
حسن هانیزاده
کارشناس مسائل منطقه
یک سال پس از سقوط دولت سوریه و فرار بشار اسد، رئیسجمهور سابق این کشور از دمشق به مسکو، بسیاری از مسائل پنهان منطقه و جهان تا حدودی آشکار شده است. نخست اینکه احمد شرع، رئیسجمهور خودخوانده سوریه، سالها بهعنوان رهبر یک گروهک تروریستی در سوریه و عراق به کشتار شیعیان عراق و علویهای سوریه پرداخت وهمواره تحت تعقیب نیروهای آمریکایی بود و ایالات متحده برای دستگیری وی جایزه ده میلیون دلاری تعیین کرده بود. اینکه بهطور ناگهانی همین فرد به چهرهای محبوب و سوسیالدموکرات برای غرب تبدیل میشود، خود نشاندهنده یک پارادوکس جدی در رفتار سیاسی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است؛ زیرا احمد شرع اساساً فاقد مشروعیت لازم برای رهبری کشوری مانند سوریه است. در عین حال، حمایت آمریکا، برخی کشورهای عرب منطقه، رژیم صهیونیستی و ترکیه از پیروزی و قدرتگیری او در دمشق نشان میدهد مسئله اصلی، شخص بشار اسد یا حاکمیت سابق سوریه نبوده، بلکه تأمین امنیت اسرائیل اولویت اصلی قدرتهای جهانی بوده است. پس از اینکه احمد شرع قدرت را در دمشق در دست گرفت، تاکنون بیش از پنج هزار تن از نخبگان سیاسی، نظامی و علمی وابسته به طایفه علوی در مناطق ساحلی سوریه توسط هیئت تحریرالشام ترور شدهاند؛ ترورهایی که طبعاً با چراغ سبز آمریکا و رژیم صهیونیستی صورت گرفته است. موضوع دیگر به روابط پنهانی حاکمیت جدید سوریه با اسرائیل بازمیگردد؛ روابطی که شامل چندین تماس مستقیم و غیرمستقیم میان احمد شرع و بنیامین نتانیاهو بوده است. این روند نشان میدهد سوریه، پس از چند دهه مقابله با رژیم صهیونیستی، اکنون به پایگاهی برای توطئه علیه محور مقاومت تبدیل شده است. از سوی دیگر، مسئله دروزیهای سوریه که اکنون تحت حمایت رژیم صهیونیستی قرار دارند، مهم قلمداد میشود. اسرائیل به بهانه حمایت از همین گروهها بخشهایی از قنیطره، درعا و السویدا را اشغال کرده و این، نشانه حرکت سوریه به سمت تجزیه و شکلگیری حکومتهای محلی جدید است؛ وضعیتی که برای تمامیت ارضی سوریه خطری جدی محسوب میشود. در چنین شرایطی، احمد الشرع به چهرهای محبوب برای آمریکا و غرب تبدیل شده است. سفرهای او به واشنگتن، پاریس، چند کشور اروپایی و برخی کشورهای منطقه نشان میدهد مبارزه با تروریسم و تقابل با افراطگرایی اکنون به ابزاری در خدمت قدرتهای منطقهای و جهانی تبدیل شدهاند. به نظر میرسد مأموریت اصلی احمد شرع، بهویژه در رابطه با محور مقاومت و حزبالله لبنان، از پیش تعریف شده و در حال اجرا است.
با توجه به شرایط فعلی سوریه، آینده این کشور روشن نیست. با وجود ساختار پیچیده اجتماعی و تنوع حدود ۱۸ طایفه مختلف (از علویها و اسماعیلیها گرفته تا کردها، مسیحیان و سایر جوامع) رویکردهای سیاسی و فرهنگی متعددی در جامعه سوریه وجود دارد و همین موضوع باعث شکلگیری شکافهای عمیق شده است؛ به گونهای که دروزیها در مناطق مختلف احساس ناامنی میکنند، کردها بهدنبال تحقق خودمختاری هستند، مسیحیان از تشکیل دولتی با رویکرد اسلام سلفی نگران هستند و بسیاری از نخبگان علوی در طول یک سال گذشته ترور و از چرخه مدیریت کشور حذف شدهاند. حاکمیت جدید سوریه، بهویژه ابومحمد الجولانی و هیئت تحریرالشام، نگاه کاملاً طایفهای به جامعه دارند و این امر خطر تشدید تنشهای داخلی را افزایش داده است. در چنین فضایی، آمریکا، کشورهای عرب منطقه و اسرائیل تلاش میکنند تا از حاکمیت جدید سوریه به نفع منافع خود استفاده کنند؛ حتی اگر این روند به فروپاشی یا تجزیه کامل سوریه منجر شود. اگر روند مورد نظر آمریکا و اسرائیل توسط احمد الشرع محقق نشود یا او از اجرای آن سر باز زند، ممکن است واشنگتن وارد فاز جدیدی شود و حتی به حذف او اقدام کند و این حذف میتواند از طریق ایجاد ناامنی، جنگ داخلی یا سناریوهای مشابه صورت گیرد. سرنوشت ابومحمد الجولانی میتواند مشابه سرنوشت محمد مرسی، عمرالبشیر، معمر قذافی یا حتی صدام حسین باشد.