گروه اقتصاد کلان: با نزدیک شدن به ایام انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر فضای کشور برای رقابت های سیاسی مهیا خواهد شد. رقابت هایی که معمولا با طرح انواع و اقسام وعده های اقتصادی و غیر اقتصادی همراه می شود.
به گزارش «تجارت آنلاین»، در ادوار گذشته معمولا وعده های اقتصادی نامزدها بیش از سایر وعده ها مورد توجه قرار می گیرد و خود کاندیداها نیز تلاش می کنند با دادن انواع وعده های متنوع اقتصادی نظر و رای مردم را به خود جلب کنند. تجربه نشان داده است که در مواردی این وعده ها بیشتر جنبه شعاری و مقطعی دارد که بیشتر برای زمان انتخابات است اما بعد از تشکیل دولت و مواجهه مسوولان با واقعیت های اقتصادی رنگ می بازد. به نظر می رسد که اکنون مردم جامعه با توجه به تجارب گذشته دیگر هر وعده اقتصادی را باور نکنند، چرا که بسیاری از مشکلات امروز اقتصاد نتیجه چند دهه سیاستگذاری و روندهای غلط است که روی هم انباشت شده است. طبیعتا اینکه ظرف چند ماه بتوان مشکلاتی نظیر تورم، بیکاری، رفع تحریم ها، ایجاد رشد مثبت و بهبود تولید را عملی کرد دیگر نمی تواند باور پذیر باشد. بلکه در حال حاضر زمان آن رسیده است که نامزدها با واقع بینی اقتصادی وعده هایی را به مردم بدهند که امکان اجرای آن وجود داشته باشد. شعارهایی از جنس پرداخت یارانه های نقدی و افزایش آن و یا ارزان سازی برخی کالاها مثل نرخ ارز و ... دیگر نمی تواند در شرایط امروز قابل ارائه باشد، چرا که اقتصاد یک علم است و کاندیدایی که رویکرد علمی به ماجرا نداشته باشد خیلی زود در نزد افکار عمومی آشکار می شود. این انتخابات می تواند فرصت خوبی باشد برای آنکه نامزدهای نهایی می خواهند چگونه اقتصاد کشور را به مدار رشد برگردانند؟ و چگونه می خواهند سهم کشور را از تجارت و اقتصاد جهانی افزایش بدهند و درآمدهای کشور و جذب سرمایه داخلی و خارجی را با هدف رشد پایدار محقق کنند؟ باید در مناظره ها و برنامه های تبلیغاتی مکانیزم اجرای این وعده ها و زمان بندی آن از سوی نامزدها با جزئیات مشخص شود. در این صورت است که می توان امید داشت که فضای رقابت ها به سمت یک رقابت واقعی و سالم حرکت کند. به عنوان مثال در دوره گذشته برخی نامزدها از حل چالش بورس ظرف سه روز گفتند اما هیچ گاه مشخص نکردند که چگونه قرار است مشکل بورس در این مدت کوتاه حل و فصل شود. به عنوان نمونه مسئله تورم مشکلی است که ظرف بیش از 50 سال گذشته در اقتصاد ایران وجود داشته و در 5 سال گذشته میانگین تورم به بالای 40 درصد رسیده است. طبیعی است که تک رقمی کردن تورم نمی تواند ظرف چند ماه محقق شود. بلکه باید با یک سیاست پولی و بودجه ای صحیح به صورت پلکانی تورم را کاهش داد. مگر اینکه مانند شرایط فعلی دولت و بانک مرکزی بخواهند صرفا با یک سیاست انقباضی به سمت سرکوب قیمت ها و تثبیت تورم به قیمت تعمیق رکود پیش بروند. از این رو حل چالش های مثل تورم یا رشد پایین همگی دارای راه حل های علمی است که کشورهای مختلف به آن ها رسیده اند.
تصورات اشتباه در طرح وعده ها
نامزدها در انتخابات ایران غالبا تصور میکنند که میتوانند با دادن وعدههای بزرگ تمام اقشار و گروههای مردمی را جذب کنند، در صورتی که چنین چیزی اساسا امکانپذیر نیست. هرچند یک رییس دولت میتواند برنامههایی را دنبال کند که در یک سطح کلان خیرعمومی و منافع حداکثری جامعه را به دنبال داشته باشد اما اینکه تصور شود با چند وعده ساده یک خطی مانند افزایش یارانههای نقدی و پولپاشی به روشهای مختلف میتوان رای تمامی اقشار مردم را به خود جلب کرد از اساس اشتباه است، حتی اگر فرض کنیم چنین چیزی هم امکانپذیر باشد اساسا نمیتواند نگاه و رویکردی صادقانه از طرف نامزدها باشد. غالب اقتصاددان ها بر این باورند که اقتصاد کشور برای برونرفت از چالشها و ابرچالشهای موجود به راهحلهایی فراتر از فرمولهای یک خطی تقلیلیافته نیاز دارد. چالشهای موجود اقتصاد ایران چالشهایی نیستند که در مدت زمان کوتاهی قابل حل باشند بلکه شاید بعضی از آنها به زمان بیشتری از یک دوره چهارساله ریاستجمهوری نیاز داشته باشند. اما اگر قرار باشد رییس دولت آینده چالشها و بحرانهای انباشتشده موجود را حل و فصل کند، نیاز است که یک برنامه و استراتژی کلان بلندمدت را برای مردم هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی ترسیم کند. اینکه برنامه او برای رفع تحریمها چیست؟ چگونه میخواهد در عرصه داخلی اصلاحات اقتصادی در بخشهای مختلف مالیاتی، بودجهای، پولی … را پیش ببرد؟ چگونه میخواهد برای چند سال رشد اقتصادی پایدار ایجاد کند؟ برنامهاش برای کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی چیست؟ تعاملات اقتصادی و تجاری را با همسایگان چگونه ساماندهی و تنظیم خواهد کرد؟ پاسخ به این سوالهای کلیدی به این امر بستگی دارد که آیا دولت چهاردهم اساسا یک نگاه راهبردی به مقولات اقتصادی دارد یا خیر؟ طبیعتا با تجربهای که پیشروی کشور، مردم و همینطور سیاستگذاران و مسوولان وجود دارد، دیگر زمان تکرار اشتباهات گذشته وجود ندارد. به عبارتی دوران آزمون و خطا و بحث بر سر بدیهیات اقتصادی گذشته است. به اعتقاد کارشناسان حل چالشهای موجود در وهله اول نیاز به یک اجماع و تفاهم میان دولت و مردم دارد. به این معنی که در سطح دولت و سایر ارکان تصمیمساز تفاهم و دیدگاه مشترکی برای حل مشکلات اقتصادی شکل بگیرد و در ادامه مردم با آن همراهی کنند. باید گفت بدون اجماع ملی در سطح نخبگان و در سطح عمومی حلوفصل چالشهای اقتصادی عملا امکانپذیر نیست. از این رو انتخابات فرصت و محمل مناسبی ست که واقعیت های اقتصاد ایران به طور واضح و با شفافیت بیان شود و برای حل چالش ها نیز راهکارهایی ارائه شود که ریشه در واقعیت ها داشته باشد.