«دولت در انتخابات نمایندهای ندارد». این حرف علی ربیعی، سخنگوی دولت است که هفته گذشته در پاسخ به سؤالی درباره ثبت نام برخی اعضای کابینه تدبیر و امید برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری گفت. او تأکید کرد که این ثبت نامها دستوری نبوده، با هماهنگی رئیسجمهور و یا به شکل تشکیلاتی انجام نشده، دولت کسی از این افراد را نماینده خود نمیداند و کسی از این افراد هم نگفتهاند که نماینده دولت هستند. سخنان ربیعی گرچه برای اعلام بی طرفی دولت در انتخابات بیان شد که یک امر قانونی است و دولت موظف به رعایت آن است، اما خود دو شبهه را ایجاد کرد:
اول آنکه درست است که دولت قانوناً ملزم به رعایت بی طرفی است، اما کاندیداها که نباید بی طرف باشند. چرا آنها از اینکه نماینده دولت شناخته شوند، پرهیز دارند؟
دوم آنکه آیا کاندیدایی را که دولت حامی اوست و علاقه دارد که رأی بیاورد، الزاماً از میان کابینه کنونی دولت خواهد بود؟
و یک سؤال مهمتر، آیا نمایندگی وضعیت کنونی الزاماً رسمی و علنی و صریح خواهد بود؟
هم خدا و هم خرما!
کسی نمیخواهد نماینده دولت شناخته شود. این گزاره دیگر امری نیست که انکار شود. نارضایتیها از دولت زیاد و در حوزههای مختلف است. سطح محبوبیت حسن روحانی به شدت افت کرده و مردم از وضعیت موجود گلایههای جدی و عمیق دارند. به همین دلیل هیچ یک از کاندیداها نمیخواهد نماینده این وضعیت کنونی و مدافع آن باشد، اما نکته جالب توجه که تناقض این اتفاق را جلوی چشم میآورد، این است که برخی از ثبت نامکنندگان عضوی از دولتی هستند که این وضعیت را رقم زده است و خود در ایجاد و شکلگیری وضعیت موجود دخیل هستند.
افراد ثبت نامکننده خود را نماینده دولت نمیدانند، اما افکار عمومی نمیتواند آنها را نماینده دولت نداند. آنها اکنون از ایدهها و برنامههای جدید میگویند، اما به طور جدی در برابر این سؤال هستند که اگر کاری از دست آنها برمیآمد، چطور در این هشت سالی که در دولت حضور داشتند، انجام ندادند؟ ممکن است گفته شود که شاید برنامههای خود را ارائه کردهاند و مورد موافقت قرار نگرفته است، اما واقعیت این است که حتی چنین ادعایی هم ندارند!
گزارههایی همچون نداشتن اختیار برای تغییر منشی، مقدمه چینی برای آن بود که گفته شود مسئولیت دولت و اقداماتش با ما نیست. اما معاون و وزیر بی اختیار چرا باید در دولت بماند و استعفا ندهد؟ نمیشود هم از امتیازات حضور در دولت بهره برد و هم مسئولیت خود در اقدامات دولت را برعهده نگرفت که مصداق همان ضرب المثل میشوند که هم خدا را میخواهند و هم خرما را! آنها میخواهند بگویند وضعیت متحول و جدید ایجاد خواهند کرد، اما کسانی که خود در دولت بودند، این فرصت را پیش از این داشته و استفاده نکردهاند و حتی شرایط را بدتر کردهاند؛ پس چرا باید فرصت مجدد در اختیارشان قرار بگیرد؟!
بنابراین، فرقی نمیکند کسی خود را نماینده دولت بداند یا نداند؛ افراد به اندازهای که در دولت هشت ساله روحانی نقش ایفا کرده و تدبیر و امیدیها را در به وجود آوردن شرایط کنونی یاری کردهاند، نماینده دولت و در واقع نماینده وضعیت موجود هستند و نمیتواند مدعی تحول خواهی شوند.
نماینده غیردولتی دولت!
دولتیها بعضاً در انتخابات نقش دارند و برای کاندیدایی خاص تبلیغ میکنند. در واقع اصل بی طرفی تا همین جا هم زیر سؤال است. بعضاً از سوی تیم تبلیغاتی در اختیار کاندیدا قرار داده شده یا کارهای تبلیغاتی او را در فضای مجازی پیش میبرند و در ثنای برنامههایش یادداشت مینویسند. گرچه که نماینده دولت در انتخابات، فردی از دولت نباشد. دولت روحانی حتی در انتخابات هیئت رئیسه مجلس هم اعمال نفوذ و قدرت میکرد، ریاست جمهوری که بماند. اما نیازی نیست نامزدی که دولت حامی اوست یا او شبیه دولت کنونی فکر میکند و تیمی مشابه دولت روحانی دارد، کسی از میان دولت کنونی باشد.
آنچنان که برای شریک بودن در اقدامات کنونی دولت هم الزامی ندارد که فرد در سالهای گذشته عضوی از دولت تدبیر و امید باشد. همین که دولت را در رسیدن به شعارهای نادرست کمک رسانده باشند، کفایت میکنند.
نمایندگی مخفی!
نکته دیگری که قابل تأمل است آنکه خیلی بدیهی است که دولت نمیتواند همچون یک حزب یا جریان سیاسی، کاندیدای رسمی معرفی کند. دولت طبق قانون باید بی طرف باشد و حداقل در ظاهر این ژست بی طرفی را حفظ خواهد کرد. اما در باطن، نگاهی به شعارها و وعدههای نامزدها عیان میکند که چه کسی قرار است ادامهدهنده وضع موجود باشد و برنامههایش امتداد عملکرد دولت حسن روحانی است. پشتوانه دولت هم در حمایت از چنین کاندیدایی نیازی نیست که علنی و صریح باشد؛ در پس پرده اتفاقات و توافقات و قراردادهایی نانوشته رقم میخورد و ائتلاف غیر رسمی را رقم میزند.
شریک وضع موجود نمیتواند از تحول و تغییر بگوید
در روزهای آینده تکلیف نامزدهای تأیید صلاحیت شده، روشن خواهد شد و با آغاز فرصت قانونی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، صفبندیها علنی خواهد شد. با این حال مردان سیاست به خوبی بلدند که در پشت کلیدواژههای ساختگی و ادعاهای دروغین، تصویری نو از خود بسازند و گذشته همراه شده با حمایت از دولت روحانی را رنگ کنند و به جای تحول و تغییر به مردم تحمیل کنند. آنها بخشی از وضعیت کنونی کشور هستند؛ بخشی از تغییری که باید اتفاق بیفتد. اگر قرار است تحول به معنای اصلی خود روی دهد، چارهای نیست جز آنکه مردان تکراری هم کنار روند و چهرههای جدید با برنامههایی جدید جایگزین شوند.