مرتضی امیری اسفندقه، شاعر و دستیار ویژه شهردار تهران در حوزه ادبیات و شعر فارسی، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ضمن اشاره به نوع نگاه شهرداری به شعر و ادبیات، بر زندهنگاه داشتن هویت شهر تهران و معرفی بزرگان ادب فارسی در این مسیر تأکید کرد. او در گفتوگویی که بخش نخست آن منتشر میشود، به پرسشهایی در این زمینه پاسخ داد و گفت: با سلام و درود به همه شهروندان و از یک منظر شعروندان؛ چرا که ما هزار سال شعر پارسی را دوست داشتیم و دوست داریم، با آن زندگی کردیم و هرگز آن را به فراموشی نسپردیم و بنا داریم یک بار دیگر آن را با تمام وجودمان مرور کنیم، نه فقط روی طاقچههای خانهمان یا در کتابخانهها، بلکه میخواهیم یکبار دیگر با این فرهنگ عزیز -که پله و پایه اساسی فرهنگمان در همه ادوار تاریخی بوده است- روی دیوارها، تابلوها و بیلبوردهای شهرمان دیدار داشته باشیم؛ به شکل صحیح و صریح و اصلی و اساسی که اینچنین باد. دلیل اینکه بنده کمترین هیچ مصاحبهای بعد از این مسئولیت عزیز و مغتنم با کسی نداشتم، این بود که هنوز در حوزه شعر کاری انجام ندادهام که بتوانم راجع به آن صحبت کنم. کاری هم که میخواهیم انجام دهیم، نباید همراه با وعده و وعید باشد، باید( این باید حکمی نیست حِکمی است) کاری انجام شود به دور از تعریفها، وعدهها، وعیدها و هرچه که شایسته فرهنگ ما نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که شهرداری در حال حاضر قرار است چه کاری در این زمینه انجام دهد، یادآور شد: دکتر زاکانی، شهردار محترم تهران، در همه گفتوگوها با مدیران شهرداری یادآوردند که باید روح شهر را دید و مراقب بود. یک شهر فقط پیچ و مهره و پل و پله نیست، روح، ذهن و باطن شهر باید دیده شود. از منظر نگاه شعر به شهر و تقاضای شهر از شعر، بایسته و شایسته است که دیوارنوشتهها و جدارهنویسیهای شهر، حتماً با نظارت بخش فرهنگ و ادب اجرا شود؛ چرا که یک متن اشتباه مانند یک پل و ساختمان مهندسینشده خرابی به بار میآورد و آثار روحی و ذهنی مخرب بر جای میگذارد. به عکس، «عالَمی را یک دل روشن چراغان میکند». یک مصرع برجسته میتواند سرنوشت یک قوم را تغییر دهد. یک بیت شعر، یک سرود، یک ترانه میتواند در زندگی یک جامعه سرنوشتساز باشد، نه فقط یک فرد. این را تاریخ فرهنگ ما نشان داده است.
به گفته امیری اسفندقه؛ بیتها و مصاریع برجسته دارای پیامهای پخته و پرداخته، زندگیبخش و زایا و پاک و پویا، امنیت روحی و روانی شهر را ارتقا میدهد و آن وقت همه شهر، تبدیل به یک نمایشگاه هنری و دانشگاه ادبی و از یک چشمانداز یک گالری و موزه میشود. در این جدارهنویسیها هزار سال شعر پارسی پشتوانه عملیات جهادی ماست که هرکدام نسخهای شفابخش است. چون شعردرمانی در ایران و جهان سابقه طولانی دارد. حافظ میگوید:
«حافظ! از آب زندگی شعر تو داد شربتم
ترک طبیب کن، بیا نسخه شربتم بخوان»
و این به آن دلیل بوده است که شعر پارسی همواره در سایهسار وحی و کلام نبوی و علوی قرار داشته است. شعر پارسی ترجمان منظوم قرآن و حدیث در همه حوزهها است.
وی با بیان اینکه در این زمینه هنرهای ایرانی اسلامی مانند خوشنویسی، نقاشی و ... نیز یاریگر ما هستند، اضافه کرد: به رخ کشیدن شعرهای ناب با خطوط خوشنویسی و نقاشیهای ناب هم در زیباسازی شهر، سطح علمی و فرهنگی و ادبی شهر را تغییر میدهد و هم روح شهر را زیبا میکند. هر دیوارهای صفحهای از صفحات متون ناب هنری خواهد بود؛ از ابوسعید ابوالخیر، رودکی و عینالقضات گرفته تا شهید همت، شهید سلیمانی و دیگر بزرگان. یعنی متون و تصاویر علما و شهدا در شهر دیده شود. شهدا رفتند که علم و فرهنگ زنده بماند، مدادالعلما افضل من دماء الشهدا؛ خود علما نیز قلم میزنند تا قدم شهدا گم نشود. شهدا رفتند تا علم بماند، علم تلاش میکند تا فرهنگ شهدا از بین نرود؛ فرهنگ ادبی، فرهنگ علمی، فرهنگ ناب و نمونه الهی و توحیدی.
این شاعر با بیان اینکه معرفی سرودها و ترانههای خاطرهانگیز این جهاد فرهنگی را مؤمنانهتر و انقلابیتر جلوه میدهد، تصریح کرد: بیهیچ تردیدی نظارت بر متونِ از آسمان تهران آویزان، حتماً باید و شاید که در دستور کار شعر و ادبیات قرار گیرد. ما در این راستا میتوانیم در هر محله، دیوارهای را اختصاص به این بخش دهیم. مثلاً محله شهید اندرزگو میتواند در یک دیوارهای با شعری از این بزرگان، شهید اندرزگو را از طریق همان دیواره معرفی کند. همچنین دیگر محلههای تهران که هویت فرهنگی دارند. حتی دیوارههایی در اتوبان میتواند فقط به متون ادبی اختصاص داده شود نه نمایش دادن چیزهای دیگری که ربطی به فرهنگ ندارد. هر هفته یک متن از متون ادبی نامدار تأثیرگذار معرفی شود، مردم شهر بدانند که هر هفته میتوانند در آنجا یک متن تازه بخوانند. این نگاه دکتر زاکانی به هویت فرهنگی، ایمانی، ملی و دینی شهر است.
دستیار ویژه شهردار تهران در حوزه ادبیات و شعر فارسی افزود: به رخ کشیدن و فراچشم قرار دادن تصاویر شاعران، نویسندگان، موسیقیدانان، پژوهشگران، نقاشان و ... در همدلی با تصاویر شهدا در سطح شهر به ویژه نقاط برجستهای که در چشمرس قرار دارند، حتماً در دستور کار تجدید قوای روحی شهر قرار خواهد گرفت. همین تصاویری که اخیراً دوستان بخش زیباسازی شهرداری تهران زحمت کشیدند، ببینید چقدر در روند و روال چشمها تأثیرگذار است؛ چشمنواز و دلنواز و پخته و پرداخته است.
وی با بیان اینکه ما در این مسیر فقط به شاعران اکتفا نمیکنیم، یادآور شد: مردم تهران حق دارند با پژوهشگرانی مانند دکتر غلامحسین یوسفی، دکتر محمد دبیرسیاقی و دیگر بزرگان این حوزه که متون ما را تا الآن زنده نگاه داشتند، آشنا شوند و آنها را ببینند. حقشان است که بدانند در محلههایشان چه آدمهای دانشمند، بزرگ، مؤمن و محققی زندگی میکردند. شهرداری تلاش میکند بیلبوردها را تبدیل به کتاب کند.
امیری اسفندقه با اشاره به اینکه ما در تهران بیش از 500 سرای محله داریم، ادامه داد: کانونهای ادبی تمامی این سراهای محله در آینده نزدیک فعال خواهد شد. در حوزه شعر، نقاشی، نویسندگی، موسیقی و ... فعال خواهد شد؛ زیرا همه اینها به ادبیات این سرزمین مربوط است. افراد محله در این کانونها فراهم میآیند، استعدادیابی خواهد شد، تدریس میشود، مسابقات معتدل گذاشته خواهد شد، سفارشهای علمی برای پژوهش ارائه خواهد شد. انشاءالله شعر علاوه بر دیوارهها و تابلوها، در خانههای فرهنگ و سراهای محله نیز نفوذ کند؛ نفوذی آنگونه که راه گفتمان انقلاب اسلامی را هموار و هموارتر کند؛ آنچنان که نیت اعزه و عزیزان شهرداری به ویژه جناب آقای دکتر زاکانی است. به این مورد و مورد نگاهی نو در ابلاغ و حکم این کمترین آموزگار ادب پارسی تأکید شده است.
وی با بیان اینکه هرچه به تعداد کلاسهای فرهنگی در محلات افزوده شود، از تعداد کمپها کاسته خواهد شد، افزود: این کلاسها مارهای وحشتناک تبلیغاتی که مغز جوانان را از پایگاههای شیطانی میخواهند بخورند، قلع و قمع خواهد کرد. هرجا کلمه و کلام هست، هرجا شعر هست، فضا نورانی است و اهریمن پا به فرار. اینها میشوند پایگاههای امین محلات، در کنار مساجد، تکایا و همه مراکز علمی و فرهنگی محله. سفرههای روضه جزو فرهنگ آیینی ما بوده است، این سفرهها دوباره در فرهنگسراها، خانههای فرهنگ همراه با شعر و ادب برای تجدید قوای روحانی شهر نفس تازه میکند.
امیری اسفندقه تأکید کرد: ما امیدواریم خدمتگزار فرهنگ این سرزمین باشیم. فرهنگی که ازلی و ابدی است. ادبیات ما ابدیات ما است. ادبیات ما با ابدیات ما گره خورده است. این ادبیات و ابدیات، در همه منازل طریق میخواهد خود را نشان دهد. با همکاری یاران دیروز و امروز، هر کس از هر دوره شهرداری در حوزه فرهنگ قدمی بهینه برداشته است، آن راه ادامه خواهد یافت.
وی در پاسخ به این پرسش که کاری که قرار است شما انجام دهید با آنچه سازمان زیباسازی شهرداری تهران انجام میدهد، چه تفاوتی دارد، گفت: ما فکر نمیکنیم کارمان با دیگران چه تفاوت و چه تشابهی دارد: «دست در دست هم دهیم به مهر؛ میهن خویش را کنیم آباد». مردم تهران حق دارند سید و سلمان و قیصر را بیشتر بشناسند و با آرمانهای انقلاب و فراز و فرودهای آن در شعر این اعزه آشنایی به هم رسانند. حتی به اندازه یک پلک در پشت چراغ قرمز و در چهارراهی و خیابانی و هر کجایی. دکتر غلامحسین یوسفی، دکتر قیصر امینپور، سلمان هراتی و همه آنهایی که حاضر و ناظر هستند با متنهایشان شناخته شوند. شهر از کمترین فضا برای بیشترین معرفی این فرهنگ استفاده خواهد کرد.
دستیار ویژه شهردار تهران در حوزه ادبیات و شعر فارسی با بیان اینکه ما برای انجام کارهای تازه امروز و تمام کردن کارهای دیروز آمدیم، تصریح کرد: همه بزرگان در شهرداری از دیروز تا امروز کار کردند، ما هم در همان راستا کار میکنیم؛ منتهی حوزهای به نام حوزه شعر تا به حال در شهرداری نبوده است. حالا شهرداری به روح شهر فکر میکند. برای تفکر در راه روح و روحیه شهر مطمئناً ادبیات بهترین و کارآمدترین سلاح است. نه در امروز، از هزار سال پیش تا الآن؛ بنابراین تفکر اعزه شهرداری برای حضور شعر و هنر در شهر یک تفکر کاملاً علمی، ایمانی و انقلابی است. نه به این دلیل که بنده اولین گزینه انتخابی این مسئولیت هستم، بلکه به این دلیل که تفکر پیشرفته ایران توحیدی را همین نگاه تا اینک، این دم، این زمان حفظ کرده است. بنده کمترین شاگرد مشتاق این حوزه هستم، بیتواضع و فروتنی؛ از آن دست فروتنیها که درخت خودخواهی را آبیاری میکند.
وی در پایان با اشاره به نقش تهران در تحول فکر و فرهنگ ادبی طی دو قرن گذشته تصریح کرد: در همین ایام به همت جناب دکتر توکلیزاده با اعزه شاعران انقلاب با جناب آقای دکتر زاکانی انشاءالله دیداری خواهیم داشت. وقتی که اداره تو به عنوان یک آموزگار ساده ادبیات شهرداری است، بنابراین همه شهر اداره توست و تو در هر کجای شهر که باشی، در ادارهای. ادارهای که اراده خالص تو را برای زیبایی معنوی شهر صدا میزند. از این منظر، مزارات تهران نیز قابل تأمل و توجهاند. مزار علامه دهخدا، مزار مادر و همسر نیما، که خانه او خوشبختانه هفته گذشته با حضور مهندس چمران و بزرگان شهرداری و این بنده افتتاح شد و پنجرهای رو به روشناییهای تازه شعر پارسی باز شد. و بسیار مزار دیگر که برای خواندن فاتحه صدایمان میزنند. این مزارها هر کدام دانشکدهای خواهند بود. میدانیم که تهران در این دو قرن، مرکز تحول فکر و فرهنگ ادبی بوده است. از این منظر، حفظ حال و هوا و هویت شهر تهران، در حوزه شهر و شعر از حفظ خانهها و مزارات و محلهها تا کوچههای حماسی و حادثهساز، نگاه عمیق و دقیق بزرگان شهرداری است. باز هم سخن هست. اما این زمان بگذار تا وقت دگر.
انتهای پیام/