آلبرت بغزیان
اقتصاددان
نظام بانکداری ایران را باید به سه دوره بانکداری ملی، بانکداری بدون ربا و خصوصی تقسیمبندی کرد، هر یک از این دورهها منجر به ایجاد فراز و فرودهایی برای کشور شدند و متأسفانه نه کمکی به اقتصاد کشور کردند و نه تأمینکننده منافع ملی بودند. مثلاً در مقطعی چنان بانکهای خصوصی سر درآورند که خودشان به چالشی برای نظام بانکداری تبدیل شدند و اختلاسها و زد و بندها را به وجود آوردند و همچنین صاحبان این بانکها ایرانمالهایی را تأسیس کردند که شیوه تأمین مالی آن پر از ابهام است. متأسفانه در مقطعی تأسیس بانک به یک کاسبی برای افراد تبدیل شده بود و سرمایهدارانی که میخواستند ثروتهای بیشتری به دست آورند با استفاده از رانت به تأسیس بانک و مؤسسات مالی مبادرت ورزیدند و در دل این بانکها بود که اختلاسها صورت گرفت. عملکرد ضعیف بانکها و عدم انتخاب بهترین شیوه بانکداری سبب شده نقدینگی افزایش پیدا کند، نقدینگیهای سرگردان به سمت تولید نروند و در نهایت توم افزایش یابد و حتی مشاهده شده بانکها با سوءاستفاده از عقود شرعی دست به فساد و اعمال خلاف قانون میزنند و دلیلش هم به خاطر نبود نظارت کافی است. دستدرازی دولتها به منابع بانکی منجر به تشدید ناترازی بانکها شده و از سوی دیگر ضعف نظارت شرایط را هم بدتر از قبل کرده است. اینکه به طور مطلق گفته شود بانکهای خصوصی عامل مشکل هستند و باید همه بانکها دولتی شوند یا اینکه عکس آن اتفاق بیفتد فقط منجر به تشدید دوقطبی و سردرگمی در فضای بانکداری کشور خواهد شد. به باور من برای بهبود شرایط بانکی کشور باید در نظارتها و انتخاب مدیران تجدیدنظر شود و اینکه راهکارهایی را یافت که از وقوع امضاهای طلایی و سفارش افراد جلوگیری شود. قانون مشکلی ندارد و به اندازه کافی قوانین داریم اما ایراد در نحوه اجراست که باید آن را اصلاح کرد. اگر امروز ناترازی در بانکها وجود دارد و یا اگر بانکها توان انجام تعهداتشان را ندارند و یا اینکه مجبور به اضافهبرداشت از بانک مرکزی هستند همه اینها به خاطر تکالیفی است که خارج از توان نظام بانکی کشور است. از سوی دیگر مصارف بانکها در بخشهایی بوده که منجر به تشدید ناترازیها شده و اصطلاحاً کسی که برای خودش چنین چاهی را حفر میکند ببینید برای دیگران چه خواهد کرد؟! ناترازیهای مستمر؛ رشد اقتصادی منفی، اختلاس و احتکار را همراه دارد. ناترازی زمانی رفع میشود که حساب و کتاب و همچنین دخل و خرج بانکها همخوانی داشته باشند و شفاف شوند و عملکرد بانکها مدام به صورت قانونی مورد پایش قرار گیرند. در دوره ریاست آقای فرزین اتفاق مثبتی که رخ داده این است که ایشان با بانکهای ناتراز شوخی و تعارف ندارند، در صورتی که برخی از رؤسای قبلی به خاطر رفاقتها یا از سر ترس از کنار این مسئله عبور میکردند. قبلاً بانکها با پول مردم املاک میخریدند و بدون هیچگونه شفافسازی در پروژهها مشارکت داشتند ولی در دوره ریاست آقای فرزین دست بانکها در این رابطه بسته شده و به سمت شفافسازی عملکرد بانکها در حال حرکت هستیم. اکنون نسبت به پایش بانکهای کشور جدیت کامل وجود دارد و امیدوارم تیم جدید بانک مرکزی تسلیم نشود. انحلال بانکها شیوه چندان مطلوبی نیست و ادغام از انحلال بهتر بوده و از بروز تبعات اقتصادی و اجتماعی جلوگیری میکند. همچمین درباره بورسمحور شدن نظام تأمین مالی کشور با هدف کاهش فشار و تکالیف نظام بانکی باید گفت که به هر حال دو نوع نظام تأمین مالی در دنیا وجود دارد؛ یا بانکمحور است یا بورسمحور که سالمترین و شفافترین آن بورس است، زیرا نقدینگی را افزایش نمیدهد و از سوی دیگر نقدینگی را به سمت تولید هدایت میکند و مردم هم در سود و زیان شرکت شریک میشوند. ولی ضعفی که در نظام تأمین مالی ایران وجود دارد این است که بازارهای موازی بیشتر از بانک و بورس تقویت شدهاند و مردم به جای اینکه پولشان را به سمت بورس ببرند یا در بانکها سپرده کنند در ملک، خودرو، طلا و ارز سرمایهگذاری کردهاند و به همین دلیل نقدینگی بازار سرمایه اندک است و بانکها هم که شرایط مالی خوبی ندارند.