گاهی پیش میآید که افراد بعد عقد قرارداد منصرف شده یا مشکلاتی در آن وجود دارد که اطلاع نداشتهاند، فروشنده فریب داده و مواردی از این دست. به همین جهت قانون حق فسخ را برای معاملات در نظر گرفته است. فسخ انواع مختلفی دارد که بنابر شرایطی که در عقد وجود دارد، میتوان از آنها برای فسخ قرارداد استفاده کرد.
در این مقاله به بررسی حق فسخ و انواع آن خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
یکی از روشهای پایان دادن به یک قرارداد، فسخ آن است. فسخ به این معناست که قراردادی که به صورت قانونی و درست منعقد شده است، با تصمیم یکجانبه یکی از طرفین از همان لحظه متوقف شود. تفاوت اصلی فسخ و ابطال در این است که اثر ابطال از زمان انعقاد قرارداد اعمال میشود. یعنی معاملهای که باطل است، در همان لحظه قانون ابطال بر آن اجرا خواهد شد.
در حالی که فسخ از زمان تصمیم به فسخ معتبر است. فسخ قرارداد میتواند بر مبنای دلایل قانونی یا توافقات قراردادی انجام شود.
حق فسخ، اختیاری است که به یکی از طرفین قرارداد، هر دو طرف یا حتی یک شخص ثالث اجازه میدهد تا قرارداد را منحل کنند. اعمال این حق یک اقدام حقوقی است که با اراده و نیت یکجانبه صورت میگیرد و به دسته ایقاعات تعلق دارد، برخلاف اقاله که با توافق طرفین انجام شده و نوعی عقد محسوب میشود. تصمیم به فسخ باید اعلام شود و به صورت بیرونی و ملموس شکل گیرد، حتی اگر به اطلاع طرف مقابل نرسد.
در قرارداد خرید و فروش چه آنهایی که با راهنمایی وکیل تلفنی نوشته میشود و چه حتی قراردادهایی که تخصصی تنظیم نشدهاند، حتی پس از جاری شدن صیغه عقد و نهایی شدن معامله، خریدار و فروشنده تا زمانی که مجلس را ترک نکردهاند، حق دارند از معامله منصرف شده و آن را فسخ کنند. این نوع حق فسخ به عنوان خیار مجلس شناخته میشود (ماده 307 قانون مدنی).
موضوع قرارداد خرید و فروش، یک حیوان زنده باشد، خریدار میتواند تا سه روز پس از انجام معامله، بدون نیاز به ارائه دلیل یا توجیهی، قرارداد را فسخ کند. لازم به ذکر است که این حق فسخ تنها به خریدار اختصاص دارد.
در قرارداد خرید و فروش ممکن است توافق شود که در یک بازه زمانی مشخص، فروشنده، خریدار، هر دو یا حتی یک شخص ثالث، حق فسخ معامله را داشته باشند. این شرط در اصطلاح حقوقی به عنوان خیار شرط و به طور عامیانه به عنوان حق فسخ شناخته میشود. لازم است که این حق فسخ دارای مدت زمان معینی باشد؛ در غیر این صورت، شرط و همچنین قرارداد باطل خواهند بود.
اگر کسی مالی را بدون دیدن و تنها بر اساس توصیفات خریداری کند، پس از مشاهده آن، در صورتی که ویژگیهای ذکر شده را نداشته باشد، میتواند معامله را فسخ کرده یا آن را به همان صورت که هست، بپذیرد.
برخی از حقوقدانان، خیار رویت را از خیار تخلف وصف جدا میدانند و آنها را به عنوان دو خیار مستقل معرفی میکنند؛ یعنی یک خیار به نام رویت (ماده 411) و دیگری به نام تخلف وصف (ماده 410 قانون مدنی).
همچنین باید دقت کرد که خیار تخلف وصف با خیار تخلف از شرط صفت یکسان نیستند. در خیار تخلف وصف، موضوع معامله با تمام ویژگیها توصیف شده و هرگونه ابهام رفع میشود. در حالی که در خیار شرط صفت ممکن است تنها یک ویژگی خاص، مانند رنگ، در قرارداد شرط شده باشد و تخلف از آن ویژگی خاص، حق فسخ را ایجاد میکند.
اگر هر یک از طرفین معامله دچار غبن فاحش شوند، به این معنا که تعادل ارزش دو طرف معامله به طور چشمگیری به هم بخورد، میتوانند پس از آگاهی از این نابرابری، قرارداد را فسخ کنند.
به شرطی که پس از انجام معامله مشخص شود که کالا دارای عیب است، خریدار حق دارد تا یکی از دو گزینه را انتخاب کند: یا کالای معیوب را بپذیرد یا از فروشنده تفاوت قیمت کالای سالم و معیوب را دریافت کند.
در صورتی که فروشنده به تدلیس (یعنی هر عملی که منجر به فریب یکی از طرفین معامله شود) پرداخته باشد، خریدار حق فسخ بیع را دارد. همچنین، در صورت تدلیس از سوی خریدار، فروشنده حق فسخ را دارا است. به عنوان مثال، در عقد ازدواج، مرد ممکن است اطلاعات تحصیلی یا شغل خود را تغییر دهد، یا زن ممکن است ویژگیهایی را در خود بیان کند که در واقع دارای آن نیست.
زمانی که یک قرارداد خرید نسبت به بخشی از کالا باطل است، حق تبعض صفقه بوجود میآید. در این شرایط، خریدار میتواند انتخاب کند که قرارداد را کاملا لغو کند یا قسمتی از آن که باطل است را رد کند و تنها بخشی که اعتبار دارد را قبول نموده و در عوض مبلغ مربوط به بخش باطل را دریافت پس بگیرد.
خیار تخلف شرط این به این معناست که اگر در قرارداد، شرطی به صورت عملی، ویژگی یا نتیجهای درج شده باشد و بعدا مشخص شود که از آن شرط تخلف شده است طرف متضرر میتواند حق فسخ قرارداد را داشته باشد، حتی اگر به صورت صریح در قرارداد ذکر نشده باشد. به عنوان مثال، اگر عملی که وعده داده شده انجام نشود یا صف مربوطه وجود نداشته باشد یا نتیجه مورد انتظار به دست نیاید.
تفاوت میان خیار شرط و تخلف از شرط در این است که در خیار شرط، مشتری بدون نیاز به توضیح و دلیلی میتواند قرارداد را فسخ کند، در حالی که در خیار تخلف از شرط، ضروری است که شرطی قبل از عقد قرارداد به صورت عملی، صفت یا نتیجه مشخص شده باشد؛ و اگر از این شرط تخلف شود، مشتری حق فسخ قرارداد را خواهد داشت. به طور خلاصه، در خیار شرط برای فسخ قرارداد دلیلی لازم نیست، اما در خیار تخلف از شرط، این امکان تخلف از شرط باید از قبل در قرارداد مشخص شده باشد.
فسخ قرارداد به صورت فوری اتفاق میافتد، بنابراین لازم است که مشتری، به محض بوجود آمدن حق فسخ، اراده خود را برای فسخ قرارداد اعلام کند. در غیر این صورت اگر زمان مقرر شده گذشته باشد، احتمالا میتوان نتیجه گرفت که مشتری تصمیم به ادامه قرارداد گرفته و از حق فسخ خود انصراف داده است.
در برخی از موارد، در قراردادها برای یک یا هر دو طرف، حق فسخ بدون هیچ شرط یا محدودیتی تعیین میشود. این حق معمولا زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که طرف ذینفع از شرط (مشروط له) تصمیم به فسخ قرارداد در شرایط خاصی میگیرد و تمایل دارد کالا یا مالکیتی که انتقال داده شده است را دوباره به خود بازگرداند.
منظور از اسقاط کافه خیارات این است که طرفین معامله حق هرگونه فسخی را از خود ساقط میکنند. یعنی در صورتی که در معامله دچار غبن یا تدلیس شده باشند، موضوع معامله دچار عیبی باشد و هر دلیل دیگری که میتواند منجر به فسخ شود، نمیتوانند از حق فسخ استفاده کنند. زیرا این حق قانونی را از خود سلب کردهاند.
به همین جهت بهتر است که در زمان انعقاد تمامی عقود و قراردادها، حق استفاده از خیارات فسخ را برای خود لحاظ کنید.