عصر ایران ؛ نهال موسوی - محمدجواد نظری گلپایگانی معروف به «آتقی» صبح امروز به دلیل سکته قلبی درگذشت. کسی با بازی در نقش یک معتاد به مواد مخدر در سریال «آینه عبرت» ساخته محسن شاه محمدی، اواخر دهه 60 یعنی از سال 1367 تا 1370 به شهرت رسید.
کاراکتری که در آینه عبرت بازی کرد اسمش «آتقی» بود و به همین نام هم در میان مردم شناخته میشد. البته او علاوه بر بازیگری تهیه کننده سینما هم بود و تهیهکنندگی فیلمهای مزدوران (۱۳۶۳)، شیلات (۱۳۶۲)، نقطه ضعف (۱۳۶۲)، عصیانگران (۱۳۶۰) و شجاعان ایستاده میمیرند (۱۳۵۹) را برعهده داشته است.
در زمانهای که تلویزیون فقط 2 کانال داشت مانند امروزه هر شب فیلم و سریال پخش نمیشد و و هنوز از ماهواره هم خبری نبود، سریال آیینه عبرت با مطرح کردن بحث اعتیاد و قاچاق مواد مخدر و همچنین آسیب شناسی تاثیرات آن در خانواده ها و جامعه به یک سریال محبوب هفتگی تبدیل شده بود. به قول همکارم احسان محمدی: « آتقی، یک معتاد آب زیپوی آفتابه به دست، به الگویی برای آنها که در تئاترهای دبیرستانی می خواستند نشان بدهند که «اعتیاد دشمن سلامتی»است، تبدیل شد!»
آتقی در زمانی سوپر استار یا به قول امروزیها سلبریتی بود که اصلا سلبریتی چندانی وجود نداشت، هر وقت و هرجا که او را میدیدند مورد استقبال مردم قرار میگرفت. شناخته شده بود، معروف شده بود، اما بخت یارش نبود.
سال ۸۰ زمانی که ۵۴ سال سن داشت، با یک عابر پیاده تصادف کرد، عابر ۷۴ ساله فوت کرد و همین اتفاق، سرنوشت تلخ «آتقی» در زندگی واقعی را هم برایش رقم زد. وقتی سوار ماشین دوستش بود و گویا آن هم بیمه نداشت، با یک عابر تصادف کرد که به مرگ او ختم شد و آتقی که آن زمان پولی نداشت تا ۶۰ میلیون دیه را بپردازد، به زندان افتاد و به تعبیری ۱۴ سال آب خنک خورد. در زندان هم از فرط غم و غصه سکته کرد، دستش از کار افتاد و خلاصه وقتی سال ۹۴ از زندان آزاد شد، برای خیلیها فراموششده بود.
با این همه خانوادهاش تاکید داشتند، هیچ هنرپیشه و کارگردانی در آزاد شدن او از زندان نقشی نداشت و هرکاری انجام شد، توسط خیرین گلپایگانی صورت گرفت.
«آتقی» بعد از احمدینژاد حتی کاندیدای ریاست جمهوری شد؛ «میخواستم خودم را آزمایش کنم که در حضور آقایان قالیباف و روحانی ما چه کاره هستیم.» البته این حرکت بیشتر به عنوان یک اعتراض تلقی شد.
پیوند مزروقی در ایسنا نوشته است: «گلپایگانی برخلاف نقشش در «آینه عبرت»، هیچگاه در زندگی واقعی اعتیاد را تجربه نکرده بود. حتی میگفتند قبل از بازی در این سریال، خیلی کم هم سیگار میکشید. اما چه شد که توانست نقش یک معتاد را به این خوبی بازی کند، شاید بخش از آن به ظاهر لاغر و صورت استخوانیاش برمیگشت. اما مهمتر از این ویژگی، حرفه او بود؛ «نمایشگاه خودرو من در میدان گمرک قرار داشت و آنجا پاتوق آدمهای معتاد بود. صبح به صبح هم جنازه یکی از آنها از زیر پل یا توی جوب در میآمد. برای همین شرایط زندگیشان دغدغهام شده بود و وقتی سرکار بودم رفتارهایشان را زیر نظر داشتم و حتی آرزو میکردم که یک روز بتوانم فیلمی بسازم تا در آنها تأثیر بگذارد و از این منجلاب خودشان را بیرون بکشند. فکر میکنم دیدن و زیر نظر گرفتن رفتار و حرکات آنها باعث شد که بتوانم نقش آتقی را بهعنوان یک مرد معتاد دربیاورم.»(گفتوگو با جواد گلپایگانی روزنامه شهروند)
به خودش و کارش خیلی مطمئن بود. میگفت، پرویز پرستویی هم نمیتواند نقش یک معتاد را به اندازه من خوب بازی کند؛ «من یک اخلاقی دارم، هرگز از کسی خواهش نمیکنم به من کار بدهد؛ اگر رُلی باشد که به من بخورد، به من میدهند، نیازی نیست من بگویم! هر کسی میتواند مثل من نقش معتاد را بازی کند، بیاید بازی کند. آقای پرویز پرستویی گفته که دوست دارد نقش یک معتاد را بازی کند، بیاید بازی کند و بعد مقابل کار من بگذارند. ببینید کدام بهتر هستیم. مردم من را در نقش یک آدم معتاد قبول کردهاند و فکر میکنم همین پذیرش نشان میدهد بهتر از بقیه هستم» (روزنامه شهروند/ سال ۹۷)
با محمود دینی (بازیگر و تهیهکننده آینه عبرت)، در مقطعی همان اواخر دهه ۹۰، تلاش میکردند سری جدید «آینه عبرت» را سرپا کنند؛ میگفتند جامعه باز هم به «آینه عبرت» نیاز دارد. اما هرچه تلاش کردند نشد که نشد. و حالا با رفتن همیشگی جواد گلپایگانی، انگار دیگر تا ابد نمیشود.
مثل خیلی دیگر از قدیمیها، از راه و روش مدیران سینمایی و بیمعرفتیها گله داشت؛ «کارت هدیههای عید خانه سینما به نورچشمیها داده شد. ما زمانی در این مملکت ستونی بودیم و هشت تا فیلم ساختم.» بله، جواد گلپایگانی در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ ، پنج فیلم را تهیهکنندگی کرد، سرمایهگذار یک فیلم به نام «آقای شانس» شد و علاوه بر «آینه عبرت» در سریال دیگری به نام «آتیه» (سال ۷۴) بازی کرده بود.»
شهرت و به شهرت رسیدن یک پدیده عجیب وغریب و در پارهای موارد غیر قابل پیش بینی و حتی آسیب زننده است، شاید اگر جواد گلپایگانی یک فرد عادی بود و همین اتفاق تصادف برای او رخ میداد روند اتفاقات به شکل دیگری رقم میخورد، شاید چون او مشهور بود به نوع دیگری به او نگاه شد و انتظارات از او متفاوت بود و ده ها شاید و اگر دیگر ...
مهرداد خدیر همکار دیگرم در یک یادداشت حدود 2 سال پیش اشاره جالبی به آتقی و وضعیت زندگی او داشت و نوشته بود: سالهای دور تلویزیون سریالی دربارۀ اعتیاد پخش میکرد (آینۀ عبرت) که البته بین مردم به نام یکی از نقشها-«آتقی» -شهرت داشت. در صحنهای از آن زنِ خانه به دوچرخۀ زهوار دررفتۀ آتقی (با بازی به یاد ماندنی جواد گلپایگانی) گیر می دهد و او در دفاع از خود میگوید: همه چیز در این خانه سر جای خودش است و فقط دوچرخۀ من نیست؟! (خانه تا دلتان بخواهد به هم ریخته و نابسامان بود).
بهرحال هرچه بود او امروز جان به جان آفرین تسلیم کرد، روحش شاد و خدایش بیامرزد.