عبدالباسط انصاری
روزنامهنگار
در دو ماه اخیر بحث بر سر احیای مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا در رسانههای داخلی و بینالمللی مجددا داغ شد. دولت آمریکا به ریاست دونالد ترامپ ظرف ۵ ماه گذشته با تنگتر کردن حلقه تحریمها از یک سو و تهدیدات پرتعداد علیه ایران از سوی دیگر، سعی در کشاندن تیم مذاکرهکننده ایرانی به پای میزهای مذاکره داشت. رویکرد دولت آمریکا در این مدت مبتنی بر چند سیاست کهنه و تکراری برای وادارکردن ایران به پذیرش شروط و زیادهخواهیهای ترامپ طراحی شده بود. این رویکرد با هدف تسلیم ایران و ترسیم یک تصویر غالب از آمریکا در چارچوب استراتژی همیشگی سیاستمداران این کشور بود. بر این اساس تیم ترامپ ترکیبی از فشار، بازیهای روانی و سیاسی و جنگ رسانهای را در مورد ایران به کار برد تا با القای تسلیم ایران، به امتیازگیری گسترده از جمهوری اسلامی بپردازد.
چماق و هویج تکراری!
از زمان روی کار آمدن دولت جرج بوش در آمریکا، یکی از استراتژیهای ثابت این کشور در مواجهه با ایران، استراتژی چماق و هویج بوده است. بدین معنا که با تشویق به مذاکره و توافق(نشان دادن هویج) با وارد کردن ضربه کاری(فرود چماق بر سر ایران) به اهداف خود برای تضعیف ایران دست یابند. سیاستی که قدمتی بیش از دو دهه دارد و بارها تکرار شده است. ابراز تمایل برای مذاکره و دوستی با ایران و ارسال سیگنال آمادگی برای کاهش و رفع تنشها در قالب یک معامله بزرگ و همزمان تشدید حلقه تحریمها و لغو اندک معافیتهای تحریمی در اواسط بهمنماه ١۴٠٣ - با امضای یک یادداشت اجرایی که تعبیر به احیای کارزار فشار حداکثری شد- را می توان در همین چارچوب ارزیابی کرد.
تداعی دستکش مخملی و پنجه چدنی
ترامپ با ابراز تمایل برای توافق و تمجید از فرهنگ، تمدن و مردم ایران و ایضا علاقه به رفع مشکلات اقتصادی ایرانیان در پیامهای مجازی؛ به موازات، تهدیدات گاه و بیگاه خود مبنی بر اینکه جایگزین عدم توافق، اتفاقات بد، بمباران بیسابقه و حملات اسرائیل است را در این مدت تشدید کرد. در همین مدت ترامپ با ارسال نامهای به مقامات کشورمان از طریق امارات درصدد به اصطلاح انداختن توپ در زمین ایران برآمد. نامهای که به گفته منابع مختلف با گره زدن مسائل منطقهای به مسئله هستهای و تهدید ایران به برخورد نظامی، راه مذاکره عادلانه و از موضع برابر و منصفانه را پیشاپیش مسدود کرد اما رسانههای غربی با دستاویز قراردادن نفس ارسال نامه، آن را به تمایل ترامپ به مذاکره تعبیر کرده و ایران را به تنشزایی و عدم تمایل به حل مسالمتآمیز اختلافات متهم کردند. رویکردی که تداعیگر نامههای باراک اوباما به رهبر انقلاب در حدود ١۵ سال قبل بود که از سوی آیتالله خامنهای به نمایش دستکش مخملی بر روی پنجه چدنی تعبیر شد.
تلاش برای قطبی سازی جامعه ایران
در روزهای اخیر و پس از تهدید ایران به بمباران، تیم ترامپ درصدد برداشت محصول جنگ روانی و رسانهای دو ماهه خود برآمدند. بدین معنا که تلاش کردند ایران را مقصر افزایش تنش و سوق دادن وضعیت به سمت بمباران و درگیری نظامی معرفی کنند. رویکردی که با پاسخ قاطعانه رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز عید فطر با این مضمون که پاسخ شرارت آمریکا و اسرائیل، «ضربه متقابل محکم خواهد بود»؛ مواجه شد. به تازگی اما ترامپ که سناریوی خود برای القای شکست ایران را در معرض خطر دید با ادعای اینکه مذاکرات مستقیم با ایران در جریان است تلاش کرد با قطبی کردن جامعه ایران و ایجاد اختلاف در درون کشور بر سر مذاکره به اهداف خود برسد. در صورتی که مذاکراتی که قرار است روز شنبه در عمان آغاز شود با واسطهگری این کشور و غیرمستقیم است و به گفته مسئولان کشورمان برای سنجش صداقت آمریکاییهاست. در مجموع مسئولان و جریانهای مختلف باید مراقب گرهزدن همه مسائل کشور به مذاکره، معلق شدن اقتصاد و قطبی شدن فضای داخلی حول مسئله هستهای به سیاق تجربه تلخ دهه ٩٠ باشند.
مشکل همیشگی در آستانه مذاکرات
در آستانه مذاکرات عمان اما، مشکل همیشگی با آمریکا پابرجاست و آن عدم اطمینان به اجرای تعهدات و نبود تضمین اجرای هر نوع توافق از سوی این کشور است. بدعهدی و بی صداقتی ترامپ حتی در نسبت با متحدان آمریکا، جنگ تعرفه به وسعت جهان، خروج مجدد آمریکا از سازمانها و پیمانهای جهانی با پیروزی دوباره ترامپ و تعهد محکم دولت ترامپ برای حفظ امنیت اسرائیل و تاکید بر هماهنگی با این رژیم در مورد ایران، همه نشانه آن است که هیچ تضمینی برای اجرای تعهدات از سوی آمریکای ترامپ وجود ندارد.
اکنون و در این مقطع، رونمایی از یه کارت بزرگ و جدید یا فهماندن این مسئله به آمریکا که فعال شدن مکانیسم ماشه برجام یا بدعهدی در اجرای هر توافق احتمالی و جایگزین، این بار با پاسخی از جنس تغییر قطعی دکترین هستهای و خروج از انپیتی مواجه خواهد شد. این میتواند تنها تضمین عملی برای اجرای هر توافقی از سوی آمریکا باشد.