آلبرت بغزیان
اقتصاددان
تا سالیان قبل جدیترین رقیب بورس را بازار سکه یا ارز میدانستیم، اما اکنون به نظر میرسد که جدیترین رقیب بازار سرمایه بازار خودرو است. چراکه حجم نقدینگی که از جانب خودروسازان به هر نحوی برای فروش خودرو بلوکه میشود در مقابل حجم نقدینگی که در صنعت ساختمان یا حتی بازار ارز و سکه در حال جابهجایی یا ورود است، قابلمقایسه نیست. درنتیجه میتوان گفت که ورودیهای بازار سرمایه میتواند در حد نوسانات بازار ارز باشد، البته که تا سالیان قبل جدیترین رقیب بورس را بازار سکه یا ارز میدانستیم، ولی الان رقیب جدی آن بازار خودرو است. درنتیجه بازار خودرو با شیوه پیشفروش (ناشی از سیاست ممنوعیت واردات است) مهمترین رقیب بورس در سال جاری خواهد بود پس اگر که متصور باشیم بازار سهام رشد میکند چندان خوشبین نیستم، برخلاف شاخص ۲ میلیونی در نقشه بازار، سهام قرمز و سبز بسیاری وجود دارد. این موضوع بیانگر الزام حضور سبدگردانها و افراد حرفهای است، سهام قرمز سبزی دیگر سهام با رشد بالا را خنثی کرده و دراینبین شاخص ۲ میلیون واحدی را شاهد هستیم، اما سود سرشاری را عاید کسی نکرده است؛ با این شرایط روزهای قرمز و سبز در تعادل هستند، پس تا زمانی که فروش در بازار خودرو به این شکل باشد وضعیت بورس به همین منوال خواهد ماند. همچنین منشاء تورم ناشی از کمبود عرضه است که بهاصطلاح شک عرضه نامیده میشود. تورمی که ناشی از فشار تقاضا باشد در معدود بازارهای ممکن است احساس شود، ولی بیشتر مشکلات تورمی ناشی از سمت عرضه است. با توجه به شعار سال هم که موضوع رشد تولید در آن مطرحشده (کسی به دنبال مهار تورم و مدیریت تقاضا نیست) یعنی مشکل در سمت عرضه است. عرضه از جهات مختلفی لطمه خورده و احتمالاً امسال هم شاهد این لطمات باید باشیم، ابتدا موضوع تحریم (محدودیت در تأمین قطعات و انتقال ارز) که همواره ادامه داشته، ارز (فروش نفت و کاهش درآمدهای ارزی منجر به کوتاه نیامدن دولت در بحث هزینهها شده است و رشدهای بسیاری را اعمال کند که عامل رشد نقدینگی بالایی توسط استقراض از سیستم بانکی در جامعه شد و تورم را هم تشدید کرده است.) و تا زمانی که درآمدهای ارزی به روال معقول بازنگردد، انتقال ارز با هزینه کمتر صورت نگیرد و نرخ ارز هم مدیریت نشود بهبودی در بحث ورد نقدینگی جدید و کمبود ارز برای موارد خاص در جهت حمایت از تولید اتفاقی رخ نمیدهد. باید مقداری به دولت زمان داد تا دید برنامه همانند سال قبل خواهد بود یا خیر، ولی بیشک با نامگذاری که انجامشده تکلیف سنگینی برای آن رقم خورده است. چراکه طبق مشاهدات میدانی خودم در خریدهای مایحتاج شاید ۲۵ درصد افزایش قیمت را شاهد هستیم. این موضوع بهصورت خزنده و چراغ خاموش رخ داد که با شعار سال همخوانی ندارد. اگر بر این باور باشیم که تورم ۴۵ درصدی ۱۴۰۱ تبدیل به ۳۵ درصد در ۱۴۰۲ شود و آن را موفقیت و مهار تورم تلقی کنیم، تنها خود را گولزدهایم. مهار تورم یعنی از نظر سفره مردم تورمی وجود نداشته باشد، از ۴۵ درصد به ۳۵ یا حتی پایینتر تنها بازی با ارقام است. بیشک تولید و قیمت باهم مرتبط هستند اگر تولید افزایش پیدا کند، احتکار نشود و بدون حرص و طمع عرضه رخ دهد، ثبات قیمت را به همراه خواهد داشت. همچنین معتقدم که یکی از پایههای ثبات اقتصادی باید محکم شود و آنهم نرخ ارز است؛ یعنی بانک مرکزی تکلیف برنامه ریزان و متصدیان پروژه را نسبت به نرخ ارز مشخص کند درواقع علاوه بر تأمین نیاز مدیریت ارزی هم داشته باشد تا بتوان نا ترازی بودجه، بانکها و موضوع تحریمها (تا چه میزان میتوان درآمد فروش نفت را ایجاد و منتقل کرد.) را مدیریت کرد، ولی الان پاشنه آشیل نرخ ارز است.