گروه اقتصاد کلان: مواجهه اقتصاد ایران با دوگانهای تحت عنوان "مذاکره یا جنگ" با ایالات متحده آمریکا، یکی از پیچیدهترین و پرچالشترین مسائل اقتصادی و سیاسی تاریخ جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید. به گزارش تجارت، از زمان انقلاب اسلامی در سال 1357 ، روابط ایران و آمریکا در چارچوبهای مختلفی از جنگهای اقتصادی و نظامی، تحریمها، مذاکرهها و توافقات هستهای شکل گرفته است. این دوگانه برای سیاستگذاران اقتصادی ایران نه تنها یک چالش دیپلماتیک، بلکه یک بحران اقتصادی با پیامدهای گسترده در حوزههای مختلف اقتصادی است. ضرورت مطالعه و تحلیل این دوگانه از آنجا ناشی میشود که اقتصاد ایران با بحرانهای متعدد از جمله بحران ارزی، تورم بالا، نرخ بیکاری و کاهش شدید رشد اقتصادی مواجه است که همگی از پیامدهای مستقیم یا غیرمستقیم تحریمهای اقتصادی آمریکا و بحرانهای ناشی از عدم توافق با این کشور هستند. برای درک بهتر تأثیرات کنونی روابط ایران و آمریکا بر اقتصاد کشور، ضروری است که تاریخچه این روابط بررسی شود. در دوران قبل از انقلاب اسلامی، ایران و آمریکا روابط بسیار نزدیکی داشتند. در این دوره، ایران به عنوان یک شریک استراتژیک برای آمریکا در خاورمیانه شناخته میشد و این روابط در زمینههای اقتصادی، نظامی و سیاسی گسترش یافت. ایران یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت به آمریکا بود و در عوض، واشنگتن حمایتهای نظامی و اقتصادی قابل توجهی از تهران میکرد. در این دوره، ایران یکی از اصلیترین شرکای تجاری ایالات متحده بود و این روابط باعث تقویت صنعت نفت ایران و رونق اقتصادی کشور شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 ، روابط ایران و آمریکا به طور کامل تغییر کرد. آمریکا از جمله کشورهایی بود که انقلاب ایران را به رسمیت نشناخت و روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود را با تهران قطع کرد. تحریمهای اقتصادی از سوی آمریکا علیه ایران آغاز شد که تأثیرات قابل توجهی بر صنایع مختلف ایران به ویژه صنعت نفت داشت. در این دوره، ایران با چالشهای اقتصادی بزرگ و کاهش شدید درآمدهای نفتی مواجه شد.بحرانهای اقتصادی این دوران باعث شد که ایران به تدریج به دنبال راههای جایگزین برای تقویت اقتصاد خود باشد و به همین دلیل، تلاشهای زیادی در راستای صنعتیسازی و خودکفایی اقتصادی صورت گرفت. اولین گامهای رسمی برای بهبود روابط ایران و آمریکا در سالهای بعد از انقلاب در چارچوب مذاکرات هستهای و توافقات مختلف در خصوص مسائل امنیتی و اقتصادی صورت گرفت. مذاکرات هستهای در قالب توافقات مختلف، از جمله توافق ژنو در سال 2013 و توافق برجام در 2015، شروع شد. این توافقات میتوانستند فرصتهای جدیدی برای اقتصاد ایران به وجود آورند. برجام به طور خاص امیدهایی را برای کاهش تحریمها و بازگشت ایران به جامعه جهانی ایجاد کرد، اما خروج یکجانبه آمریکا از این توافق در سال 2018 تحت ریاست جمهوری ترامپ، به بحرانهای اقتصادی جدیدی دامن زد. تحریمهای آمریکا در مراحل مختلف شامل محدودیتهای بانکی، نفتی و تجاری بوده است. این تحریمها نه تنها دسترسی ایران به بازارهای بینالمللی را محدود کرده بلکه موجب کاهش درآمدهای نفتی و به تبع آن کاهش منابع ارزی کشور شده است. تحریمهای نفتی به طور ویژه تأثیرات زیادی بر اقتصاد ایران داشته و باعث کاهش صادرات نفت و گاز ایران به دیگر کشورها شده است. این کاهش صادرات موجب کاهش شدید درآمدهای دولت و تأثیرات منفی بر توسعه زیرساختها و پروژههای اقتصادی در کشور شد.
نقش دوگانه مذاکره و جنگ در سیاستگذاریهای اقتصادی ایران
این دوگانه به طور عمده تأثیرات زیادی بر سیاستهای اقتصادی، تصمیمگیریهای کلان و راهبردهای توسعهای ایران داشته و دارد. عدم قطعیت و بلاتکلیفی یکی از آثار این دو گانه است. این وضعیت بلاتکلیفی نه تنها تصمیمگیریهای اقتصادی را پیچیده میکند بلکه پیشبینی وضعیت اقتصادی کشور در آینده را دشوار میسازد. این بلاتکلیفی تأثیرات مستقیمی بر برنامهریزیهای بلندمدت اقتصادی دارد. نوسانات بازارها یکی دیگر از آثار این دو گانه محسوب میشود. هر گامی که ایران در راستای مذاکره با آمریکا برمیدارد یا برعکس، هرگونه تشدید بحرانها و جنگ اقتصادی، باعث نوسانات شدیدی در بازارها میشود. نرخ ارز، طلا، بورس و حتی قیمتهای کالاهای اساسی به شدت تحت تأثیر این دوگانه قرار دارند. گاهی اوقات این انتخاب که ایران به کدام مسیر برود (مذاکره یا جنگ اقتصادی) به دلیل فشارهای داخلی و خارجی پیچیده میشود. از یک سو، طرفداران مذاکره بر این باورند که توافق با آمریکا میتواند موجب بازگشت ثبات اقتصادی شود. از سوی دیگر، مخالفان مذاکره معتقدند که ادامه فشار و مقاومت در برابر آمریکا، استقلال اقتصادی و سیاسی ایران را تضمین میکند.
نقش سیاستگذاران اقتصادی در میان این دوگانه
در چنین شرایطی سیاستگذاران اقتصادی ایران باید سیاستهایی را اتخاذ کنند که در شرایط جنگ اقتصادی، از آسیبهای جدی به اقتصاد کشور جلوگیری کند، در عین حال که در صورت بروز فرصتهای مذاکراتی، به سرعت از آن بهرهبرداری کنند. این رویکرد میتواند به عنوان یک استراتژی "مقاومت فعال" تعریف شود که در آن ایران ضمن تقویت بخشهای داخلی، آماده مذاکره برای حل بحرانها و کاهش فشارهای اقتصادی است. مضاف بر این موضوع، در مواجهه با جنگ اقتصادی، ایران به تقویت زیرساختهای داخلی و صنعت خود نیاز دارد. سیاستهایی نظیر "اقتصاد مقاومتی"، که در دوران تحریمهای پیشین مطرح شد، میتواند در این شرایط همچنان به عنوان یک الگوی اصلی در نظر گرفته شود. علاوه بر موارد مذکور، بحرانهای اقتصادی و فشارهای بینالمللی موجب تورم بالا و نوسانات ارزی شده است. ایران نیاز به سیاستهایی برای کنترل نقدینگی و کاهش نرخ تورم دارد. از سوی دیگر، ایجاد فرصتهای شغلی و افزایش سرمایهگذاری داخلی میتواند از فشار بیکاری بکاهد و در شرایط مذاکره، به ایران توان چانهزنی بیشتری بدهد.
نهادهای اقتصادی ایران باید چه واکنشی به دوگانه مذاکره و جنگ داشته باشند؟
در شرایط تحریمها، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نقش اساسی در این میدان ایفا خواهند کرد. بانک مرکزی ایران در این شرایط با چالشهای زیادی در زمینه تأمین منابع ارزی و مدیریت نرخ ارز روبرو خواهد شد،زیرا جنگ اقتصادی باعث افزایش فشار به روی منابع ارزی کشور میشود، بنابراین نهادی همچون بانک مرکزی به دنبال شیوههایی برای مدیریت منابع ارزی در راستای تأمین کالاهای اساسی و حفظ نرخ ارز میگردند. از سوی دیگر، در صورت موفقیت در مذاکرات، این نهاد میتواند با دسترسی به منابع مالی بینالمللی، برنامههای بلندمدت اقتصادی را اجرایی کند در کنار بانک مرکزی. وزارت اقتصاد ایران و تیم اقتصادی دولت نیز باید همزمان با پیشبرد سیاستهای داخلی، از ظرفیتهای دیپلماتیک برای کاهش فشارهای اقتصادی استفاده کنند. همچنین، مدیریت بحران و برنامهریزیهای اقتصادی برای کاهش آثار تحریمها، نیازمند تصمیمات هوشمندانه و زمانبندی دقیق است.
راهکارها و پیشنهادات برای مقابله با دو گانه جنگ و مذاکره چیست؟
تقویت تولید داخلی یکی از راهکارهای جلوگیری از سایه انداختن دو گانه مذاکره و جنگ بر سر اقتصاد ایران است. برای مقابله با تحریمها، ایران باید به تولید داخلی توجه ویژه داشته باشد. حمایت از بخش خصوصی، کاهش وابستگی به واردات، و توسعه بخشهای صنعتی و کشاورز همگی از جمله مواردی هستند که میتواند به کاهش اثرات تحریمها کمک کند. تنوع در صادرات از دیگر راهکارهای این مووضع محسوب میشود. ایران باید تلاش کند که صادرات خود را تنها به نفت محدود نکند. توسعه صادرات غیرنفتی، از جمله در بخشهای پتروشیمی، صنایع دستی و کشاورزی، میتواند به کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی کمک کند. در نهایت تقویت زیرساختهای فناوری و دیجیتال از جمله مواردی است که میتوان به عنوان یک راهکار مهم نقش مهمی در کمرنگ کردن دوگانه مذاکره و جنگ ایفا کند. استفاده از فناوریهای نوین و دیجیتال میتواند راهحلهای جدیدی برای دور زدن تحریمها ارائه دهد و به بهبود شرایط اقتصادی کمک کند. در نهایت آنچه که میتوان به عنوان جمعبندی بیان کرد این است که مواجهه ایران با دوگانه مذاکره و جنگ با آمریکا به طور مستقیم بر وضعیت اقتصادی کشور تأثیر میگذارد. این دوگانه در سطح کلان سیاسی و اقتصادی چالشهای فراوانی برای سیاستگذاران ایرانی ایجاد کرده است. ایران برای عبور از این شرایط باید سیاستهای اقتصادی مقاومتی را با دیپلماسی هوشمندانه و برنامهریزیهای استراتژیک ترکیب کند. در نهایت، تقویت اقتصاد داخلی و استفاده از فرصتهای جهانی، میتواند ایران را در مواجهه با بحرانهای اقتصادی تقویت کند.