کد خبر: ۲۳۸۲۳۶
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۸
برای من و بسیاری از کسانی که دکتر اصغر نعمتی از از نزدیک می‌شناختیم این فرصت فراهم شد تا در کنار درد فراق او، بیشتر به او بیندیشیم به انسانیت و رواداری و مهربانی او که در کنارش بودیم و می‌گذشتیم، بی آنکه بدانیم برای انسان بودن چه زحمت‌ها باید کشید.

مرگ، او را بیشتر به ما شناساند!

محمدجعفر محمدزاده

کارشناس فرهنگ و رسانه و معاون اسبق امور مطبوعاتی وزارت ارشاد

 

در عدالت خداوند تردیدی نیست ولی با این وجود یکی از چیزهایی که بیداد می‌دانیم و فهم ما بدان راه ندارد و مدام از آن گله‌مندیم و از آن می‌گوییم و می‌شنویم مرگ است. چگونه می‌توان مرگ را در فضای عدالت خداوند توجیه کرد؟ این گزاره در زبان شاعران و سخنوران پارسی‌گو به زیبایی جاری شده و باعث خلق ظرایف و طرایفی شده است. به این دو رباعی از حکیم خیام نیشابوری نیز بنگرید:

۱. چون چرخ به کام یک خردمند نگشت

خواهی تو فلک هفت شمر خواهی هشت

چون باید مرد و آرزوها همه هشت

چه مور خورد به گور و چه گرگ به دشت

۲. دوری که درو آمدن و رفتن ماست

آن را نه نهایت نه بدایت پیداست

کس می‌نزند دمی درین معنی راست

کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

ممکن است گمان شود که از این دو رباعی اگر نگوییم انکار، نوعی تردید و سردرگمی از عاقبت کار جهان به گوش می‌رسد و البته نگارنده بر آن است که این سخنان نه از سر انکار که پرسش‌های ژرف از غایت هستی است که باید بدانها پاسخ داد.

در هر حال مرگ واقعیتی غیر قابل انکار و بودنی‌ترین کار جهان است و ما هم نظاره‌گران این واقعیت عالم هستی. مرگ در نهاد خود چند ویژگی دارد. ناگهانی است، به سن خاص و یا علت خاصی بستگی ندارد و عمگنانه است چون دانسته‌های ما از سرنوشت رفتگان این راه دراز اندک است و باز به تعبیر خیام "بازآمده‌ای کو که به ما گوید راز؟"

و مرگ از نگاهی دیگر بخشی از عدالت خداوند است؛ چون در آن عبرت نهفته است، به تعبیر حکیم فردوسی عین داد است و بیداد بر آن راه و روا نیست:

اگر مرگ داد است بیداد چیست

ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟

مرگ سرنوشتی حتمی و خارج از اراده انسان و تجسم قطعی جبر بر زندگی انسان است. هر اندازه که انسان در زندگی مختار و آزاد است که چگونه زندگی کند، مجبور است که روزی نامعلوم به علتی از علل مختلف طعم مرگ را بچشد و چه حکمتی در این نهفته است که خداوند مرگ را چشیدنی دانسته است که "کل نفس ذائقه‌الموت"

اما مرگ برای زندگان فرصت است فرصت انديشيدن به خود و فرصت انديشيدن به مسافری که به قافله مرگ پیوسته است. فرصتی که تنها با مرگ فراهم می‌شود.

برای من و بسیاری از کسانی که دکتر اصغر نعمتی از از نزدیک می‌شناختیم این فرصت فراهم شد تا در کنار درد فراق او، بیشتر به او بیندیشیم به انسانیت و رواداری و مهربانی او که در کنارش بودیم و می‌گذشتیم، بی آنکه بدانیم برای انسان بودن چه زحمت‌ها باید کشید. و فرصتی شد تا بیندیشیم که اگر انسان باشیم و برویم در ذهن و زبان انسانها خواهیم ماند. آری مرگ "گاهی ریحان می‌چیند" و ما را به دیدن و درست دیدن و قدردانی هم می‌نشاند. مرگ پایان زندگی نیست بلکه آنگونه که آغازی برای پیوستگان به این راه دراز است، فرصتی برای تماشای مسافرانی است که بر ساحل ایستاده و رهروان جاودانگی در دریای ابدیت را نظاره می‌کنند، اگر اهل تماشا و عبرت باشیم.

یاد او که یکسال نبودنش را تاب آوردیم جاوید و روحش به مینو در آرامش باد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار