عباس معمارنژاد
اقتصاددان
اجرای فرایند «گزیر» در بانک آینده، به باور من، یکی از گریزناپذیرترین و ضروریترین گامها برای اصلاح نظام بانکی کشور بود. این تصمیم نه تنها بخش قابل توجهی از ناترازیهای عمیق شبکه بانکی را برطرف میکند، بلکه پیامی روشن و قاطع به سایر.بانکها ارسال میکند: بانک مرکزی در برخورد با ناترازیها جدی است و اجازه نخواهد داد که وضعیت به مراحل بحرانی برسد. از این منظر، اقدام اخیر بانک مرکزی را میتوان نقطه عطفی در مدیریت بحرانهای بانکی قلمداد کرد، زیرا نشان میدهد که حاکمیت اراده و آمادگی لازم برای اصلاحات جدی را دارد. با این حال، باید اذعان داشت که هرچند اجرای گزیر در بانک آینده ضروری بود، اما نباید این فرایند تنها زمانی انجام شود که بانکها به مرحله ناترازی شدید برسند. تجربه گذشته نشان داده است که هرچه بانک مرکزی زودتر وارد عمل شود و ناترازیها را در مراحل اولیه شناسایی و مدیریت کند، پیچیدگیها و هزینههای اصلاح کاهش مییابد. در واقع، زمانبندی اجرای چنین اقدامات اصلاحی، نقش کلیدی در موفقیت آنها دارد و تعلل یا تاخیر میتواند مشکلات را تشدید کند. یکی از نکات مثبت اجرای گزیر بانک آینده، تلاش برای رعایت حقوق سهامداران خرد و سپردهگذاران است. بانک مرکزی با تدابیری که اتخاذ کرده، سعی دارد تا حد امکان از آسیب دیدن ذینفعان خرد جلوگیری کند. این امر نشاندهنده توجه به ابعاد اجتماعی و اقتصادی این اقدام است، زیرا در بسیاری از کشورها، فرآیند انحلال یا تصفیه بانکها بدون توجه به حقوق سپردهگذاران خرد، میتواند پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهای به همراه داشته باشد. با این حال، نگرانی اصلی من درباره داراییهای غیرنقد بانک آینده است. بخش قابل توجهی از داراییهای این بانک شامل داراییهایی است که نقد کردن آنها، زمانبر و پیچیده است. تبدیل داراییهای غیرنقد به نقدینگی، فرایندی دشوار است و طولانی شدن آن، فشار مالی مضاعفی را بر بانک مرکزی وارد میکند. در شرایط فعلی، بانک مرکزی ممکن است ناچار شود همچنان از محل منابع خود سود سپردههای منتقل شده به بانک ملی را تامین کند. بنابراین، هرچه سریعتر بتوانیم داراییهای غیرنقد را به وجه نقد تبدیل کنیم، مشکلات و بار مالی بانک مرکزی در این فرایند به حداقل خواهد رسید. تجربه بانک آینده میتواند درس عبرتی برای پنج بانک ناتراز دیگر باشد که اسامی آنها توسط بانک مرکزی اعلام شده است. خوشبختانه، بانک مرکزی برای برخی از این بانکها، مانند بانک ایران زمین، هیات سرپرستی تعیین کرده است. این هیاتها موظفاند برنامه خروج از بحران را ارائه دهند و در صورت عدم موفقیت در اجرای این برنامهها طی دورهای مشخص، چارهای جز اجرای فرایند گزیر وجود نخواهد داشت. این اقدام نشاندهنده عزم جدی بانک مرکزی برای مقابله با ناترازیها و جلوگیری از بروز بحرانهای سیستماتیک در نظام بانکی است. یکی از مهمترین دستاوردهای اجرای گزیر بانک آینده، شکستن تابوی انحلال بانکها در ایران است. پیش از این، به بهانههای مختلف، از جمله ارتباط با گروهها یا اقشار خاص، برخورد جدی با بانکهای ناتراز انجام نمیشد. این مسأله باعث شده بود که بسیاری از مشکلات بانکی به شکل مزمن باقی بماند و اصلاحات ساختاری با کندی مواجه شود. اما اجرای گزیر نشان میدهد که اکنون ارادهای جدی برای حل مشکلات نظام بانکی وجود دارد و دیگر هیچ بانک بزرگی از برخورد با بحرانهای مالی مستثنی نیست. در طولانیمدت، مهمترین درس این تجربه، ضرورت اجماع حاکمیت بر راهکارهای اصلاحی است. همانطور که پیشتر نیز بیان شده، اصلاح نظام بانکی بدون هماهنگی و اجماع میان نهادهای تصمیمگیرنده، موفق نخواهد بود. بانک آینده نمونهای است که نشان میدهد با هماهنگی مناسب، میتوان ناترازیها را اصلاح و از بحرانهای بزرگتر جلوگیری کرد. این تجربه باید به الگویی برای سایر بانکهای ناتراز تبدیل شود و مسیر تصمیمگیری و نظارت بانک مرکزی را در مواجهه با بحرانها شفافتر کند. با این حال، چالش اصلی همچنان داراییهای غیرنقد است.