کمال اطهاری
کارشناس توسعه
مدتی است شاهد اعتراض های پراکنده هستیم که نیازمند بررسی است. ایران فاقد یک الگوی توسعهبخش است؛ به خصوص بعد از انقلاب، الگوی توسعهای که پیش از این وجود داشت به تدریج کاملا از دست رفت. واژهی توسعهی ناموزون برای بیان علت عقبماندگی مناطقی مثل سیستان و بلوچستان و خوزستان کفایت نمیکند. اینها تلههای فضایی فقر هستند و تلهی فضایی فقر تلهای است که در آن فقر بازتولید میشود و به دلایل مختلف شکل میگیرد. این روند باعث میشود انباشت سرمایهی انسانی، مالی، زیرساختی و اجتماعی امکانپذیر نباشد و به این ترتیب روز به روز بر سختی و پُرتراکم شدن فقر در این مناطق افزوده شود.
جوامعی که مدل توسعهی درستی ندارند و حتی در یک فرایند متعارف هم نمیتوانند با آزمایش و خطا به مدل درستی برسند، دچار قفل شدگیِ نهادی و یا همان تلهی نهادی میشوند. توسعهی ناموزن در تجربهی تاریخی بشر کم و بیش اجتنابناپذیر بوده و در پیشرفتهترین جوامع هم رخ داده است؛ اما وقتی جامعهای الگوی توسعه داشته باشد و این الگو هم به خوبی تدوین و اجرا شود، در طول زمان این تلههای فقر وعدم توازن از بین میرود.
در اروپا مناطق جنوبی ابتدا پیشرفتهتر از مناطق شمالی بودند و اصلا رنسانس از ایتالیا شروع شد؛ ولی به تدریج مناطق شمالیتر توسعه پیدا کردند و بعد مناطقی مثل کشورهای اسکاندیناوی که اصلا توسعه نداشتند، توسعه یافتند به طوری که الآن جزو پیشرفتهترین و خوشبختترین کشورهای جهان هستند. پس در تکامل تاریخی این اتفاق رخ داده است. همچنین این وضعیت در تجربهی کشورهای توسعهیابنده و به اصطلاح جهان سوم هم قابل مشاهده است. برخی از کشورها که زودتر در مسیر توسعه قرار گرفتند، الآن عقبتر از کشورهایی هستند که دیرتر وارد این مسیر شدند. به طور مثال ایران زودتر از کرهی جنوبی برنامهی توسعه را شروع کرد اما در طول زمان کرهی جنوبی توانست مدل توسعهی خود را پیدا کند و جلو برود و در مقابل ایران در تلهی توسعه گرفتار شد.
عبارت تلهی توسعه را امروز تلهی توسعهی نوین میگویند که اکثریت کشورهای توسعه یابنده دچار آن هستند و ایران هم درگیر یکی از بدترین تلههای توسعه است. کشورهایی که دچار این تله شدهاند نمیتوانند نوآوری کنند و بهرهوری خود را بالا ببرند، تلهی نهادی دارند و دچار فساد هستند، بیاعتمادی مردم در این کشورها بالاست و درنتیجه مشارکت روز به روز ضعیفتر میشود و همچنین تلهی محیط زیست دارند؛ یعنی با تغییرات اقلیمی روز به روز وضعیت محیط زیست آنها بدتر میشود. در مجموع این نشان میدهد که این کشورها نتوانستند الگوی توسعه را سامان دهند. تلههای توسعه تلههای فقر را تشدید میکند.
اولین جاهایی که محروم میشوند، مناطق عقبمانده هستند. به علاوه اقوامی که تعارض بیشتری با مرکز دارند، عقبماندگی شدیدتری را تجربه خواهند کرد، چراکه اجازهی مشارکت پیدا نمیکنند پس صدایشان هم شنیده نمیشود. این جریان تلهی فضایی فقر را ایجاد میکند که در آن به صورت مداوم فقر بازتولید میشود چون نیروی انسانی ورزیده باقی نمیماند. در واقع کل ایران در تلهی توسعه گیر کرده اما در مناطقی وضعیت به مراتب بدتر است. به همین دلیل است که عوامل طبیعی تاثیر وحشتناکی بر اوضاع میگذارد. در سیستمی که دچار تلهی نهادی شده، شایسته سالاری وجود ندارد و پاداش به اندازهی تلاش داده نمیشود و این تلهی فضایی فقر را تنگتر و سختتر میکند و امکان فرار از آن را برای جماعتی که در آنجا ماندهاند سختتر میکند. به همین دلیل است که جوانان فرار میکنند. در روستاهای سیستان و بلوچستان میانگین سنی بالای ۶۰ سال است. حتی مناطقی چون خوزستان که به لحاظ منابع غنی هستند و زمانی پیرو توسعه بودند نیز به چنین وضعیتی دچار میشوند. خوزستان بعد از جنگ بخشی از نیروی انسانی خود را از دست داد و بعد درگیر مسائلی مثل تغییرات اقلیمی و ریزگردها شد که همهی اینها زندگی کردن در آنجا را سخت کرد. بنابراین نیروی انسانی نتوانست آنجا بماند. پس در چنین وضعیتی اول نیروی انسانی و بعد سرمایه - به خصوص سرمایهی بخش خصوصی – فرار میکند. اینها مجموعهای است که با واژگان قدیم نمیتوان آن را توضیح داد.