امیر کرمانی
استاد اقتصاد دانشگاه برکلی آمریکا
مشکلات اقتصاد ایران شامل تورم مزمن، شوکهای ارزی، رشد پایین و بیکاری بالا و بیآیندگی برای نسل جوان است. انحصارات، اقتصاد رفاقتی و عدم امنیت بخش خصوصی واقعی گریبان اقتصاد ایران را گرفته است.این بیماریهایی که دچارش هستیم، یک منشا جدی دارد که از طرز فکر ما منشا میگیرد. یک ایده غلط میتواند کشور را به نابودی بکشاند. در چین اگر تحولی رخ داد، به دلیل اصلاح ایدههای غلط بود. ما با ایدههای غلط رویکردهای غلط در پیش گرفتیم.رشد اقتصادی در اولویت ما نبوده است. کنترل قیمتها به جای استفاده از چارچوب کاهش پایدار تورم در اقتصاد ایران در دستور کار بوده است. جایگزینی واردات و خودکفایی به جای توسعه صادرات رخ داده است. مقاومسازی اقتصاد انجام شده است. تشخیص حوزههای استراتژیک و تمرکز بر آن انجام نشده است. متنوع کرن اقتصاد و اتخاذ سیاست بازار در برابر بازار مورد توجه نبوده است.یارانههای پنهان به جای نظام یکپارچه رفاهی، فهم نادرست از نظام مالی مدرن و کج فهمی در مفهوم ربا و دوگانه ساختگی تعهد در برابر تخصص و نظام حکمرانی ناکارآمد را در اقتصاد ایران شاهد هستیم.برای حل بحران فعلی سیاستهای ارزی باید اصلاح شود و قیمت نهادهها به صورت تدریجی اصلاح شود. خروج از قیمتگذاری محصولات و تسهیل واردات باید در دستور کار قرار گیرد. باید با بازتعریف قراردادهای نفتی بهعنوان مهمترین درآمدهای ارزی در میان مدت، منابع درآمدی خود را افزایش دهیم.
اصلاح ناترازی فعلی بدون رشد بالا امکان پذیر نیست. لازمه توسعه و رشد، دسترسی به تکنولوژی و بهبود جریان نقدی بنگاه است. برای تحقق این هدف باید درآمدهای ارزی افزایش یافته و تراز تجاری کشور بهبود یابد.برای انجام اصلاحات اقتصادی باید قراردادهای اجتماعی دولت و ملت بازتعریف شود. توسعه پایدار و تامین حداقل معیشت برای اصلاح رویکردها ضروری است.برای اینکه ایران را به مسیر توسعه پایدار بازگردانیم نیازمند اصلاحات تدریجی هستیم. ما در دو بعد نیازمند توانمندسازی حکومت و مردم به طور همزمان هستیم. بدون این توانمندسازی امکان اصلاحات اقتصادی وجود ندارد.در بحث توانمندسازی مردم فقط روی بعد سیاسی داستان توجه میشود اما یک بعد جدی بحث اقتصادی است. وقتی سطح رفاه خانوار از یک سطحی پایین تر باشد توان فکر کردن برای جامعه وجود ندارد.دولت نیاز به بازسازی سرمایه اجتماعی دارد تا یکسری از پروژههای خود را جلو ببرد. شاید در سه ماهه اول دولت بتواند به بازسازی وجهه اجتماعی دولت کاری انجام داد.در کنار بحث توانمندسازی مردم و حکومت، نیاز گشایشهای اقتصادی و اصلاحات اقتصادی بهطور توامان داریم. اصلاحات اقتصادی بدون گشایشهای بینالمللی باعث میشود کیک اقتصاد بزرگ نشود و دچار مشکل میشویم. وقتی بخش بزرگی از جامعه در شرایط اقتصادی نامناسبی هستند، اصلاحات اقتصادی آشوب اجتماعی ایجاد میکند.اصلاح قیمت بنزین در سال 98 باعث شد آشوبی ایجاد شود و تاکنون هیچ اصلاحی در قیمت این حامل انرژی پیش نیامد.اقتصاد ایران به شکلی از بیماری هلندی مبتلاست، اگر اقتصاد ما با نگاه جایگزین واردات و کنترل ارزی باشد، تمام منابع ما صرف واردات کالای ارزان قیمت خواهد شد. ما برای وارد شدن به فرآیند رشد پایدار، نیاز به هماهنگی بین گشایشهای اقتصادی و بینالمللی است.ما باید در هر حوزه یک لیستی از امور را داشته باشیم که با انجام تدریجی اهداف آن لیست بازگشت امیدی رخ دهد و بعد شروع به اصلاحات کنیم.ما وقتی راجع به رفع تحریم صحبت میکنیم، خیلی مهم است ببینیم اقتصاد جهانی به چه سمتی حرکت کرده است و بعد در راستای این تغییرات، برای رفع تحریمها استراتژی مناسب تعریف کنیم و ببینیم کدام موارد برای ما مهم است.جهان به سمت چند قطبی شدن در حال حرکت است. گرمایش زمین و انقلاب انرژی تجدیدپذیر رخ داده است که سیاستهای صنعتی جهان را تحت تاثیر قرار داده است. انقلاب هوش مصنوعی رخ داده است و در دو سال اخیر اتفاقاتی افتاده که اگر آن را درک کنیم، میتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم.رشد سریع صادرات و خدمات رخ داده و نقطه اوج دوران ورود به اقتصاد جهانی از طریق صادرات را پشت سر گذاشتهایم.در روندهای منطقهای بحث تحولات بازار انرژی، نفت شیل و جنگ اوکراین اتفاقات بسیار مهی است و مانعی برای رشد حوزه انرژی خواهند بود.