گروه استانهای دفاعپرس - غلامرضا بنیاسدی، پیشکسوت دفاع مقدس و روزنامهنگار؛ حرکتها و نهضتها فراوان اتفاق افتاده است اما «انقلاب» وقتی به وصفِ «اسلامی»، از همه حرکتهای جهان متمایز میشود، باید راه و روش و شیوههایش هم متمایز و ممتاز باشد. نمیشود در برابر حوادث به همان شیوهای عمل کرد که دیگران میکنند. از همان راهی رفت که دشمنان میروند. ما افق متفاوتی پیش رو داریم پس راهمان جداست و ابزار راه هم دگرگونه میشود.
این که بخواهیم از کتاب انقلاب دیگران جزوه بنویسیم میشود حکایت همان گروههای مبارز چپ، که به جایی نمیرسد. میشود جریانات برخاسته از «ایسم»های گوناگون و ایدئولوژیهای وارداتی که ما را به مقصد نمیرساند. نیروهایی هم که با این متد، تربیت شوند به کار انقلاب اسلامی نمیخورند. این نکته ظریفی است که به چشم خیلیها نیامده، آنان هم که دیدهاند صدایشان چندان بلند نبوده است تا به فرهنگ غالب در ساحت انقلاب تبدیل شود.
خدا بیامرزد حضرت آیتالله صفائیحائری را. حرفش این بود که «ما به پا و به نقشه فکر نکرده بودیم. حساب نمىکردیم که مبارزه، نیرو و نفرات مىخواهد. من مىدیدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تکیه داریم و از همان راهى مىرویم که آنها مىروند، در حالىکه راه آنها به درد ما نمىخورد و بار ما را به مقصد نمىرساند.» تجربه گروههای مبارز به نامهای مختلف این را ثابت کرد. هیچ کدام نتوانستند برای انقلاب، بازوانی توانا باشند که توانشان بعد پیروزی در برابر انقلاب قرار گرفت. تاریخ ۴۳ ساله حیات جمهوری اسلامی پیش روی ماست. نشد، نخواستند بیایند. نتوانستیم از ظرفیت آنان استفاده کنیم. این هم فقط برای دیروز نبود که امروز هم در برابر همین چالش ایستادهایم.
با روش دیگران نمیتوانیم روزهای موفقی برای خود بسازیم. با مدل خود باید نیرو تربیت کنیم، هندسه تعریف کنیم و بهعمل، همت کنیم. در مواجهه هر روزه و مقابله ادامهدار با دشمن هم باز باید هوشیار باشیم. حتی خیلی بیشتر از دیروز. نباید کارتِ بازی دست دیگران شویم. نباید از ما به نفع خود بازی بگیرند.
نکته ظریف همین است که استاد میگوید؛ «باید باطل را آنگونه بکوبى که حق تقویت شود و باطل دیگر تغذیه نکند و حق را آنگونه مطرح کنى که باطلها سر بر ندارند و خوراک مطبوعاتى و تبلیغاتى براى خود جمع نکنند و بر آتش دل تو، کباب عروسى شیطان را باد نزنند.» فکر میکنم این یک هوشیاری انقلابی است که برای توسعه آن باید همت کرد.
چشم را باز باید داشت تا کسی نتواند از غفلت ما به نفع خود استفاده کند. حکایت انقلابی بودن و انقلابی ماندن همین است؛ هوشیاری مدام، طراحی به روز مسیر، تنظیم گامبهگام در نقشه راهی که خود طرح کردهایم و ما را به مقصد میرساند. جز این حرکت کردن، هرچه باشد با منطق انقلاب، ناسازگار است.
وقتی در این منطق تعیین هدف نکنیم، انقلابی نخواهیم بود که امروزه تندگویی و تورمِ رگ گردن و خود را حق پنداشتن و اهل تعقل را غیرانقلابی پنداشتن، رفتاری ضدانقلابی است. بدانیم یا نه، در نتیجه فرق نمیکند. انقلابی هرگز آتش تنوری نمیشود که بیگانه میخواهد از آن نان برشته بیرون بیاورد. انقلابی کبابِ عیشِ ضدانقلاب را باد نمیزند....
انتهای پیام/