کمال اطهاری
اقتصاددان
کتاب «درآمدی بر سرمشق توسعه اقتصاد و جامعه دانش در ایران» حاصل یک تمرکز ۱۰ ساله روی موضوع اقتصاد دانش است. حدود ۱۰ سال پیش مدیریت شهری شیراز یک پروژه مطالعه را به من پیشنهاد کردند با عنوان برنامه توسعه اقتصادی دانشبنیان شهر شیراز؛ در آن زمان این موضوع خیلی تازگی داشت و هوشمندی مدیران وقت شهرداری شیراز را نشان میداد. من پیشتر در مطالعات طرح جامع تهران تا حدود زیادی روی این موضوع تمرکز داشتم اما این اولین بار بود که مطالعهای به شکل مستقیم قصد داشت توسعه شهر را بر اقتصاد دانش مبتنی کند. برای انجام این مطالعه، من روی اسناد برنامههای توسعه، سایر مطالعات و برنامههای بالادستی متمرکز شدم. همانطور که میدانید موضع اقتصاد دانشبنیان برای نخستینبار در برنامه چهارم، البته با عنوان اقتصاد دانشمحور توسعه وارد ادبیات برنامهریزی کشور شد. برنامه چهارم توسعه و طرح جامعه تهران نخستین گامها را برای کاربست اقتصاد دانش در اداره شهر و کشور مورد اشاره قرار داده بودند و برای مثال در طرح جامع تهران که در سال ۱۳۸۶ مصوب شد، مقرر بود در افق ۱۴۰۵، تهران به شهری دانشپایه، هوشمند و جهانی تبدیل شود اما با بیاعتنایی مسئولان و نفوذ بورژوازی رانتی مستغلات، طرح جامع تهران بایگانی شد و به مرحله اجرا نرسید. برنامه چهارم هم به شکل رسمی غربی خوانده شد و به اجرا درنیامد و بنابراین، پیشنهاد شهرداری شیراز را فرصتی مغتنم برای طرح مجدد اهمیت اقتصاد دانش تلقی کردم و وارد این پروژه شدم. مراکز دانشگاهی ما و حتی جایی مانند مرکز پژوهشهای مجلس شاخص کا.ای.آی
(knowledge Economic Index) را که توسط بانک جهانی برای ارزیابی اقتصاد دانش معرفی شده بود، بجای اقتصاد دانشبنیان گرفته بودند. این یک تعریف اشتباه بود که خواهناخواه پژوهش و پژوهشگران را به بیراهه میبرد. برای مثال بر اساس این شاخص محاسبه شده بود که کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ اقتصاد دانش پیشرو تر از استان فارس است! چون شاخص که اشتباه باشد، نتایج و محاسبات هم اشتباه میشود. بالاخره پس از چندی، مقاومتها درباره انتخاب شاخص صحیح برای محاسبه اقتصاد دانش از بین رفت و ما توانستیم این مطالعه را به سرانجام برسانیم. این مطالعه به دومین مطالعهای تبدیل شد که اقتصاد دانش را محاسبه کرده بود و بر اساس این محاسبات، هدفهایی را نیز تعریف میکرد. در فرآیند مطالعه، متوجه شدیم سازمان برنامه به عنوان دستگاه راهبر توسعه در این کشور هیچ تعریف و دستورالعملی درباره اقتصاد دانشبنیان ندارد. جالب اینجاست که ادعا شده است هم برنامههای پنجم و ششم توسعه و هم برنامه اقتصاد مقاومتی بر مبنای اقتصاد دانش طراحی شدهاند اما پیشرانهای اقتصاد مبتنی بر دانش در هیچیک از این برنامهها مورد اشاره قرار نگرفته است. اکثر کشورهایی که توانستهاند اقتصاد خود را تحرک ببخشند، یک برنامه جامع برای اقتصاد دانشبنیان تعریف و معلوم کردهاند توسعه اقتصادی را با مفهوم جامعه دانش در همتنیده میدانند و میبینند. اقتصاد دانشپایه در سادهترین تعریف یعنی اقتصادی که دانش به موتور اصلی و پیشران آن تبدیل میشود و جامعه دانشپایه هم یعنی جامعهای که در آن دانایی به توانایی فردی و اجتماعی تبدیل میشود.