جاوید قربان اوغلی
تحلیلگر سیاست خارجی
قفل روابط میان ایران و عربستان پس از هفت سال شکسته و به یکباره اعلام شد که با وساطت پکن، به منظور از سر گیری روابط کامل دیپلماتیک، این توافق حاصل شده است. در یک سوی این توافق که با میانجیگری چین حاصل شد، عربستان رژیمی محافظه کار است که دنبال دردسر نیست. برنامه توسعه جاه طلبانهای را دنبال میکند. به نیکی از ضرورتهای اجرای چنین . برنامه عظیمی آگاه است که اطمینان خاطر از صلح و ثبات در منطقه است. بر این اصل واقف است که بزرگترین دشمن توسعه، بیثباتی و جنگ است. در همین راستا، پایان بخشیدن به جنگ ۱۰ ساله در یمن که گفته میشود تا کنون بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار برای آن هزینه کرده و نتیجه ملموسی هم به دست نیاورده، از اولویتها و ضروتهای پیشبرد چنین برنامهای است. ایران در سوی دیگر این توافق است که به دلیل سیاستهای ناصواب خارجی با وضعیت به شدت وخیم اقتصادی، نابسامانی اجتماعی و سیاسی و بحرانهای متعدد در همه زمینهها روبروست. وجه سوم این توافق چین است که رشد اقتصادی اعجاز انگیز آن نیازمند انرژی و مهمتر از آن " امنیت انرژی" است. اگر بخواهیم این توافق را تئوریزه کنیم به نظر من از زاویه نگاه ایران و عربستان میتوان توافق را در چارچوب رئال پلیتیک و نیاز دو طرف به چنین توافقی (و البته با زاویهای متفاوت برای هریک) و از منظر پکن تفوق توسعه اقتصادی بر جاه طلبی سیاسی تبیین کرد. ولی فارغ از این موارد، باید از چنین توافقی استقبال کرد ولو اینکه میتوانست سالها پیش از این اتفاق بیفتد و منطقه بشمول دو کشور متحمل این همه ضرر و زیان نشوند. از منظر تاریخی روابط دوکشور طی ۴۳ سال گذشته با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو شده که ورود به آن نیازمند بحثی دراز دامن است. اجمالا سفر تاریخی زنده یاد هاشمی و توافقات صورت گرفته با عبدالله، رهبر فقید عربستان که منجر به برگزاری اجلاس سران کنفرانس اسلامی(۱۳۷۶) و متعاقب آن رویکرد منطقی و تنشزدای دولت اصلاحات که دو موافقتنامه بسیار مهم اقتصادی تجاری ( ۱۳۷۷) و از آن مهمتر امنیتی(۱۳۸۰) دستاورد آن بود، روابط دو کشور را استحکام بخشید و آرامشی را به وجود آورد که منافع مشترک دو قدرت منطقهای را در پی داشت. البته عربستان همواره نگران دو رویکرد از سوی ایران بود؛ صدور انقلاب و بیثبات سازی منطقه و برنامه هستهای. در پرتو تحولات چند سال گذشته موضوع صدور انقلاب به طور چشمگیری فروکش کرده و بحرانهایی که ایران درگیر آن است فرصت بروز و ظهور و پیگیری چنین اندیشهای را از بین برده است؛ اما موضوع بیثباتسازی از زمان دولت نهم و متعاقب آن در خیزش بهار عربی در دستور کار ایران قرار گرفت، در بحران بحرین و یمن دامنگیر عربستان شد.