کد خبر: ۱۶۴۰۵
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۵
چندي پيش مطلبي خواندم از يك روان‌شناس پيرامون مواجهه‌اش به گونه‌اي غيرمنتظره با يكي از بازيگران توانا و به تعبيري نوستالژيك و نوستالژي‌ساز دهه 1340 كه در آلبوم خاطرات‌مان جايگاه تثبيت شده‌اي يافته؛ منظور جمشيد هاشم‌پور يا همان جمشيد آريا بود و تداعي‌گر فيلم‌هايي چون: عقاب‌ها، تاراج، يوزپلنگ و... كه همواره با چهره‌اي مصمم، ميل به خود بودن، خط‌شكني و گذر از تنگناها را يادآورمي‌شد و به گونه‌اي الهام‌بخش حس مقدس تسليم‌ناپذيري و عدم انفعال را، حتي در قالب كاراكترهاي منفي و در قالب درون‌مايه‌هاي شخصي ناآرام و طغيانگر به مخاطبان منتقل مي‌كرد و همواره در پس ادبيات خشن و لحن‌ جدي و نگاه‌هاي سنگين‌اش، نوعي سلامت روحي و حس قوي عاطفي و شرافت جاري در وجود و قلب چنين آدم‌هاي به ظاهر بدي، به بيننده القا مي‌شد.
بدين‌سان يكي ديگر از نوستالژي‌هاي دوران كودكي - نوجواني، متناسب با كيفيت حيات اجتماعي ايران در دوره ياد شده، پديدار و تثبيت شد.
جدا از مثبت تلقي كردن اين‌گونه رويكردها و توجه مثبت به جريانات و شخصيت‌هايي كه در نهايت سادگي و بي‌حاشيه‌گي، دلگرمي‌ها و روشني‌هاي دوچندان به دوران كودكي – نوجواني‌مان مي‌بخشيدند؛ به عقيده‌ام، نفس اين حس و باور و نگرش روياگون موسوم به «نوستالژي» بسيار قابل احترام است چراكه اشارتي است بر اين نكته كه «حقايق» و گوهرهاي وجودي و اصالت‌هاي الهام‌بخش و مغفول‌ مانده در روند زندگي پرشتاب و روان‌پريشانه كنوني، از هر حيث ارزشمندتر است نسبت به «واقعيت»هاي جاري و نظام منحوس و بي‌روح «مد وارگي و مدگرايي» حاكم بر جامعه و توهمات زاييده آن... و واي بر جامعه‌اي كه در قحطي هيجانات عميق، مثبت و روح‌نواز والاي نوستالژيك، بخواهد با توليد و رواج كليشه‌ها و كليشه‌گرايي، بر اين «بحران معنايي» كه جامعه را فرا گرفته، سرپوش بنهد كه زهي خيال باطل...
البته خلط بحث نشود و بايد ميان اهميت نهادن به نوستالژي و نوستالژي‌سازان، با قهرمان‌پرستي و ناجي‌گرايي تفاوت قائل شد. برخلاف روان‌شناس مزبور كه مردم را نيازمند قهرمان دانسته، معتقدم جامعه و مردمي كه همواره براي مرتفع شدن مشكلات و بحران‌ها، چشم به راه يك قهرمان و يك ناجي باشند، با ذهنيتي عقيم، رويكردي مغاير و متضاد با «سير تطور و طبيعت تكامل جوامع» را در پيش گرفته، همواره در قالبي انفعالي و سردرگم به سر مي‌برد و وامصيبتا كه براي تيترها، اسامي و نمادها، اهميتي فزون‌تر از مفاهيم، نهادها و كاركردهاي اجتماعي‌شان قائل است؛ چرا كه بناست در «فقدان اراده و تفكر مستقل»،‌ قهرمان‌ها به جايشان فكر كنند، قهرمان‌ها به جايشان تصميم بگيرند... و قهرمان‌ها به جايشان سرنوشت‌شان را تعيين كنند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار