع را برای نیروهای عراقی می فرستادند.سوالی که پاسخ به آن تا حدودی می تواند زوایای پنهان عامل اصلی کشتار جوانان ایران در عملیات کربلای 4 را نمایان کند، این است که هواپیماهای جاسوسی که اطلاعات جبهه ایران را مستقیم به کاخ صدام و اتاق جنگ وی می فرستادند متعلق به کدام کشور بودند؟عدنان خیرالله وزیر دفاع وقت دولت بعثی یک هفته پس از عملیات کربلای 4 حرفهای مهمی درباره دلایل عدم موفقیت این عملیات ایران می زند؛ «علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشههای لازم را طرح کردیم ... و از درسهای فاو استفاده نمودیم.»عدنان خیرالله سپس در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره نقش آمریکا در ارسال این اطلاعات به عراقیها می گوید «ما بخاطر این اطلاعات از آنها [آمریکاییها] تشکر می کنیم».پس از این عملیات نیز مقامات مختلف عراقی و حتی آمریکایی به نقش موثر آواکسهای (هواپیمایی جاسوسی فوق پیشرفته) آمریکایی در لو رفتن اطلاعات عملیات کربلای 4 اعتراف کردند.عملیات کربلای ۴ نام عملیات نظامی تهاجمی نیروهای ایرانی در جنگ ایران و عراق است. این عملیات با رمز محمد رسول الله در محور ابوالخصیب به صورت گسترده در تاریخ ۵ دی ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه انجام شد. این عملیات قرار بود با استفاده از تاریکی شب بصورت ناگهانی انجام گردد و هدف از آن گرفتن نقطه اتکایی در ساحل غربی آب راه اروند رود بود. پس از تسخیر ساحل غربی قرار بود تهاجم تا اشغال بصره ادامه یابد. این عملیات در واقع بخشی از عملیات کربلای ۵ بود که با شکست این عملیات عملیات کربلای ۵ بصورت مجزا انجام شد. هدف ابتدایی تسخیر جزیره امالراصاص و سایر جزایر و جادههای اطراف آن بود تا محاصره شهر بصره تکمیل گردد. از دلایل تاکید بر تعجیل در این عملیات تحت تاثیر قرار دادن کنفرانس سازمان همکاری اسلامی بود که در آن زمان در کشور کویت برگزار میشد.
عراقیها خطوط دفاعی ایستای استواری را در اطراف شهر بصره ساخته بودند. این خطوط شامل پنج حلقه دفاعی بود که با آبراه طبیعی مثل اروندرود و آبگیرهای مصنوعی همانند دریاچههای پرورش ماهی در اطراف رودخانه جاسم حمایت میشد. دریاچه پرورش ماهی، از مین، سیم خاردار زیر آبی، الکترود، و سایر موانع انباشته شده بود. علاوه بر این موانع، در پشت هر آبراهی و هر خط دفاعی سیستم توپخانهای هدایت راداری، نیروی هوایی، هلی کوپترهای تهاجمی با قابلیت استفاده از گازهای شیمیایی از مواضع عراقیها پشتیبانی میکردند.بسیاری از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قبل از عملیات از لو رفتن این عملیات آگاهی داشتند. بطوریکه فرمانده وقت سپاه، محسن رضایی، بعدها گفته است «تا یک هفته قبل از عملیات بر اساس ارزیابی فرماندهان، غافلگیری در حدود ۸۰ درصد بود، اما از یک هفته به عملیات هر چه به شب عملیات نزدیک میشدیم، این رقم کاهش مییافت تا حدی که شب عملیات به حدود ۵۰ درصد رسیده بود.» در باره عامل لو رفتن عملیات مجموعهای از کمکهای اطلاعاتی ایالات متحده به عراق، ستون پنجم سازمان منافقین و پناهنده شدن برخی افراد ردهبالای سیاسی به خارج از کشور ذکر شدهاست.
عبدالحلیم ابوغزاله وزیر دفاع پیشین مصر در کتاب «جنگ عراق و ایران» کربلای ۴ را بدترین عملیات این جنگ از نظر سازماندهی و طراحی مانور خوانده است و آن را به «حمله پیادگان مأیوس و ناامید انگلیس و فرانسه و آلمان علیه نیروهای سنگر گرفته یکدیگر در کانالها و مواضع دفاعی مجهز به تجهیزات پیشرفته در جنگ جهانی اول» تشبیه کردهاست.
در این عملیات ابتدا حدود ۱۵ هزار نفر از نیروهای ایرانی به رهبری گروهی از تکاوران و غواصان نیمه جنوبی شطالعرب (دجله) و نیمه شمالی اروندرود (کارون و دجله) را پشت سر گذاشتند و با گذر از جزیرههای امالرصاص، امالبابی، قطعه ۲ و سهیل (عرض این قسمت از رودخانه حدود ۴۸۰ متر و جریان آب آن آرام است و جزایر به صورت پیدرپی در عرض رود قرار گرفتهاند) به خاک عراق وارد شده و خط دفاعی حد فاصل سپاه سوم عراق در شرق بصره و سپاه هفتم در منطقه نزدیک شبهجزیره فاو را شکستند.
سپس حمله حدود ۶۰ هزار نیروی سپاه و بسیجی به سمت مواضع عراق در ساحل شرقی شطالعرب ادامه یافت. هنگامی که این نیروها حرکت به سوی بصره را آغاز کردند ارتش ایران نتوانست آتش پشتیبان کافی را برای آنها فراهم کند و آتش حمایتی در طول اروندرود نیز کم و ضعیف بود. وقتی این نیروها به استحکامات دفاعی عراقیها شامل میدانهاي مین و سیمهای خاردار هجوم آوردند منطقه تبدیل به یک میدان کشتار شد. نیروهای عراقی برای به شهادت رساندن رزمندگان ایرانی فقط از سلاحهای مستقیم و توپخانه بهره نبردند بلکه هواپیماها و هلیکوپترهای مسلح را نیز علیه نیروهای بیسرپناه و آشکار در منطقه بهکار گرفتند. بخش عظیمی از نیروهای آبي خاکی ایران غرق شدند و ۱۲ هزار شهید و زخمی برجا ماند .
این عملیات با لو رفتن طرح عملیات پیش از آغاز آن توسط هواپیماهای آواکس، مسدود کردن حفر کانال در معبر اصلی محور و پر کردن آن با مازوت جهت زمین گیر کردن نیروهای ایرانی شد.
30 سال بعد از کربلای چهار
هرچند از زمان عملیات کربلای 4 و این اتفاق جانگداز نزدیک به 30 سال میگذرد اما این خبر، داغ دل تمام هشت سال دفاع مقدس را برای مردم تازه کرد؛ داغ دل مردمی که هرچند بسیاریشان نهتنها جنگ را ندیدند و لمس نکردند که حتی ادعا میشد هیچ تعلق خاطری به آن نداشته و سالها و حتی قرنها با آن فاصله دارند اما جالب آنکه واکنش این افراد به این خبر نشان داد که آنها برخلاف ادعاهای واهی هنوز از یاد نبردهاند فداکاری جوانانی را که برای وطنشان پیشمرگ شدند. نکته جالبتر در این واکنشها، تقدیر از این شهیدان از سوی جوانانی بود که حالا به دهه هفتادیها شهره هستند. تا جایی که بسیاری از آنها شاید برای اولینبار راغب برای فلشبک به 30 سال پیش و ماجرای عملیات کربلای 4 شده بودند و به ناگاه صفحات اجتماعی و مجازی پر شد از انعکاس این خبر دردناک و داستان غمانگیز عملیات کربلای 4. بسیاری حتی نام عملیات کربلای 4 را تنها در فیلمها و داستانها شنیده بودند اما چه فرقی میکند کدام عملیات، کدام منطقه، چه سالی و ... مهم این است که بسیاری از مردم با گرایشها و عقاید و مشی سیاسی نشان دادند برخلاف آنچه بعضیها ادعا میکنند هنوز فراموش نکردهاند فداکاری جوانان این سرزمین در سالهایی نه چندان دور را.
آخر این روزها دیوار جوانان بسیار کوتاه شده؛ هرکه از راه میرسد یا از رفتار جوانان مینالد یا از بیهویتی و غربیمنش شدن آنها. اصلا گویی سوژهای جز جوانان دم دست عدهای نیست که هر چه شد به آنها بتازند. در مراسم تشییع جنازه هنرمندی شرکت میکنند ایراد میگیرند، درباره لباس یا مدی جدید صحبت میکنند انگ غربپرستی و سطحینگر شدن بهشان میچسبانند و ... اما این بار برخی جوانان ایرانی نشان دادند که هنوز عرق ملی و ارجنهادن به کسانی که سالها پیش برای وطن جنگیدند در پوست و گوشتشان جریان دارد. این واکنش نشان داد که بیشک جوانان ایرانی آنچه عدهای ادعا میکنند، نیستند و همچنان میتوان به آنها امیدوار بود.در جستجوی پاسخی برای چرایی این موج امانالله قراییمقدم، جامعهشناس نیز معتقد است واکنش جوانان به خبر کشف اجساد 175 شهید غواص نه یک واکنش احساسی بلکه کاملا نشات گرفته از عقاید جوانان است. فرزندان ایران از لحظهای که متولد میشوند و در گوششان اذان گفته میشود با اعتقادات قوی و عشق به وطن و ارزشها و هنجارهایش بزرگ میشوند.
وی ادامه میهد: این را بنده بارها نوشتهام که نگاه نکنید جوانی موهایش را فشن کرده یا کمی از موهایش از زیر روسری پیداست بلکه در درون و نهادش از لحظه تولد، این اعتقادات دینی بهتدریج شکل گرفته است و همچنین روح ملیگرایی و ایرانی و عشق به وطن در او وجود دارد زیرا مادران و پدران چه مستقیم و چه غیرمستقیم ارزشها و هنجارهای ایرانی را در جسم و جان جوانان ما نهادینه کردهاند؛ چه در داخل و چه در خارج از کشور.
این جامعهشناس با اشاره به اظهارات اخیرا اوباما درباره مردم ایران بیان میکند: اوباما اخیرا اعتراف کرد که «ملت ایران برای کشور و ارزشهایش از هیچ چیز فروگذار نمیکند». این حرف کوچکی نیست! اوباما و کری علنا گفتند که ما هر چه فکر کردیم به این مملکت حمله کنیم دیدیم نمیشود با این ملت اینگونه برخورد کرد زیرا آنها پای وطن و ارزشهایشان که میآید از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند.
قراییمقدم اضافه میکند: این سخنان نشان میدهد که در جسم و جان جوانان ما ارزشها و هنجارهای فرهنگی و میراث ملی و میهنی، به نوستالژی کشور وارد شده، محکم شده و به همین دلیل است که برخلاف نظر عدهای، در ایام دهه عاشورا و ماه مبارک رمضان و شبهای احیا جوانانی را میبینیم که خدمت میکنند و دخترانی که همه به ظاهرشان ایراد میگیرند چگونه در این ایام، پادویی ائمه و امامان را میکنند. آنها یاد میگیرند که ارزشها و میراث فرهنگی جامعه ما چیست چون میبینند یا میشنوند درباره مادرانی که در 8 سال جنگ همه فرزندانشان را هدیه وطن و کشورشان کردند یا دیگری چگونه خود را فدای وطنش کرد تا امروز در کنار مشکلات بسیار اما در امنیت زندگی کند. واکنشها به این خبر نشان داد خانواده ایرانی در مقابل فرهنگ، ارزشهای ملی و میهنیاش از هیچ چیز فروگذار نیست.
وی با انتقاد از برخی دلواپسان که دائما به آرایش و مدل موی جوانان خرده میگیرند، میگوید: چرا فقط به این مسائل توجه میکنیم در حالی که همین جوانان هستند که کشور را در همه زمینهها پیش بردهاند. آنان نشان دادند هنوز هم به شهدا و آرمانهای کشور پایبندند و فرهنگ اصیل ایرانی در ضمیر ناخودآگاه جوانان رسوب کرده است.جوانانی که اگر زمان به عقب برگردد و دوباره یک وجب از خاک ایران اسلامی مورد تجاوز قرار گیرد بی شک هر کدامشان یکی از غواصهایی هستند که این روزها بر شانههای زخمی تشییع می شوند ....