رضا نصری
تحلیلگر مسائل بینالملل
سال گذشته روند مذاکرات برجام تحت تاثیر دو عامل بیرونی، یعنی اتهام مشارکت ایران در جنگ اوکراین و اعتراضات داخلی، قرار گرفت. این دو عامل موجب شد افکار عمومی در غرب نسبت به موضوع تعامل با ایران حساس شود و سیاستمداران غربی نیز به تبع مذاکره با ایران را حاوی «هزینه سیاسی» ارزیابی کنند. امروز کمی این فضا تعدیل شده و احتمال میرود روزنهای برای احیای روند مذاکرات ایجاد شود. یکی از اتفاقات مثبت در پرونده هستهای در ماههای اخیر انعقاد توافق میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. این توافق بر سر موضوعی صورت گرفت که پیش از این طرفین آن را «گرهای در روند مذاکرات» میدانستند. در نتیجه، باز شدن این گره یک گام بسیار مثبت است که حداقل کارکرد آن برای ایران این است که توپ را در زمین طرف مقابل میاندازد. ضمن اینکه یکی از مسیرهای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ( بواسطه شورای حکام آژانس) را نیز مسدود میسازد. حال، طرفین باید بتوانند از باز شدن این گره در حوزه«سیاسی» بهرهبرداری کنند. نتیجه کوتاهمدت توافق میان ایران و آژانس این است که اولا فضای منفی چند ماه اخیر علیه ایران را تا حدودی تعدیل میکند؛ ثانیاً مسیر ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت از طریق مصوبه شورای حکام را میبندد؛ ثالثا، با ایجاد شفافیت بیشتر در فعالیتهای هستهای کشور، راه اتهامزنیهای جدید را مسدود میکند و در نهایت توپ را در زمین طرف مقابل میاندازد به نحوی که نتواند احیانا مسئولیت شکست مذاکرات را تماماً گردن ایران بیندازد. حال، باید دید دستگاه سیاست خارجی کشور تا چه حد میتواند از این تغییر دینامیک به نفع ایران و در جهت احیای روند مذاکرات بهرهبرداری کند. در برجام تعهدات آمریکا و اروپا در حوزه رفع تحریم فقط یک «فرمالیته حقوقی» نیست و به صراحت در متن قید شده که تعهداتشان ناظر به «تاثیر» رفع تحریمهاست. عبارتی که ذیل آن تعهدات جداگانه آمریکا و اروپا لیست شده عبارت Effects of lifting of sanctions است که به وضوح عمق تعهداتشان را بیان میکند. به عبارت دیگر، مطابق برجام، آمریکا و اروپا در زمینه رفع تحریمها «مامور به نتیجه» هستند، نه «مامور به تکلیف»! پس اگر بنا باشد مطابق فرمول «کم در ازای کم» با آمریکا و اروپا وارد توافق شویم، حداقل معیار مندرج در برجام این است که باید «تاثیر» امتیازی که طرف غربی واگذار میکند، در اقتصاد ایران به وضوح لمس و احساس شود. اگر امتیازی که آنها واگذار میکنند تاثیر ملموس و قوی بر اقتصاد ایران نداشته باشد، انعقاد توافق موقت فایده و موضوعیتی برای ایران نخواهد داشت. اخیرا چین و فرانسه توافق برجام را یک دستاورد مهم دیپلماسی چند جانبه برشمردند و از آغاز مذاکرات برجام برای احیای آن حمایت کردند. معتقدم چین از هماکنون به صورت غیرمستقیم توانسته با آشتی دادن ایران و عربستان راه را برای مبادرت کشورهای منطقه به ابتکارات دیپلماتیک و فنی - که در زمینه مذاکرات برجام نیز موثر خواهد بود - هموار سازد. به عنوان مثال، آشتی ایران و عربستان سعودی این فرصت را برای دو کشور فراهم ساخته تا امکان تشکیل یک «کنسرسیوم هستهای» در منطقه را بررسی و در دستورکار قرار دهند. این کنسرسیوم میتواند هم به محور همکاریهای منطقهای درحوزه تبادل فنآوری هستهای، ایمنسازی هستهای، حفاظت محیطزیست، تولید آب شیرین و رادیودار تبدیل شود و هم متضمن رژیم «عدم اشاعه» در منطقه باشد. به بیان دیگر، چنین ابتکاری میتواند در عمل بخش عمدهای از بهانههای غرب برای «امنیتیسازی» برنامه هستهای ایران، تهدید جلوه دادن آن برای منطقه و طرح اتهامات واهی در زمینه اشاعه هستهای را بلامو امضوع سازد و موقعیت مذاکراتی ایران و عربستان را هم در برابر آمریکا در حوزه فعالیت هستهای و غنیسازی تقویت کند.