کد خبر: ۲۰۷۱۳۰
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۴
نماینده اتحادیه دفتر تحکیم وحدت با اشاره به دخالت برخی نمایندگان مجلس در انتخاب استاندار و فرماندار حوزه‌ انتخابیه‌ خود، گفت: مهم‌ترین وعده‌ نمایندگان، یعنی شفافیت آرا هنوز روی زمین مانده است.

به گزارش فارس، علی بزرگخو دبیر اتحادیه دفتر تحکیم وحدت عصر امروز در دیدار رمضانی دانشجویان با رهبر معظم انقلاب به سخنرانی پرداخت.

متن سخنان نماینده دفتر تحکیم وحدت در ادامه آمده است:

سلام علیکم

انقلاب اسلامی ایران چراغ امید را در دل ملتی که سالیان سال مورد ظلم واقع شده بود، روشن کرد. ملتی که با مسئولیت‌شناسی به‌هنگام خود، برگ زرین تاریخ ایران را رقم زد. اما امروز همین عنصر یعنی مسئولیت‌شناسی در حال تبدیل‌شدن به یکی از معضلات حکمرانی است. به نظر عدم مسئولیت‌شناسی بازیگران عرصه‌ حکمرانی، تاثیر بسزایی در به وجود آمدن برخی ناکارآمدی‌ها داشته است. منظور ما آن دسته از عناصری است که مسئولیت خود را به درستی نمی‌شناسند و هم خود کم‌کاری می‌کنند هم با ایجاد مزاحمت برای دیگر عوامل، منجر به ناکارآمدی می‌شوند. در ادامه به آسیب‌شناسی در سه ساحت کارگزاران نظام، عناصر سیاسی و عناصر فکری می‌پردازیم:

نخست. عدم مسئولیت‌شناسی در بین کارگزاران نظام

متاسفانه این نوع مسئولیت‌نشناسی شایع‌ترین نوع آن است. مثلا برخی آقایان در مجلس در همین مدت روی کار آمدن دولت جدید، به جای ریل‌گذاری قانونی در فضای جدید، به دنبال لابی برای انتخاب استاندار و فرماندار حوزه‌ی انتخابیه‌ خود بودند! این در حالی است که مهم‌ترین وعده‌ نمایندگان، یعنی شفافیت آرا هنوز روی زمین مانده است. تلخی قصه آن است که اغلب نمایندگان، فهم غلط خود از مفهوم «نمایندگی مردم و مسئولیت ملازم با آن» را پشت دیواری از مظلوم‌نمایی قایم می‌کنند! وعده‌های برخی از بهارستان‌نشینان برای رای گرفتن از مردم با شعار شفافیت و سپس پشت پا زدن به همان مردم یک دروغ ملی بود. دروغی که سعی دارند با دروغ‌های دیگر، نظیر «مغایر بودن شفافیت با نظر کارشناسی» تطهیرش کنند.

حضرت آقا!

به عقیده‌ی ما چنین مجلسی نمی‌تواند انقلابی باشد.

در این مدت، هر زمان نمایندگان مجلس را بابت بر زمین ماندن اصلی‌ترین وعده‌شان مواخذه کردیم، پشت صفت انقلابی قایم شده‌اند.

از شما می‌خواهیم، این صفت را ازشان پس بگیرید تا فرزندانتان در دانشگاه بتوانند بدون برچسب خوردن، به نقد منصفانه بپردازند.

عدم مسئولیت‌شناسی در برخی حوزه‌ها، به صورت جدی‌تری دیده می‌شود. امروز چندین نهاد گوناگون در کشور مسئول اندیشیدن و برنامه‌ریزی در حوزه زن و خانواده هستند اما باید گفت همه‌شان روی هم، توان راهبری حتی یک برنامه‌ی موفق در این سالیان را نداشته‌اند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، در زمینه‌ی تحصیل زنان، پیشرفت قابل توجهی رخ داده است، اما مسئله‌ی ما «عدم تفکر و ترسیم نقشه راه برای زندگی زنان» است.

مشکل اینجاست که در هر نهاد و سازمانی، مشاور یا معاون امور زنان و خانواده داریم، اما، به دلیل روشن نبودن تکلیف جمهوری اسلامی با حوزه‌ی زنان، عملا این مناصب به جایگاه‌های تشریفاتی بدل شده‌اند. ما در افق انقلاب اسلامی، انتظار فراگیری الگوی زن مسلمان ایرانی را داریم اما در عمل دچار سیاست‌های واگرا در این حوزه شده‌ا‌یم. در همین روزها که جامعه درگیر بحران جمعیت است؛ برخی اساتید دانشگاه، دانشجویان مادر را حتی به اتاق خود راه نمی‌دهند! از طرفی از اهمیت حضور زنان در تصمیم‌گیری‌ها گفته می‌شود؛ اما در عمل، مسیر ورود زنان به عرصه‌های سیاسی، با سدهایی مواجه است که حتی بعد از ورود هم، احتمال اثر گذاری خیلی کم است و زنان عملا باید عطای سیاست را به لقایش ببخشند!

رسیدن به آرمان زن مسلمان ایرانی را در تدوین و مهندسی نقشه‌ی راه مناسب برای آن می‌دانیم ولی تجربه‌ی این سال‌ها نشان داده است که هیچ ارگانی مرجعیت پیگیری این موضوع را به عهده ندارد. ما در نظام مردم‌سالاری دینی، نیازمند تشکیل و تقویت حلقه‌های میانی زنان و دغدغه‌مندان این حوزه هستیم و انتظار می‌رود ساختار فعلی اصلاح، و در جهت تسهیل این مسیر بازسازی شود تا راه، برای تضارب آرا و گفتگوی سرمایه‌های جوان و متخصص کشور باز شود.

علاوه بر موارد مطرح‌شده، در برخی از موارد نیز کارگزاران با مسئولیت‌های خود مشکل مبنایی دارند و آن را نمی‌پذیرند. برای مثال اعضای شورای نگهبان اساسا خود را در مورد رد و احراز صلاحیت‌ها در انتخابات، به افکار عمومی پاسخگو نمی‌دانند و عنوان می‌کنند که نظر فقهی و حقوقی نیاز به پاسخگویی ندارد. فارغ از این که آیا اصلا می‌شود نظر فقهی و حقوقی در عرصه‌ی حکمرانی را از نظر سیاسی جدا کرد، باید پذیرفت که اساسا احراز صلاحیت و تشخیص مدیر و مدبر بودن افراد، با فقه و حقوق غیرممکن است و لاجرم، نظر سیاسی افراد، دخیل خواهد شد.

متاسفانه باید گفت شورای نگهبان با عدم تبیین تصمیماتش، تبدیل به عنصری نامطلوب در جهاد تبیین گشته است.

این درخواست ما از اعضای شورای نگهبان تا به امروز کارگر نیفتاده و در مرحله‌ اول، یعنی پذیرش مسئولیت رد و احراز صلاحیت‌ها مانده است.

به زعم ما باید با تکلیف به شورای نگهبان، اعضای این شورا را ملزم به پاسخگویی کرد تا در سال 1402 شاهد اولین انتخابات با این رویکرد باشیم.

دوم. عدم مسئولیت‌شناسی در بین نیروهای سیاسی

پای مسئولیت‌نشناسی به محافل سیاسی هم کشیده شده است. امروز در برخی محافل سیاسی که از قضا خود را صاحبان گفتمان انقلاب می‌دانند، مباحث در حد چگونگی ضایع کردن سردمدار جریان رقیب خلاصه شده است. گویا

آقایان مسئول!

بدانید مردم تفاوت چندانی بین شماها قائل نیستند!

البته بیچاره مردم که از معادلاتتان حذف شده‌اند و صرفا هر چند وقت یکبار تماشاگر رسوایی‌های جدیدتان می‌شوند.

امروز علاوه بر احزاب، تشکل‌های انقلابی نیز دچار سردرگمی عجیبی در شناسایی مسئولیت ‌شده‌‌اند، برخی با اسم رمز مطالبه‌گری اقدامات ناامیدکننده را تجویز می‌کنند و برخی دیگر به بهانه‌ی جهاد تبیین، چشم‌پوشی بر تمام ناکارآمدی‌ها را!

حضرت آقا!

به نظر شما راهکار رهایی از این سردرگمی چیست؟

سوم. عدم مسئولیت‌شناسی در بین نیروهای فکری

امروز دانشگاه بیش از آنکه محل تولید علم و دانش باشد، محل استراحت اساتید دانشگاه و بیگاری کشیدن از دانشجویان است.

سالانه هزاران مقاله به نام اساتیدی چاپ می‌شود که حتی نمی‌توانند عنوان مقاله مذکور را بخوانندکشور برقرار نمی‌کنند بلکه دانشجویان را از روبروشدن با این مسائل از طریق عضویت در تشکل دانشجویی، منع می‌کنند. دانشگاه امروز در غیرسیاسی‌ترین حالت خود از ابتدای انقلاب قرار دارد و به زعم ما عاملش ساختار آموزشی است ارزش را تولید مقاله می‌داند نه تحول! چرایی سخت‌شدن مسیر تحول را هم باید در همین مورد جست، چرا که منشا تحولات جامعه یعنی دانشگاه از مرجعیت سیاسی و اجتماعی ساقط شده

متاسفانه باید گفت حوزه نیز وضعیتی بهتر ندارد. آن روحانیت مبارزی که روزی پیش‌قدم در ایجاد تحولات اجتماعی بود و همین نظام ماحصل سال‌ها تلاش و مجاهدتش است، امروز تبدیل به جریانی خمود و بی‌حرکت شده است. در اقتصاد به بازگوکردن مواضع آن شهید بزرگوار در کتاب اقتصادنا بسنده می‌کند و در مسائل اجتماعی نظیر حوزه‌ی زنان، حتی همان کار را هم انجام نمی‌دهد.

تحلیل ما این است: اگر کشور را آب ببرد، احتمالا دوستان را خواب خواهد برد!

این‌ها همه ناشی از یک مسئله است: عدم مسئولیت‌شناسی در حوزه و دانشگاه

حضرت آیت الله خامنه‌ای‌!

به زعم ما ‌علاج ساختارهای مسئولیت‌گریز، مردم سالار کردن آن‌هاست، یعنی ساختارهای منطبق بر نظریه‌ مردم‌سالاری دینی. ساختار‌هایی شفاف، نظارت‌پذیر و پاسخگو که آگاهی بخشی را وظیفه خود قلمداد می‌کنند و بر خلاف غربی‌ها به مردم نه به چشم مشتری و یا حتی شهروند، بلکه به چشم امتی تحول‌خواه و تحول‌گرا نگاه می‌کنند.

تنها با ساختارهای مردم‌سالار است که می‌توان انتظار تحولی پایدار داشت و تنها ساختارهای مردم سالار می‌توانند روح انقلابی‌گری دائمی را در کالبد جامعه زنده نگه دارند و راه تفاسیر غلط از انقلابی گری و تولید رفتارهای مخرب را مسدود کنند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار