سید جلال ساداتیان
کارشناس مسائل بینالملل
در سال گذشته میلادی به نوعی شاهد تحولات گوناگونی در عرصه داخلی و خارجی چین بودیم. به عنوان مثال نظارهگر آن بودیم که برخی از وزرا بدون هیچگونه توضیح از سوی حزب حاکم، کنار گذاشته شدند و نفرات جدید به جای آنها انتخاب شد. در گذشته هم شاهد اخراج رئیسجمهوری پیشین چین از جلسه رسمی کنگره حزب کمونیست این کشور بودیم که به شدت خبرساز شد و نشان داد که ساختار حاکم بدون هیچگونه توضیح یا بدون در نظر گرفتن خدمات وی، او را از صحنه سیاست حذف کرد. در این میان باید متوجه بود که در سال گذشته میلادی چین نتوانست چند صد میلیارد دلار سرمایه را جذب کند و به همین دلیل بود که رئیسجمهوری این کشور به ایالات متحده سفر کرد و به دنبال حل و فصل مشکلات و اختلافات پکن با واشنگتن بود.
در این بین زمانی که ایالات متحده اطمینان پیدا کرد که چین به دنبال تقابل نظامی با واشنگتن نیست، در مقاطعی تنش را کاهش دادند و به نوعی سعی کردند تا اوضاع را آرام کنند؛ چراکه حتی ایالات متحده به سمت اعزام زیردریایی هستهای رفته بود و سعی داشت تا اوضاع را به نوع دیگری مدیریت کند تا بتواند وضعیت خود در خاورمیانه را بازتعریف کرده و از تنش با چین بکاهد. البته این مساله پیچیدگیهای خاص خود را دارد؛ به گونهای که در این راستا کشورهایی مانند عربستان هم در سال گذشته به سمت چین و روسیه کشیده شدند و در این بین ایالات متحده چندان از این موضوع استقبال نکرد. این در حالیست که آمریکا هم در منطقه با مشکلاتی مانند عدم همراهی اروپا در پرونده دریای سرخ روبهرو است و به همین دلیل باید دقت کنیم که چین از شدت تقابل با آمریکا که گفته میشد، کاسته است. در مورد کرهشمالی باید توجه شود که در سال گذشته میلادی این کشور بارها و بارها اقدام به آزمایش انواع و اقسام موشک کرده و حتی ماهواره جاسوسی خود را مورد امتحان قرار داد. در جای دیگر پیونگیانگ مدعی شده بود که به تسلیحاتی دست یافته که میتواند خاک آمریکا را مورد هدف قرار دهد و این دقیقاً همان سناریوی مورد نظر پکن بود؛ چراکه اساساً کرهشمالی توسط چین هدایت میشود و حتی بخشی از ملزومات حیاتی آن را پکن تامین میکند. این در حالیست که کره جنوبی در سال ۲۰۲۳ به دنبال هدایت بازارهای مورد نظر و هدفگذاری و سرمایهگذاری بوده و شراکت با غرب و حتی ژاپن را پیش برده است. توجه داشته باشید که سئول عملاً با آمریکا هماهنگ است که این رابطه در مورد مناسبات با ایران یا آزادسازی منابع مالی بلوکه شده تهران قابل لمس و مشهود بود و کره شمالی سعی کرد تا سیاست آمریکا در قبال تهران را اجرایی کند. در مورد ژاپن باید توجه داشت که در سال گذشته میلادی اساساً این کشور با یک افت جایگاه و پرستیژ روبهرو بود. شاهد آن بودیم که در داخل توکیو افشای برخی از فسادهای دولتی موجب شد تا مقامات این کشور کنار گذاشته شوند و بر همین اساس میتوان گفت که ژاپن نیاز به یک بازنگری در خصوص نقشآفرینی خارجی خود خواهد داشت. معتقدم جایگاه امروز ژاپن اگرچه در عرصه اقتصاد و تکنولوژی بسیار رفیع و حائز اهمیت است اما به هر ترتیب ژاپن با یک دهه قبل خود کاملاً متفاوت است. با این تفاسیر به نظرم در سال ۲۰۲۴ مجدداً شرقآسیا کانون رشد و جنب و جوش اقتصادی و تکنولوژی خواهد بود و به هر ترتیب این منطقه را باید یک کلونی اقتصادی رو به رشد دانست که البته آمریکا و چین در این میان مولفه اساسی به حساب میآیند. به هر ترتیب باید دید که رقابت میان این دو به کجا میرسد و چگونه میتوانند در این منطقه اوضاع را مدیریت کنند؛ کما اینکه باید منتظر ماند و دید که خروجی انتخابات آمریکا چه خواهد شد و چگونه میتواند بر معادلات شرقآسیا تاثیر بگذارد.