به گزارش خبرگزاری تسنیم، در ششمین برنامه از سلسله نشست های دومین همایش بین المللی افول آمریکا؛ جهان پسا آمریکا که به همت دبیرخانه کنفرانس با موضوع «آغاز جهان چندقطبی و ظهور نظریه های غیرغربی در روابط بین الملل» برگزار شد، دکتر یوسف عزیزی تحلیلگر سیاست خارجی حضور یافته و به ایراد سخن پرداختند.
عزیزی به نقل از جان مِرشمایر بیان داشت که دو سال قبل از سقوط شوروی، در اواخر سال 1991، دو کشور فرانسه و انگلستان بسیار نگران اتحاد دوباره آلمان بودند، زیرا آن ها چشم نداشتند که قدرت دیگری را در اروپا ببینند. به تأسی از این واقعه، عزیزی تاکید نمود که ایده دموکراسی ها هرگز با یکدیگر نمی جنگند، و همیشه رفتار خوب و ایمنی از خود نشان می دهند درست نیست.
وی بر این عقیده بود که اکنون در روابط بین الملل، همانند دهه 1990، همه چیز در هاله ای از ابهام است و بیان داشت که برای بسیاری از آمریکایی ها سخت است که به ایدۀ نه به جنگِ سرد عادت کنند، چرا که آن ها در فرهنگ جنگ سرد متولد شده اند. عزیزی بیان داشت که در دهه 1990، دشمن قدرتمند، یعنی اتحاد شوروی، شکست خورد، اما مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا می خواست نشان دهد که جهان هنوز ناایمن است، آمریکایی ها بیش از 800 پایگاه در خارج از ایالات متحده دارند، زیرا که می خواستند هر چه بیشتر به مرزهای روسیه نزدیک شوند.
وی در ادامه گفت: «اکنون با توجه به آن چه که در آمریکا اتفاق افتاده است، « ما می بینیم نسل Z که در قرن 21 متولد شده اند شاهد شکست های آمریکا در جنگ در افغانستان و عراق ، بحران اقتصاد جهانی در سال 2007 و 2009 ، و ظهور ترامپ و ترامپیسم که نفرت، نژادپرستی، و تندروی در جامعه غربی را در بر دارد، بوده اند و مهم تر از آن، خیانت لیبرال دموکرات ها و فرماندارانشان در اداره موضوعات داخلی خود و بحران های جهانی مانند تغییر اقلیم را شاهد بوده اند».
عزیزی بر این باور است که ما می بایست یک نظریه غیرغربی یا نظریه هایی در روابط بین الملل داشته باشیم که می توانند در دنیای چند قطبی جواب دهند. و اگر برای یک چنین لحظه ای آماده نباشیم، دوباره صاحب نظران غربی که ذهنیت غربی دارند، ایده های کوته بینانه و خنده دارخود این شکاف را پر خواهند کرد، همانند آن چه که در دهه 1990 رخ داد.
وی به این مطلب اشاره کرد که نظریه های غیرغربی روابط بین الملل به دور از واقعیت هستند، و بر این باور بود که مفهوم سیاست قدرت تغییر زیادی نخواهد کرد زیرا مفاهیم اصلی تمام دولت ها قدرت و امنیت است. وی بیان داشت آن چه که در قرون 20 و 21 رخ داد، برای انسان ها ناعادلانه و فاجعه بار است و اظهار امیداورای کرد که نظم نوین جهانی پیش رو، امنیت و پیشرفت را برای تمام کشورهای جهان به ارمغان بیاورد.
وی در ادامه گفت که افول آمریکا از قبل شروع شده است؛ یعنی از اوایل قرن 21 آن هنگام که آمریکا به عراق و افغانستان حمله کرد. آمریکایی ها فکر می کردند که می توانند دموکراسی خود، ایده ها و نظم لیبرال را در تمام کشورهای جهان وارد کنند بی آن که پیش زمینه فرهنگی، تاریخی، عقاید، مذهب، و غیره این کشورها را در نظر بگیرند و سپس آن ها با بحران هایی نظیر بحران اقتصادی مواجه شدند.
عزیزی بیان داشت که ایالات متحده آمریکا در حال افول است، لیکن ما نباید این مسئله را دست کم بگیریم. بلکه باید جلساتی با صاحب نظرانی از چین، ایران، روسیه، ونزوئلا، و کشورهایی که تحت تاثیر تحریم های آمریکا قرار گرفته اند، برگزار کنیم و بیشتر به شرح و بررسی این گونه موضوعات بپردازیم و تمامی جوانب آن ها را بکاویم، نه این که فقط از جنبه اقتصادی و امنیتی به این موضوع نگاه کنیم، تا از این راه بتوانیم ابزارهای بیشتری برای به چالش کشیدن نظم بین المللی آمریکا بیابیم.
وی افزود: از نظر نظامی، چین و روسیه می توانند آمریکا را به چالش کشند. در زمینه اقتصاد، چین آمریکا را به چالش خواهد کشید، اما همچنان می بایست که یک سازمان مالی بین المللی مستقلی در میان این کشورها ایجاد کنیم یا حتی کشورهای اروپایی را نیز همراه خود سازیم، تا هژمونی آمریکا را در جهان به چالش کشیم. و این ابزاری قدرتمند است.
عزیزی بر این باور است که رسانه های جمعی به ویژه رسانه جریان اصلی بسیار حائز اهمیت هستند. در رسانه های آمریکا، دائم از چین هراسی و روسیه هراسی دم می زنند و ما باید راهی برای مدیریت این مسئله در سیاست بین الملل پیدا کنیم.
وی درباره مفهومی صحبت کرد که بعد از جنگ جهانی دوم خلق شد، و آن «آمریکا پستانکی برای اروپا» بود، به این معنی که آمریکا به مثابه یک پستانک برای کشورهای اروپایی خواهد بود، و آن ها به آمریکا به عنوان یک نیروی امنیتی بالقوه نیاز دارند. وی عقیده مند بود که کشورهای اروپایی نیاز به نیروی نظامی مستقل تری دارند، نیرویی که مثل ناتو وابسته به نیروهای آمریکا نباشد و کشورهای اروپایی این پتانسیل را دارند که بتوانند یک نیروی بسیار قدرتمند دیگری در نظم نوین آتی باشند. اما آن ها باید خود را از قید و بند هژمونی آمریکا بر موسسات مالی و امنیتی خود رها سازند.
عزیزی بیان داشت: به لحاظ اقتصادی چین رشد سریعی دارد، و به زودی در سال 2030 از آمریکا جلو خواهد زد؛ نیروی نظامی روسیه نیز یکی از مهم ترین چالش ها برای آمریکا می باشد. از سویی دیگر، در خاورمیانه، ایران یکی از قدرتمندترین کشورهای مهمی است که بی حضور آن، هیچ بحرانی در منطقه حل نخواهد شد. بنابراین، این کشورها باید با یکدیگر همکاری کنند و راهی برای نظم نوین آینده بیابند.
سپس عزیزی به سه سخنرانی استاد جان مرشایر در دانشگاه ییل درخصوص شکست هژمونی لیبرال و نظم جهانی لیبرال اشاره نمود به نقل از این استاد بیان داشت که آمریکا در طول 20 سال، بیش از 10 تریلیون دلار در افغانستان و عراق هزینه کرده است اما در نهایت چیزی عایدش نشده است.
در رابطه با ایده ها و پیش زمینه های مختلف، وی بیان داشت که لیبرالیسم احترامی برای این موارد قائل نیست و وقتی که سخن از نظم جهانی به میان می آید، می خواهد که تمام کشورها در تمامی جوانب زندگی انسانی نظیر اقتصاد، سیاست، فرهنگ، رسانه جمعی و غیره به یک شیوه رفتار کنند و از قوانین آن ها پیروی کنند. اما آن ها یک سیاست استاندارد دوگانه ای در پیش گرفته اند زیرا ما می بینیم که این قوانین در مورد آمریکا و اسرائیل کارایی ندارند و آن ها به راحتی می توانند آن قوانین را نادیده بگیرند و موقعیت خود را توجیه نمایند. بنابراین، هژمونی لیبرال محکوم به شکست است.
وی افزود: «وقتی اتفاقی در آمریکا می افتد، ما نباید خودمان را گول بزنیم. ترامپ رفت و بایدن آمد، اما حاصل نشد. کشورهایی مثل ایران، روسیه، چین باید با هم متحد شوند و خیلی زود، یک رابطه جامع بلند مدت پیدا کنند و اجازه ندهند که کشورهای غربی دوباره بر عرصه بین الملل حکمرانی کنند.
عزیزی خاطرنشان ساخت، وقتی که ترامپ از کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا درباره جنگ و رویارویی با چین پرسید، این پاسخ را شنید: «در طول چهل، پنجاه سالی که از رابطه چین و آمریکا می گذرد، ما همیشه در حال جنگ بوده ایم به جز دو سال، و چین هرگز در جنگ نبوده است به غیر از دو سال، و به همین علت است که چینی ها توانسته اند در تمامی زمینه ها آمریکا را به چالش بکشند».
دکتر عزیزی در خاتمه بیان داشت: «اوباما می دانست که در تعامل با ایران، نباید هم زمان همه گزینه ها را روی میز بیاورد، بلکه باید گام به گام پیش آید، تا بعد از سی، چهل سال دشمنی و مخاصمه، اعتماد سازی انجام شود، اما ترامپ یک تاجر بود و این را نمی دانست. او قدرت منطقه ای ایران و این که چطور خواهد توانست بر تحریم ها غلبه کند را دست کم گرفته بود. این مسئله در مورد جو بایدن نیز صادق است، او نیز می خواست خیلی سریع در مورد موضوعات منطقه ای با ایران صحبت کند، و این یکی از موانعی است که بر سر راه مذاکرات قرار دارد. راهی برای صحبت با آمریکا درباره موضوعات منطقه وجود دارد، اما آن ها باید تضمین نمایند که دیگر از برجام بیرون نخواهند آمد و دیگر ایران را تحریم نخواهند کرد و ایران از این توافق سود خواهد برد».
دومین همایش بینالمللی «افول آمریکا؛ جهان پساآمریکا به همت دانشگاه جامع امام حسین (ع) و دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، و با همکاری دانشگاه و موسسات پژوهشی در تاریخ 11 آبان ماه برگزار خواهد شد. علاقهمندان میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر، به تارنمای همایش به نشانی www.usdecline.ir و صفحات مجازی دبیرخانه همایش در رسانههای اجتماعی به آدرس usdecline@ مراجعه نمایند.
انتهای پیام/